راهکار رسیدن به آسایش و آرامش در زندگی
قناعت منبع کفایت و زیادت
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، انسان در زندگی اجتماعی در شرایط و موقعیتهایی قرارمیگیرد که باید خود را تعریف و بازتعریف کند، زیرا بدون تعریف خود نسبت به موقعیت نمیتواند کنش و واکنش درستی بروز دهد. یکی از مسائلی که نیاز به تعریف و بازتعریف دائمی دارد، مسئله داشتهها و نداشتهها است. البته همواره این نداشتهها بیشتر و پررنگتر از داشتهها انسان را در موقعیت تعریف و باز تعریف از خود قرار میدهد، چرا که وقتی انسان به دیگری نگاه میکند و به نسبتسنجی میپردازد، در مییابد که دیگری داراییهایی دارد که او فاقد آن است.
این داراییها برای دیگری توانمندی ایجاد میکند هر چند که دیگری از آن استفادهای نکند، اما او به دلیل فقدان این داراییها نمیتواند از این ظرفیت به شکل فعلی یا قوه بهرهای برد. از این رو بخشی از فکر و عمل خود را مصروف این معنا میکند تا آنچه را ندارد به دست آورده و به داراییهای خویش بیفزاید تا هر زمانی که نیازمند به بهرهبرداری از آن است بتواند به سادگی از آن داشتهها و داراییهایش استفاده کند.
در مطلب حاضر موضوعی روانشناختی که در زندگی انسان تاثیر بسزایی دارد مورد بررسی قرارگرفته و آن قانع بودن به داشتههای خود و چشم نداشتن به دارندگان برتری در امور مادی و دنیوی است. این موضوع براساس یکی از احادیث امام صادق(ع) انتخاب و واکاوی شده اما باید اذعان کرد که تحلیل و بررسی آن به بیش از یک مقاله نیازمند است و باید از ابعاد مختلف به آن نگریست.
***
پذیرش مقدرات ، عامل زیادت باطنی
یکی از مهمترین آموزههای معرفتی قرآن، مسئله مقدرات الهی است. مقدرات الهی در همه هستی در جریان است و معرفت و پذیرش آن به معنای دستیابی به کمالاتی است که انسان دنبال آن است، چنانکه عدم شناخت یا عدم ایمان بدان به معنای حرکت در خلاف جریان هستی و تلاش بیهودهای است که تمام سرمایه بیبدیل عمر را به تباهی میکشاند و انسان را دچار زیان آشکار و از دست رفتن سرمایههای وجودی میکند.
از نظر قرآن، خدا هر چیزی را بر پایه ظرفیتی ساخته است که قدر و اندازه آن چیز است. از درون هر خلقی قانونی بیرون میآید که همان راه مستقیم آن مخلوق است. اگر در صنعت انسانی لازم است تا قانون شناخته شود و خلقتی رخ دهد، در خلقت الهی این گونه است که قانون از درون خلقت بیرون میآید. این سازه الهی است که در درون خود قانونی را به همراه دارد که راه هدایتی اوست. از این رو خدا میفرماید: رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىِ، پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است.(طه، آیه ۵۰)
پس مقدرات هر چیزی جز ذات آن چیز است و راه هدایت و طریقت مستقیم دستیابی به کمال نیز در همان ذات آن چیز تعبیه شده است. انسان نیز اینگونه است و در فطرت هر کسی شاخص هدایتی وجود دارد که او را به سمت و سوی کمال میبرد. این شاخص الهامی فجور و تقوا را به او نشان داده و نیز گرایش به کمال و فرار از نقص را ایجاد میکند. (شمس، آیات ۷ تا ۱۰) البته یک شاخص بیرونی که مطابق فطرت است برای آدمی که دارای اراده انتخاب آزاد است نیز قرار داده شده که همان اسلام است. (روم، آیه ۳۰)
مقدرات انسانی برای همه انسانها یکسان نیست، این مقدرات با انتخاب دیگران از والدین و محیط زیست و همچنین انتخاب خود انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. البته خدا به عنوان رب العالمین و در مقام پروردگاری تلاش میکند تا او را در مسیر هدایت اصلی قرار داده و همچنان حفظ کند. لذا با توجه به انتخابهایی که هر شخص انسانی انجام میدهد او را در موقعیتهایی قرار میدهد که به حکمت اصلی الهی برای انسان و آفرینش و نیز به مصلحت شخصی هر کسی سامان یافته است. این گونه است که برای هر کسی مقدراتی از داشتهها و نداشتهها و نیز افزایش داشتهها و یا کاهش داشتهها است. خداوند در این باره میفرماید: مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ، هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما به شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم در کتابى است. این کار بر خدا آسان است. (حدید، آیه ۲۲)
بازتاب پذیرش مقدرات در زندگی
مصیبت تنها به معنای از دست دادهها و حوادث تلخ و ناگوار نیست، بلکه مراد هر چیزی است که به انسان از خیر و شر میرسد، زیرا از آیه بعد به دست میآید که شامل دادهها و نعمتها نیز میشود. بنابراین، از نظر قرآن همه چیز از دادهها و گرفتنیها و داشتهها و نداشتهها بر پایه یک برنامهریزی دقیق علمی از پیش تعیین شده و مقدر شده است. البته بر خدا سخت نیست تا همه آنچه در آینده داده یا گرفته میشود با تمام جزییات آن ثبت شده باشد، زیرا خدا بیرون از زمان و مکان و خالق آنها است و محدودیتهایی برای او ایجاد نمیشود.
