شاید بتوان گفت که تبعیدیها همان اولیس تحت روانکاوی و یا آنطور که ازرا پاوند گفته بود یک «کاتارسیس ضروری» است… گویی روح ایبسن در سال ۱۹۱۲ در حومه دوبلین با جویس همراه شده است.
وقتی حیات اساطیر در ساختار و بافت عملی و جاری در جامعه ایرانی را صرفا بافتی غیرنباتی و مجازی بدانیم، بیدار کردن یک اسطوره سالها خفته و غبارگرفته در بطن جامعه چه کارکردی دارد؟