کار، سادهتر از تصور ما بود. موارد بسیاری پیدا کردیم که با استفاده از قانون سادهسازی توانسته بودند به موفقیتهای فراوانی دست پیدا کنند؛ چنین مواردی هم در گذشته دور یافت میشدند و هم در زمانهای اخیر. سپس به حقیقت بزرگتری رسیدیم که ما را شگفتزده کرد: تقریبا تمام داستانهای بازگو شده از موفقیتهای بزرگ، به نحوی ناشی از قانون سادهسازی و تکیه بر چند اصل اساسی در کسبوکار بود.ما به این یافته رسیدیم که نه تنها سادهسازی میتواند به موفقیتهای اقتصادی بزرگی منجر شود (همانطور که نظریات استراتژی و اقتصاد بیان میکنند)، بلکه استفاده هوشمندانه از این قانون فقط منجر به موفقیت خواهد شد و شکستی در آن نخواهد بود. در کنار موفقیتهای مالی بزرگ، جامعه هم از مزایای زیادی برخوردار میشود.
اگر شما فهرستی از موفقترین افراد کسبوکار در ۱۰۰ سال گذشته (یا ۵۰ سال و حتی ۵ سال) تهیه کنید، خواهید دید که بخش عمدهای از آنها، کسانی بودهاند که سادهسازی را بهطور جدی در دستور کار خود قرار دادهاند: هنری فورد، آلن لین، برادران مکدونالد و ری کراک، والت دیزنی، بروس هندرسون، کنث ایورسون، بیل بین، جف بزوس و بسیاری دیگر.
این فهرست ادامه دارد و همواره به طول آن هم افزوده میشود؛ چرا که هر ماه یک شرکت خصوصی جدید موسوم به «اسب تکشاخ» ظهور میکند که ارزش خالص آن بیش از یک میلیارد دلار است. تمام این کارآفرینان و فعالان کسبوکار، سادهسازی را در اولویت کار خود قرار داده بودند. برخی مانند هنری فورد بهطور واضح از این مساله سخن گفته است. بهعنوان مثال، هنری فورد درباره خودرو جدید و انقلابی خود، «مدلتی» بیان کرده است: «مهمترین ویژگی آن سادگی بود. تفکر من این بود که بهعنوان طراح خودرو، وظیفه دارم تا آن را در سادگی به حدی از کمال برسانم که هیچکس در درک آن به مشکل نخورد. این مساله در تمام جهات باید مدنظر قرار میگرفت. هرچقدر که سادهتر خودرو را طراحی میکردم، ساخت آن سادهتر میشد و هر چقدر که هزینه آن کاهش مییافت، فروشش رشد میکرد.»
«ری کراک» درباره برادران مکدونالد مینویسد: «شیوه عملیات رستوران آنها بهطور اساسی متفاوت است؛ خدمات و منوی غذایی به حداقل ممکن کاهش یافته است. الگویی مشخص برای رستورانها و شعبههای مختلف آنها در نظر گرفته شده است که در هر مکانی همان الگو پیادهسازی میشود. سادگی رویه به مکدونالد اجازه میدهد تا در هر مرحلهای از کار روی کیفیت متمرکز شود و این مساله رمز موفقیت آنها است.» او مینویسد که شعار مکدونالد از نگاه من «همه چیز را در سطح ساده نگه دار، ابله» ایجاد شده است.
استیو جابز هم کل رویکرد خود به کسبوکار را «بسیار ساده» توصیف کرده است: «تمام فرآیندها از شیوه اداره شرکت تا طراحی محصول و تبلیغات به این اصل بازمیگردد: بیایید این کار را ساده انجام دهیم؛ واقعا ساده.» والتر ایساکسون، زندگینامهنویس او نوشته است که جابز «ابزارها را با حذف دکمهها سادهتر کرد. نرمافزارها را با حذف قابلیتهایشان سادهتر کرد و رابطهای کاربری را با حذف گزینهها سادهتر کرد. او عشقش به سادگی را در تمام ابعاد کاریاش به تصویر کشیده است.»
جانی ایو (Jony Ive) که از زمان تولید اولین آیپد به اینطرف، سازنده تمام ابزارهای شرکت اپل بوده است، بهطور دائم به کارکنان این مساله را گوشزد کرده است که همه چیز باید ساده و سادهتر شود؛ حتی اگر فرآیندهای تولیدی آنها بسیار پیچیده باشد. او وظیفه شغلی خود را اینگونه توضیح میدهد: «باید مسائل به شدت پیچیده را حل کرد و راهحلهای آنها را به شکلی به شدت ساده نمایش داد؛ بهطوری که مشخص نشود چه دشواریها و پیچیدگیهایی در انجام آن اتفاق افتاده است.»
با توجه به این سرنخها بود که ما در نوشتن کتاب خود پی بردیم، سادهسازی کلید موفقیت و ارزشآفرینی برای مشتریان، ذینفعان و کل جامعه است. سادهسازی کلید گمشده موفقیت کسبوکارها در عصر ما و حتی عصر مادربزرگها و پدربزرگهای ما است.
اما اکنون این راز برملا شده است. باید برای دهها هزار نوآور (که شاید شما هم یکی از آنها هستید)، راه سادهسازی را باز کرد تا بتوانند برای دیگران و البته برای خودشان ارزشآفرینی کنند. فرآیند نوآوری هوشمندانه را میتوان سرعت بخشید.
اما علاوه بر آن، من و گریگ (بهعنوان نویسندگان این کتاب) به یافته دیگری هم دست پیدا کردیم. تمام روشهای سادهسازی از دو رویکرد کلی پیروی میکنند. بنابراین، اگر شما هم قصد سادهسازی فرآیندها و محصولات و خدمات خود را دارید، میتوانید از یکی از دو روشی استفاده کنید که هر دو به یک اندازه اثربخش و معتبر هستند: سادهسازی قیمت و سادهسازی پیشنهادها به بازار.
در روش اول باید راههایی برای کاهش قیمت محصولات و خدمات تا ۵۰ درصد و حتی کمتر پیدا کرد تا به این صورت مشتریان بیشتری جلب محصول شما شوند و نیازی نداشته باشند برای ویژگیهای بیهوده هزینهای پرداخت کنند. اما سادهسازی پیشنهادها روی محصولات و خدمات تمرکز میکنند و تلاش در آن است تا کاربردیترین و عملیترین محصولات و خدمات را برای مشتریان ارائه کرد. به این صورت مشتریان همان چیزی را دریافت میکنند که نیاز دارند؛ نه کمتر و نه بیشتر.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