در رمان لیلا، هیچ چوب جادویی در کار نیست. فلاکت در بندبند آدم های خوب و بد این داستان جاری شده. قرار نیست با هیچ وردی شب تار به سپیدی سحر برسد اما زمان، بافنده قهاری است، پود سرمستی را به تار رنج گره می زند تا زمان مرگ فرابرسد.
محسن سلیمانی میگوید: منتقدان ما، غیر از شاید چند نفر، واقعاً در زمینه نقد معیارمند و صاحب نظر نیستند و تازه این چند نفر هم وقت یا حوصله ندارند که همه کتابهای منتشر شده را بخوانند.