نتیجه این باور به مقدرات این خواهد بود تا انسان نسبت به داشتهها و نداشتهها و نیز بده و بگیرهای خداوند به این مطلب توجه یابد که نقش او برای داشتن و نداشتن چندان تاثیرگذار نیست و نباید به خیالبافی بپردازد که تلاشهای او موجب دستاوردهایی شده و یا مصیبتی در ناکامی برایش پدید آورده است. به سخن دیگر، تلاشهای او نمیتواند تغییرات اساسی را ایجاد کند و چیزی از مقدرات را کاهش یا افزایش دهد. خدا در تبیین تاثیر این نگرش اساسی و کلیدی یعنی پذیرش مقدرات الهی و آثار آن در زندگی انسان و رفتارها و کنشها و واکنشهای او میفرماید: لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ، تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خیالباف خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد. (حدید، آیه ۲۳)
آثار اجتماعی و رفتاری ایمان به مقدرات دنیوی از مهمترین دستاوردهای این نگرش کلیدی است که باید درباره آن تحقیق کرد و به حوزه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی آن پرداخت. از مهمترین آثاری که برای این نوع نگرش و ایمان میتوان برشمرد باید به مسئله زیادت باطنی و قناعت در رفتار اشاره کرد.
قال الصادق(ع) لحُمران بن أعین: یَا حُمْرَانُ! انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَهِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَهِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَکَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَهَ مِنْ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ، امام صادق(ع) به حُمران بن أعین فرمود: اى حمران! به کسانى که پایینتر از تو هستند و توانایى آنها از تو کمتر است توجه کن و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باش، اگر چنان کنى به آنچه در دست دارى قناعت خواهى کرد. در این صورت شایستگى زیادت از سوی خداوند، پیدا خواهى کرد. (الشافی، ص ۸۵۰؛ ترجمه الإیمان و الکفر بحارالانوار، ج۱، ص۵۲۹)
انسان وقتی به این مقدرات توجه میکند در مییابد که در امور زندگی مقدراتی برای او تعیین شده که باید آن را پذیرا باشد و بر اساس آن، موقعیت خود را بسنجد و رفتار کند و کنش و واکنش داشته باشد.
از نظر مادی وقتی پذیرفتیم که برای هر تلاشی میزانی از منفعت و سود است، زیادهخواهی فراتر از آن، چیزی جز ظلم به دیگران نخواهد بود. به سخنی دیگر هر کاری ارزشی دارد که میبایست میزان آن را شناخت و بر اساس آن طلب کرد. پس طمع به چیزی که استحقاق آن را ندارد یا حرص نسبت به زیادت بر استحقاق، دیگر معنایی نخواهد یافت، بلکه انسان به داشتههایش بر اساس مقدرات هر چیزی قناعت میکند و آن را منبع کفایت میشمارد. هر چیزی ارزشی دارد که همان را میطلبد و در همان سطح از آن انتظار دارد. این گونه است که نسبت به داشته هایش شکرگزار است و شکر آن را به جا میآورد که شامل شکر زبانی و عملی و قلبی است. پس به درستی از نعمت و داشتهاش استفاده میکند و با این کار شکر نعمت را به جا میآورد.
کسی که به قسمت معتقد است و میداند خدای رب العالمین و پروردگار جهانیان بر اساس اصل حکمت و مصلحت مقدراتی را برای او فراهم آورده و قانون و مسیر حرکت کمالی او نیز همین است، به طور طبیعی اقدامی نمیکند که ظلم باشد، زیرا هر اقدام فراتر از مقدر به معنای خروج از قسط و عدلی است که برایش فراهم آمده است.(زخرف ، آیه ۳۲) از نظر قرآن، این خروج از مقدرات الهی از سوی ظالمان مطرح است.
