«خیلی افسرده بود؛ خیلی زیاد. میتونستم اینو حس کنم. میتونستم اینو بفهمم. توی دستای خودم خودکشی کرد. کتی تو دستای من نفس آخرو کشید اما بعد از اون تصمیم گرفت که دیگه نفس کشیدنو تکرار نکنه. من ولش کردم. اون مستقیم رفت به قعر آب و با شکم روی محفظه فرونشست. مرگ کتی مسیر زندگی منو عوض کرد.»