«علاالدین تبریزی» اولین‌بار قرآن را ختم به آیه کرده نه «عثمان‌طه»

سعید کافی می‌گوید: ۲۲ هزار جلد قرآن در آستان قدس وجود دارد و زمانی که اشخاص به آنجا مراجعه می‌کنند، می‌گویند نمی‌توانید به آن‌ها دسترسی داشته باشید. واقعا این رفتار تعجب برانگیز و باعث تاسف است.

کد خبر : 126861
تاریخ انتشار : شنبه 9 اسفند 1399 - 10:47

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از ایلنا، یکی از اتفاقاتی که مانایی و ارتقاء هنرهای مختلف از جمله خوشنویسی را تثبیت می‌کند، آموزش درست، پایه‌ای و ساختاری است. خوشنویسی از گذشته‌های دور تاکنون یکی از دروس ثابت مقاطع مختلف تحصیلی بوده اما واقعیت این است که این هنر، هم از سوی آموزش و پرورش و هم از سوی معلمان و دبیران در هیچ برهه تاریخی جدی گرفته نشده. آنچه از خوشنویسی در ذهن دانش‌آموزان دیروز و امروز باقی مانده دوات و قلم و دست‌ها و لباس‌هایی است به رنگ و مرکب آلوده شده‌اند. و در نهایت کمتر دانش‌آموزی را می‌توان سراغ داشت که به واسطه درس هنر به خوشنویسی علاقمند شده باشد.

البته مصائب هنر خوشنویسی صرفا محدود به مقوله آموز نیست و هنرمندان این عرصه با مسائل عدیده‌ای مواجهند که منسوخ شدن برخی از گونه‌های این هنر ایرانی اسلامی، یکی از ده‌ها کاستی موجود است. مجید سعید کافی (خطاط، پژوهشگر ، کاتب قرآن و دبیر خوشنویسی) که در جشنواره‌های مختلف شرکت کرده و چندسالی‌ست مشغول تحقیق درباره خط ثلث است، طی گفتگو با ایلنا از وضعیت کنونی خوشنویسی کشور گفت و درباره کم و کیف تدریس درس هنر در مدارس و دبیرستان‌ها توضیحاتی داد.

IMG_۲۰۲۱۰۲۲۶_۱۷۱۷۵۶_۰۹۶

نسخ و ثلث ایرانی اثر مجید سعید کافی

از اهمیت خط و هنر خوشنویسی در فرهنگ هر کشور بگویید. 

کلا نگاه به هنر در ایران با مشکلات بزرگ و عدیده‌ای مواجه است که آن مشکلات در حوزه خوشنویسی جدی‌تر است. خوشنویسی مقوله‌ای مهم است به این دلیل که خط،  زبان فرهنگ هر مملکت است و به منزله دیپلماسی فرهنگی کشورها محسوب می‌شود. شما حساب کنید ما در کشور موسسه زبان‌شناسی داریم اما موسسه یا نهادی برای شناخت خطوط وجود ندارد، که این اتفاق بر مشکلات موجود می‌افزاید.

قبلا سبک میرعماد را خیلی ارزشمند نمی‌دانستند و می‌گفتند خط کلهر در نستعلیق از خط میرعماد برتر است و حال اینگونه نیست. این نوع نگاه باعث شده سبک استاد امیرخانی از بین برود

عدم وجود تشکلی در زمینه شناخت خطوط در خوشنویسی چه آسیب‌هایی را در پی دارد؟ 

عمده‌ترین مشکل این اتفاق منسوخ شدن خطهای مختلف در ایران است. به طور مثال در دوران صفویه در زمینه خوشنویسی ۹ گونه خط وجود داشته و استادان کامل آن مقطع در حالت معمول شش خط محقق، ریحان، توقیع، رقاع، ثلث و نسخ را بلد بوده‌اند. حال از این خطوط تنها چند گونه باقی مانده است. در حال حاضر فلان استاد نسخ بلد است و در خط رقاع ضعیف است. دیگری بر خط رقاع اشراف دارد و در نسخ ضعیف است و آن دیگری استاد حرفه‌ای خط محقق است و انواع دیگر را بلد نیست در صورتیکه در مقاطع تاریخی قبلی اینگونه نبوده و اساتید بر انواع خط مسلط بوده‌اند. با توجه به این موارد باید بگویم در زمینه هنر خوشنویسی نسبت به دوران صفویه به شدت پسرفت داشته‌ایم. البته این تنزل طی چند سال محدود رخ نداده و اگر به گذشته بازگردیم خواهیم دید که دوران قاجار نسبت به صفویه بسیار عقب‌تر بوده است.

