پسربچه سندرم داونی که حدود ۱۲ سال دارد، چند شب پیش گم شده است، هراسان است و آرام و قرار ندارد. به مغازهها سرک میکشد. هوا تاریک شده و میخواهد به سمت دیگری از خیابان که خودروها عبور میکنند، برود. همراه با همکارم با وعده خریدن بستنی، کنار خودمان نگهش میداریم.