زیرآب بزن تا زیرآبت را نزنند!

مهدی میرمحمد صادقی، معاون دفتر مشاوره بهزیستی در نشست سلامت روان گفته «۵۰ تا ۶۰ درصد کل روزهای کاری از دست رفته با استرس شغلی در ارتباط است.»

کد خبر : 39968
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 آبان 1396 - 7:45

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”  ، صادق باشید چند بار زیرآب زده‌اید. حالا زیرآب نه، از همان مدل درد دل کردن‌هایی که مثلاً برای پیشبرد اهداف سازمان و بالا بردن میزان کارایی است که منجر به تضعیف یا اخراج یک نفر می‌شود. زیرآب زنی‌های حرفه‌ای چطور؟ مثلاً طوری برای کسی درد دل کنید که برود برسد به گوش مدیر؟ خودتان هم قربانی زیرآب زنی دیگران بوده‌اید؟
مهدی میرمحمد صادقی، معاون دفتر مشاوره بهزیستی در نشست سلامت روان گفته «۵۰ تا ۶۰ درصد کل روزهای کاری از دست رفته با استرس شغلی در ارتباط است.» از طرف دیگر آن‌طور که آمارها می‌گویند ۶۵ درصد از عمر مفید افراد در محیط کار می‌گذرد و این استرس‌ها بشدت بر بازدهی شرکت‌ها و محیط‌های کاری تأثیر منفی می‌گذارد. از آن طرف حساب کنیم ۶۵ درصد وقت ما در اداره‌ای می‌گذرد که ۶۰ درصدش استرس و اضطراب است. استرس برای چه؟ اینکه زیرآبت نخورد و دودمانت بر باد نرود و اینکه آستین‌ها را بالا بزنی و چطور زیرآب آنهایی را بزنی که قرار است زیرآبت را بزنند. اداره نه، کار در زیر آب.
زیر آب زنی اصطلاحی جاافتاده در محل کار است. آنقدر جا افتاده که حالا دیگر یکی از رفتارهای عادی محل کار محسوب می‌شود و کمتر کسی است که از الطاف همکار زیر آب زن خود بهره‌ای نبرده باشد. اما چه چیزی باعث می‌شود یک نفر حرف یا درد دل همکارش را به دیگران یا رئیسش برساند؟ حسادت؟ احساس ناامنی اقتصادی؟ بیماری روان یا اختلال شخصیت؟
عبدالحمید طاهری، روانشناس، ۱۰ درصد از این رفتارهای مخرب در محیط کار را معلول تربیت در دوران کودکی می‌داند و۹۰ درصد را فرهنگی. او در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «تخریب دیگران بن مایه حسادت دارد و می‌توان آن را در کودکی هم دید. زمانی که بچه ۲ ساله‌ای اسباب بازی کودک دیگری را خراب می‌کند حسادتی کودکانه است. اگر این رفتار در کودکی و خانه و مدرسه، اصلاح نشود به بزرگسالی می‌رسد و آدم رفتار مخرب را با خود به محل کار می‌برد. همان یک نفر هم کافی است تا کل مجموعه را دچار اختلال کند. اما بخش مهم دیگر این اختلال فرهنگ جامعه است که این رفتار را تقویت می‌کند. وقتی فرد می‌بیند با زیرآب زدن و توطئه کردن می‌تواند در سازمان بالا برود و آن پس‌زمینه کودکی را هم دارد، براحتی دست به این کار می‌زند و نتیجه هم برای او مطلوب خواهد بود.»
اما بخش مهم داستان تأثیری است که این گونه رفتارهای تخریبی در محیط کار ایجاد می‌کنند. حالا فردی را تصور کنید که بعد از توبیخ چه اتفاقاتی برایش می‌افتد. طاهری می‌گوید: «اضطراب بالا، سوء‌ظن شدید و افسردگی از پیامدهایی است که فرد قربانی دچارش می‌شود. کسی که با توانایی بالا کم کم تبدیل به ستاره‌ بی‌فروغ محل کار می‌شود و مهارت‌هایش به خاموشی می‌رود. سرخورده، در خود فرورفته و ساکت می‌شود و فعالیتش به کمترین سطح ممکن می‌رسد. خیلی‌ها هم همان ابتدای کار جا می‌زنند و سعی می‌کنند استعفا دهند تا جای دیگری بتوانند به کار کردن ادامه بدهند. با رواج این رفتار که همین حالا هم شایع است، محیط کار تبدیل به محلی مسموم می‌شود و کارکرد و پیشرفت خود را از دست می‌دهد.» همه این استرس‌های کوچک دست به دست هم می‌دهند تا در سطح کلان کشور آن‌طور که مهدی میرمحمد صادقی گفته «بین ۱ تا ۳.۵» درصد تولید ناخالص ملی به خاطر استرس شغلی از بین برود.حالا کمی از تحلیل روانشناسانه این گونه رفتارها فاصله بگیریم و ببینیم دیگر دلایل زیرآب زنی چیست؟ حتماً شما هم موافقید که اگر مدیری که به این شکل از رفتارهای چاپلوسانه اهمیتی ندهد و سعی کند اول حرف‌های طرف مورد اتهام را گوش بدهد و ملاک ارزیابی‌اش، توانمندی او و قوانین کاری باشد اتفاق‌های ناخوشایند نمی‌افتد. بهروز صفاری‌نیا، روانشناس اجتماعی هم دلیل این رفتارها در محیط کار را بیشتر در نحوه مدیریت می‌بیند. او در گفت‌و‌گو با «ایران» ریشه این گونه روابط بیمارگونه در محیط‌های کاری را در مسائل اقتصادی می‌داند. صفاری‌نیا توزیع ناعادلانه پاداش و حقوق و برتری فرهنگ مدیریت «رابطه محور» بر «تکلیف محور» را بستری مناسب برای رشد قارچ‌های سمی در محل کار می‌داند و می‌گوید: «وقتی مدیری برای رابطه‌ و سلام علیک و سوغاتی آوردن کارمندان اهمیت بیشتری از توانمندی آنان قائل می‌شود آن وقت همه سعی می‌کنند رابطه بهتری با او برقرار کنند. در واقع به جای اینکه روی توانمندی خود تمرکز داشته باشند روی چاپلوسی و زیرآب زنی متمرکز می‌شوند. این پدیده در ادارات دولتی بیشتر مشاهده می‌شود.» وی معتقد است هر چقدر سیستم‌ها به سمت کنترل و پایش بروند و تشویق و تنبیه عادلانه را در دستور کار قرار دهند این قبیل رفتارها و فشاری که روی کارکنان و سیستم وارد می‌شود، کمتر خواهد شد.حتماً شما هم با اصطلاح تاریخی بادمجان دور قاب چین آشنایی دارید و اگر مطالعه‌ای هم لا به لای متون تاریخی نداشته‌اید لااقل در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده‌اید که وقتی پادشاه از بادنجانی خوشش آمد چگونه وصف بادمجان می‌کنند و اگر روزی دیگر بدش آمد چگونه بر بادمجان لعنت می‌فرستند. داستان‌های تاریخی ایران مملو از این توطئه‌هاست. آیا زیرآب زنی امروز ما یک ارثیه ناشایست تاریخی است؟ مازیار طلایی جامعه شناس، در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «ما از لحاظ تاریخی همیشه چنین خصلت‌هایی داشته‌ایم با یک وجه واقعی و یک وجه نمایشی. به‌خاطر اینکه می‌خواهیم خود را حفظ کنیم و هیچ اعتمادی برای نشان دادن وجه واقعی خود به دیگران نداریم. در گذشته همیشه نظام‌های سیاسی از ما خواسته‌اند آن‌طور باشیم که آنها دوست دارند نه آن‌طور که واقعاً هستیم.» به گفته وی این الگو در ادارات و شرکت‌ها به شکلی جدید بازتولید می‌شود و در‌گذاری تاریخی به منفعت طلبی لجام گسیخته تبدیل می‌شود؛ به فکر خودت باش و کلاه خودت را سفت بچسب، بیرون از خانه به کسی اعتماد نکن، دوست تو نخستین دشمن توست، راز دلت را بر کسی آشکار نکن و…
طلایی می‌گوید: «اگر جامعه‌ ما بیشتر برای تخصص افراد ارزش قائل بود و قانون حرف اول و آخر را می‌زد نه وفاداری افراد به رئیس، شاید این وضعیت در همه جا حاکم نبود و کم کم اصلاح می‌شد. وقتی الگوی رایج برای پیشرفت افراد در ادارات زیرآب زنی است و هنوز هم الگوی موفقی به شمار می‌رود، نمی‌توان انتظار داشت به این راحتی تغییر کند. از طرفی هم وجود این الگو باعث احساس ناامنی می‌شود و هرکس نگران است که مبادا یک نفر زودتر زیرآبش را بزند و از سیستم حذف شود. همین اضطراب باعث می‌شود این چرخه دائم در حال قربانی گرفتن باشد و هرکس که یک بار قربانی شد، یاد می‌گیرد دفعه بعد زودتر دست به کار شود و زیرآب دیگران را بزند.»
حتماً شماهم وقتی با یکی از این آدم‌های زیرآب‌زن مواجه شده‌اید با خود گفته‌اید کاش یک نفر این آدم را به دکتر روانشناس معرفی کند. طاهری روانشناس هم معتقد است قبل از هر نوع قرارداد باید از افراد تست روانشناسی گرفت. او می‌گوید: «اگر قبل از هرگونه استخدامی از فرد تست شخصیت و تست‌های روانشناسی بگیرند، دیگر افرادی با مشکلات شخصیتی وارد محیط کار نمی‌شوند. حتی در هنگام کار هم به تناوب باید از کارکنان تست سلامت روانی گرفت تا اگر مشکلی دارند، بشود به آنها کمک کرد. اما متأسفانه سازمان‌ها و ادارات ما این کار را نمی‌کنند. جدای از این کار می‌توان با بسته‌های آموزشی و کارگاه‌‌ها هم این فرهنگ‌سازی را ایجاد کرد و به افراد آگاهی داد و آنها را از لحاظ روانی آماده کرد.»
بهزیستی به تازگی اعلام کرده حاضر است برای استقرار نیروهای روانشناس در ادارات و کارخانه‌ها و شرکت‌ها و تأسیس مراکز سلامت روان همکاری کند. کاش این اتفاق زودتر بیفتد وگرنه این چرخه معیوب هر روز درحال قربانی گرفتن است.

 


 

telegram.me/jajinnews

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

شانزده − 10 =