رمان برباد رفته

برباد رفته – Gone with the Wind

نویسنده: مارگارت میچل – Margaret Mitchell

سال انتشار: ۱۹۳۶

مرسی از پیشنهادت

آناهیتا منفردی، خجالتی‌ترین آدمی بود که هر کسی در اطرافش ممکنه ببینه. اون‌قدر خجالتی که حتی بعد از سه روز گرسنگی هم صداش درنمی‌اومد و اون‌قدر «نه» گفتن براش سخت بود که ممکن بود پیشنهاد ازدواج بدترین مرد دنیا رو هم قبول کنه.

تغییر یا دگرگونی

همه شاگردها در کلاس نشسته و چشم دوخته بودند به جای خالی دهخدا. ظریف در گوش جهانگیری گفت: «میگن قراره مدرسه دچار یک‌سری تغییرات بشه» این را که گفت، زیر چشمی به بن‌سلمان نگاه کرد.

سرانه بوق ایرانی‌ها بالاست

«برای بعضی‌ها لذتی که در بوق هست، در هیچ انتقامی نیست. یعنی با یک بوق ساده که فقط با یک انگشت ممکن می‌شود، می‌توانیم به راحتی از روح و روان مردم انتقام بگیریم و بچکانیم ماشه این تفنگ بی‌جواز را که البته نوع اتومات و رگبار این اسلحه حالِ دیگری دارد. به نظر من برای بوق ماشین هم عین تفنگ باید جواز صادر کنند.»