اما اتفاقی که طی سال‌های اخیر رخ داده و مسیر خوشنویسی را به سمت و سوی دیگر برده وجود ابزار و ادوات دیجیتال است. در حال حاضر آثار و انواعی مورد توجه قرار گرفته‌اند که قبلا مدنظر نبوده‌اند. مثلا قبلا سبک میرعماد را خیلی ارزشمند نمی‌دانستند و می‌گفتند خط کلهر در نستعلیق از خط میرعماد برتر است و حال اینگونه نیست. این نوع نگاه باعث شده سبک استاد امیرخانی از بین برود و حال این اتفاق در حال وقوع است. همه این‌ها در حالی است که اتفاقات مثبت موردی و ضمنی نیز به صورت خودجوش از سوی هنرمندان و اساتید رقم می‌خورد و دولت و دیگر دستگاه‌های ذیربط به هیچ‌وجه در این زمینه نقشی نداشته‌اند.

در حال حاضر ترکیه به مرکز ثلث و نسخ دنیا تبدیل شده و در این زمینه‌ها هزینه بسیار می‌کند و به خرید و فروش تابلوها می‌پردازد

یعنی وزارت ارشاد و دیگر دستگاه‌های دولتی هیچ دغدغه‌ای نسبت به خوشنویسی ندارند؟ 

متاسفانه هیچ حمایتی در دستور کار دستگاه‌های دولتی نسبت به خوشنویسی وجود ندارد. این کم توجهی باعث می‌شود کشورهای دیگر هنر ما را تصاحب کنند که این اتفاق بارها در هنرهای دیگر رخ داده است. کم توجهی به خوشنویسی باعث شده کشور ترکیه مدعی شود که تاریخچه خط به آن‌ها تعلق دارد. در صورتیکه بزرگترین اساتید ترک شاگردان بزرگانی چون خیرالدین مرعشی بوده‌اند که ایرانی بوده‌ و در سال‌های بسیار دور می‌زیسته است. در حال حاضر ترکیه به مرکز ثلث و نسخ دنیا تبدیل شده و در این زمینه‌ها هزینه بسیار می‌کند و به خرید و فروش تابلوها می‌پردازد.

 به دلیل نبود دستگاهی با محوریت خط شناسی، سیستم بررسی و تحلیلی خط و خطوط در ایران وجود ندارد

با توجه به تجربه بسیارتان در تدریس هنر بگویید درس خوشنویسی در مدارس نسبت به گذشته تا چه حد از سوی مسئولان آموزشی کشور جدی انگاشته شده است. 

مشکلات هنر خوشنویسی خیلی ریشه‌ای‌تر از آن است که تصور کنید و پیش از رسیدن به مرحله آموزش مشکلات بسیار بیشتری وجود دارد. واقعیت این است که آموزش خط به مقوله‌ای سلیقه‌ای تبدیل شده است. به دلیل نبود دستگاهی با محوریت خط شناسی، سیستم بررسی و تحلیلی خط و خطوط در ایران وجود ندارد. در تمام خطوط نسبت طلایی وجود دارد و به جز این، هر نوع خط هندسی‌های خاص مختص به خود را دارد که نوعی ریاضی است، اما نادیده گرفته می‌شود.

طی سال‌های اخیر نسبت به گذشته مسئولان مربوطه در آموزش و پرورش تا چه حد به مقوله خط و خوشنویسی توجه دارند و اساتید و مدرسان این عرصه چگونه تعیین سطح و گزینش می‌شوند؟ 

بگذارید برای پی بردن به عمق مشکلات این بخش مثالی عینی بزنم. خط توقیع و رقاع بسیار به یکدیگر شبیه هستند، در کتاب هنر که سال ۱۳۸۹ چاپ شده خط توقیع معرفی شده و در مثال تصویری همین مبحث خط رقاع آورده شده است. یعنی فردی که کتاب آموزشی را نوشته درباره این دو خط اطلاعات دقیقی نداشته است.