آنانی که با زیادهخواهی مادی بر آن هستند تا قسمت و مقدرات مادی خویش را افزایش دهند و از دایره عدالت بیرون روند.البته این ظالمان دارای پروندهای سیاه و سپید هستند و این گونه نیست که همهاش ظلم و ظلمت باشد. از آنجا که مقتضی عدالت این است که هر کسی پاداش عمل خیرش را بگیرد، این ظالمان نیز مستحق آن هستند، زیرا کارهای سپید و خیر آنان باید با پاداش همراه باشد. این گونه است که در همین دنیا به آنان پاداش داده میشود تا عدالت خدا نسبت به آنان اجرایی شود، زیرا آنان آخرتی را نمیخواهند و نمیپذیرند.
از همین رو خدا در ادامه آیه ۳۲ سوره زخرف که به مسئله تقسیم عادلانه الهی بر اساس حکمت و مصلحت اشاره دارد به وضعیت کافران در دنیا اشاره کرده و میفرماید: و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امتى واحد گردند قطعا براى خانه هاى آنان که به خداى رحمان کفر مى ورزیدند سقفها و نردبانهایى از نقره که بر آنها بالا روند قرار مىدادیم و براى خانههایشان نیز درها و تختهایى که بر آنها تکیه زنند. (زخرف، آیات ۳۳ تا ۳۵)
بنابراین، نباید گمان کرد که اگر بر اساس مقدرات الهی به کسانی بیشتر داده شده است، به سبب نگاه مثبت خدا به آنان است و وضعیت آنان در آخرت نیز خوب خواهد بود(کهف، آیه ۳۶ و نیز فجر، آیه ۱۵)، بلکه به این معنا است که برخی باید پاداش اعمال خودشان را در دنیا بگیرند و نصیبی برای آنان در آخرت نیست.(بقره، آیه ۲۰۰ و نیز آل عمران، آیه ۷۷)
اما کسانی که به مقدرات ایمان داشته و بر اساس آن عمل و رفتار میکنند، ضمن اینکه نسبت به داشتهها شکرگزار بوده و به آن قانع هستند، نسبت به نداشتههای مادی خویش اندوهگین نمیشوند و تلاش میکنند تا نصیبی ببرند که سازنده باشند و بیشتر از آن تلاشی ندارند و بلکه همه تلاش را مصروف امور اخروی و معنوی میکنند. اینان با این نگرش به افزایش ظرفیت وجودی خود میپردازند، زیرا از نظر قرآن توجه به قسمت و مقدرات در حوزه مادی و قناعتجویی نه تنها موجب آرامش خاطر افراد قانع میشود، بلکه ظرفیتی را در آنان ایجاد میکند که موجب سعه وجودی و شرح صدر آنان میشود و وجودشان از نظر درونی به زیادت و رشدی دست مییابد که شگفت انگیز است.
این گونه است که دریا دل میشوند و هیچ موج کوچک و بزرگی آنان را به تلاطم نمیاندازد، زیرا این افراد شاکر واقعی هستند و خداوند درباره شاکر واقعی میفرماید: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُم، هر آینه اگر شکرگزار باشید بر خودتان زیادت میکنیم و بر وجودتان میافزاییم. (ابراهیم، آیه ۷)
بر همین اساس امام صادق(ع) میفرماید که در امور زندگی همواره بر مقدرات بسنده کنید تا بر سعه وجودی شما افزوده شود و باطن شما به ظرفیتی دست یابد که خداوند با همه اسمای الهی در او ظهور و بروز کند و شما تجلیگاه اسما و صفات کمالی خدا شوید. این شایستگی، زیادت وجودی در مال نیز خواهد بود، ولی آنچه اساسی است همان زیادت وجودی و شرح صدری است که در آیه به آن توجه داده شده است. این گونه است که با پذیرش مقدرات الهی به قناعت در زندگی از یک سو و آرامش از سوی دیگر و به شرح صدر و زیادت باطنی و وجودی در سوی دیگر میتوان دست یافت.
نکته دیگر آن است که انسانی که در امور دنیوی ومادی به پایینتر از خود مینگرد، همواره نوعی رضایت و آرامش در درون خود حس میکند و از بیماریهای روحیای چون حرص، طمع، حسادت، غیبت، چشم و همچشمی و مسابقه تجملگرایی و مشابه آنها در امان است.
دستورالعمل امام صادق(ع) که شرحش در بالا گذشت یک قاعده روانشناختی مهم است که اصلیترین بازتاب آن، رسیدن به آرامش روحی و آسایش جسمی خواهد بود.
* جمال ربانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