تظار میرود آلیس در این مقطع تلخ از زندگیاش فردی غمبار و سرشار از افسردگی باشد، اما او روحیهای سرزنده دارد و در ورطه سختیها و جداییها از آرامش خاطر بهره میگیرد و چنان شادی میکند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
صحرا مشرقی پرستار یک بیمارستان روانی است. مسعود سازگار همسرش را که ظاهراً دیوانه شده در این بیمارستان بستری میکند. صحرا مشرقی وقتی با همسر مسعود آشنا میشود، پی به حقایقی عجیب از زندگی آنها میبرد و ناخواسته وارد ماجراهایی میشود…