انجمن خوشنویسان که یکی از قدیمی‌ترین تشکل‌هاست نمی‌تواند برای رفع این کاستی‌ها و اشکالات وارد عمل شود؟ 

انجمن خوشنویسان نسبت به خط دیدگاهی علمی ندارد و هر اتفاقی هم که در این بخش رخ می‌دهد، فاقد تحلیل‌های عمیق است. می‌توان گفت تعاملات موجود در انجمن خوشنویسان بر اساس روابط معلم شاگردی است و مربوط به جزییات است.

بازار خرید و فروش آثار خوشنویسی در ایران چه وضعیتی دارد و در این زمینه با چه چالش‌هایی مواجهیم؟ 

متاسفانه در این زمینه فرهنگسازی نشده است. در ایران، معمولا خانواده‌ها به خرید و فروش تابلوهای تزینی متمایل هستند و به خوشنویسی و جنبه‌های هنری آن توجه ندارند؛ در صورتیکه در کشورهای دیگر اینگونه نیست. مثلا عرب‌ها در کشورهای همسایه به دلیل نگاه مذهبی و توجه به آیات قرآنی و احادیث، خوشنویسی را طور دیگری می‌نگرند و سروکارشان با نوشتار بیشتر است.

چند سال پیش در واشنگتن نمایشگاهی از چهار نستعلیق‌نویس برتر تیموری برگزار شد آن‌ها فارسی نمی‌دانند و نمی‌توانند خط ما را بخوانند اما با خطوط قدمای ما نمایشگاه برگزار می‌کنند

موضوع عجیب این است که آثار خوشنویسان ایرانی برای اروپایی‌ها و مردمانی با زبان غیر فارسی و عربی بسیار مورد توجه است و گاه با مبالغ کلان خرید و فروش می‌شوند.

همینطور است. مثلا اروپایی‌ها حدود ده سال پیش بر روی تابلوی سوره حمد میرعماد مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار قیمت گذاشته‌اند و این اثر یکی از پشتوانه‌های بانک ملی ایران است و جزو خزانه محسوب می‌شود. چرا ما نباید چنین آثاری تولید کنیم و به خرید و فروش آن‌ها بپردازیم؟ واقعا خوشنویسی پتانسیل سودآوری‌های کلان را دارد. من به اغلب موزه‌ها و کتابخانه‌های معتبر دنیا سر زده‌ام و جالب اینکه نه تنها بخشی از آن‌ها، بلکه بهترین بخش‌های آن‌ها به آثار خوشنویسی ایرانی‌ها اختصاص دارد. چند سال پیش در واشنگتن نمایشگاهی از چهار نستعلیق‌نویس برتر تیموری برگزار شد که آن افراد میرعلی تبریزی، شاه‌محمود نیشابوری، سلطان‌علی مشهدی و هنرمند دیگری بودند که نامش در خاطرم نیست.

شما حساب کنید آن‌ها فارسی نمی‌دانند و نمی‌توانند خط ما را بخوانند اما با خطوط قدمای ما نمایشگاه برگزار می‌کنند. در آمریکا روز نستعلیق وجود دارد! آیا این عجیب نیست؟ زمانی که هنر خوشنویسی تا این حد در دنیا طرفدار دارد و معتبر است چرا ما نباید از آن کسب درآمد کنیم و فقط به فروش نفت فکر کنیم؟! ما در ایران فقط روز خوشنویسی داریم و آن‌ها پا را فراتر گذاشته‌اند و روز خط نستعلیق دارند! این کاستی‌ها در کشور تا به آنجا است که منِ نوعی برای خوشنویسی مشکل کاغذ دارم. دلیل این اتفاقات غم‌انگیز این است که به هنر بها نمی‌دهیم این غفلت‌ها فقط مربوط به خوشنویسی نیست و حتی دانش پزشکی دوران صفویه ما نیز از دست رفته است.

