هوا سرد بود؛ خیلی سرد. سرمای نگاه لهستانیها اما شاید تحمل آن همه سردی را سختتر میکرد. از هر طرف که سر میچرخاندی مردان لهستانی را با لباسهای نظامی و نگاههای یخزده میدیدی در حالی که سرگردان بودند. سرگردان، منتظر و نگران. میهمانان لهستانی ناخوانده درست وسط خاک ایران بودند؛ آن هم با یک سوغاتی به نام «تیفوس»!