من می‌توانم در خانه بنشینم و به موزه برلین بروم و کتاب دانلود کنم و آن را به چاپ برسانم اما در ایران به موزه آستان قدس می‌روم و نامه‌نگاری می‌کنم و التماس می‌کنم اما حتی یک برگه کاغذ هم به من نمی‌دهند

ما به لحاظ منابع هنری و تاریخی بسیار غنی هستیم اما همچنان به فرهنگ و هنر وارداتی متکی هستیم و همواره در حال تقلیدیم. شاید به این دلیل که از وجود منابع بی خبریم.

با شما موافقم. تعامل با موزه‌ها و کتابخانه‌ها برای دسترسی به منابع و اسناد تاریخی در ایران کاری بسیار دشوار است و یکی از دلایل بی‌خبری از منابع و اسناد تاریخی و آثار هنری همین است. من می‌توانم در خانه بنشینم و به موزه برلین بروم و کتاب دانلود کنم و آن را به چاپ برسانم. من از موزه اسراییل کتاب شهاب یاقوت مستعصمی را با کیفیت بسیار بالا و آماده چاپ دانلود کرده‌ام اما در ایران به موزه آستان قدس می‌روم و نامه‌نگاری می‌کنم و التماس می‌کنم اما حتی یک برگه کاغذ هم به من نمی‌دهند. واقعا چرا باید اینگونه باشد.

با این دشواری‌ها و موضوعات دست و پا گیر من خوشنویس و پژوهشگر چگونه می‌توانم درباره هنری که دارم و دارای قدمت است تحقیق کنم تا آن را از فراموشی و منسوخ شدن نجات دهم و مباحث و مقولات را به درستی به شاگردانم منتقل کنم؟ من برای دسترسی به قرانی که متعلق به یاقوت است به موزه آستان قدس مراجعه کرده‌ام و نامه‌نگاری کرده‌ام و به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌ام. در حالی که با کامپیوترم به سایت موزه‌ای در فرانسه که قرآنی اثر یاقوت را دارد، مراجعه کرده‌ام و به مشق و مطالعه و مقایسه پرداخته‌ام و درباره خطی چون ریحان به اطلاعاتی که می‌خواستم رسیده‌ام و آن نتایجی که مدنظرم بوده محقق شده است. در آن سایت اسکن تمام صفحات کتاب مذکور وجود دارد آنهم با کیفیت فوق‌العاده!

 علاالدین تبریزی یکی از نوابغی بوده که در اواخر دوران صفویه می‌زیسته است. او سال ۹۵۵ قرآنی را در ۶۰۲ صفحه ختم به آیه کرده است. حال تمام دنیا می‌گویند عثمان طه اولین‌بار قرآن را ختم به آیه کرده است در صورتی که درست نیست

موزه و کتابخانه آستان قدس به لحاظ منابع چه وضعیتی دارد؟ بخصوص در رابطه با نسخ قرآنی. 

۲۲ هزار جلد قرآن در آستان قدس وجود دارد و زمانی که اشخاص به آنجا مراجعه می‌کنند، می‌گویند نمی‌توانید به آن‌ها دسترسی داشته باشید. واقعا این رفتار تعجب برانگیز و باعث تاسف است. نه خودتان از آن آثار با ارزش استفاده می‌کنید و نه می‌گذارید ما از آن‌ها بهره ببریم. فرض کنید حادثه‌ای رخ دهد و آثار و منابع از بین بروند. اگر چنین اتفاقی بیفتد فاجعه بسیار بزرگی رخ داده است! مثلا اگر تمام بخش‌های موزه برلین در آتش بسوزد و همه منابع از بین برود فاجعه‌ای رخ نداده به این دلیل که فایل‌های دیجیتالی آثار به بهترین شکل و با بالاترین کیفیت وجود دارد. البته منظورم این نیست که تمام موزه‌های دنیا سخاوتمند و با نظم هستند. خیر اینطور نیست اما به هر حال هستند موزه‌ها و کتابخانه‌هایی که معتبر و غنی هستند و دسترسی به آن‌ها و آثارشان راحت است و لااقل برخی از آن‌ها، نسبت به حوادث احتمالی دوراندیشی کرده‌اند و تمهیداتی را مد نظر دارند. باور کنید با آستانه حضرت معصومه (س) تماس گرفته‌ام و فایل دیجیتالی از خط ثلث ایرانی طلب کرده‌ام.

مسئول مربوطه در پاسخ گفته فایل دیگر چیست؟ خودت بیا منابع ما را مشاهده کن! طرف حتی نمی‌داند فایل دیجیتال چیست و به چه کار می‌آید! قرآن کاملا مطلایی که قطر اوراقش به اندازه مو است و میلیاردها تومان قیمت دارد در زیر زمین فلان موزه یا کتابخانه می‌پوسد در حالی که کسی از وجود و ارزش آن خبر ندارد. اینها فاجعه است. بعد می‌گویم چرا کشور ترکیه ادعای خوشنویسی دارد و آن را به متعلق به خودش می‌داند؟ یاقوت بزرگترین و نابغه‌ترین خوشنویس تمام اعصار است و ما یک کتاب راجع به او نداریم و هیچ اثری درباره او چاپ نکرده‌ایم و همین موضوعات باعث شده بسیاری از مردم و هنرمندان اصلا یاقوت مستعصمی را نشناسند. اما شما بگو فوتبال، مردم از ده‌ها فوتبالیست نام می‌برند. آیا می‌دانیم علاالدین تبریزی کیست؟ علاالدین تبریزی یکی از نوابغی بوده که در اواخر دوران صفویه می‌زیسته است. او سال ۹۵۵ قرآنی را در ۶۰۲ صفحه ختم به آیه کرده است. حال تمام دنیا می‌گویند عثمان طه اولین بار قرآن را ختم به آیه کرده است در صورتی که درست نیست و اولین بار یک ایرانی قرآن را منظم کرده و آن شخص علاالدین تبریزی است. من کاتب قرآنم و در این زمینه تحقیقات بسیار کرده‌ام و فایل‌های بسیاری را ورق زده‌ام و بر اساس منابع و اسناد حرف می‌زنم.

در حال حاضر قرآن علاالدین تبریزی کجاست؟ 

اثر علاالدین تبریزی در ایران و در موزه مجلس است. جالب اینکه ابعاد آن ۱۳ در ۸ است! حتی با خودکار نمی‌توان تا این حد ریز نوشت چه رسد به خوشنویسی. واقعا مورد عجیبی است اما متاسفانه به آن توجهی نمی‌شود.

این اثر با ارزش به درستی مراقبت می‌شود؟

موزه مجلس بسیار غنی است و صدها هزار اثر در آن وجود دارد که اثر علاالدین تبریزی تنها یکی از آن‌هاست. این موزه در کل به لحاظ دیجیتالی خوب کار کرده، اما فایل‌های موجود خیلی با کیفیت نیستند و صرفا برای تحقیقات و مشاهدات سطحی به کار می‌آیند.

نظرتان درباره تاثیر و اهمیت جشنواره‌های داخلی بر فعالیت خوشنویسان چیست؟ 

صراحتا بگویم که جشنواره‌ها پیش از برگزاری حرف‌هایی شعارگونه و بزرگ می‌زنند اما در عمل و در داوری آثار اتفاقات دیگری می‌افتد که با اهداف جشنواره تناقض دارد. مثلا من با توجه به پتانسیلهای خط نستعلیق (و نه انجام کارهای بی‌ربط) از فرم‌هایی استفاده کردم که به لحاظ بصری و گرافیکی امکان بهره‌برداری داشته باشد که در جشنواره هنرهای تجسمی اصلا به آن بدعت‌ها توجهی نشد. مورد دیگر اینکه نگاه برگزارکنندگان به شرکت‌کنندگان نگاهی از بالا به پایین است. به هرحال من و دیگر شرکت‌کنندگان برای نگارش و خلق آثارمان وقت و انرژی و هزینه صرف کرده‌ایم اما انگار برای نمایش آثار از ما طلبکار هستند. نباید فراموش کرد که نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها با آثار هنرمندان اعتبار می‌گیرند. ما که هزینه و دستمزد آنچنانی دریافت نمی‌کنیم لااقل برخوردها محترمانه باشد.


 

 

 

برچسب ها : ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.