فریدون مشیری شاعری که برای همه قابل فهم است
شاید بتوان گفت تفاوت عمده شعر نو فریدون مشیری با دیگران در این بود که برای همه قابل فهم است.
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، فریدون مشیری در ۳۰ شهریورماه سال ۱۳۰۵ در تهران و در خانهای که افرادش دوستداران شعر و ادب پارسی هستند، به دنیا آمد. پدربزرگ او، میرزا جوادخان مؤتمنالممالک از شاعران زمان ناصری بود.
فریدون مشیری با حکایات سعدی، غزلیات حافظ و حماسه فردوسی بزرگ شد. خانواده مشیری سال ۱۳۱۳ به علت ماموریت کاری رهسپار مشهد شدند و پس از مدت هفت سال سکونت در مشهد، در سال ۱۳۲۰ بهدلیل حمله متفقین و آشفتگی اوضاع به تهران بازگشتند.
فریدون مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ عصری دست از کار نکشید و شعرش بازتابی از همه مظاهر زندگی و حوادث جهان گذشته و همواره، و ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده است.
او سرودن شعر را از ۱۵سالگی آغاز کرد و در ۱۶ سالگی غزلی را با انگیزه واقعه شهریور ۱۳۲۰ سرود:
بیا که تیر نگاهت هنوز در پر ماست
گواه ما پر خونین و دیده تر ماست
دلی که رام محبت نمیشود دل توست
سری که در ره مهر و وفا رود سر ماست
به پادشاهی عالم نظر نیندازیم
گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست
فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان، در اداره پست و تلگراف استخدام شد و در همین زمان، شعر «فردای ما» از فریدون مشیری در «روزنامه ایران ما» به چاپ رسید. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست و تلگراف مشغول تحصیل شد. انجام کار اداری و کارهای مطبوعاتی، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد میکرد.
مشیری کار در مطبوعات را رها نکرد و در سال ۱۳۳۲ مسئول صفحه ادبی مجله روشنفکر شد؛ بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. در همین زمان شعرهایش در مجله سخن هم به چاپ میرسید.
فریدون مشیری بعدها تایید و تشویق دکتر خانلری، مدیر مجله سخن و دکتر رحیم مصطفوی مدیر مجله روشنفکر را از عوامل موثر پیشرفت و موفقیت خود در کار شعر و ادبیات عنوان کرد. مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه و زن روز را برعهده داشت.
این شاعر در ۱۳۳۴ نخستین دفتر شعرش را با نام «تشنه طوفان» در ۲۸ سالگی با مقدمه «محمدحسین شهریار» و «علی دشتی» منتشر کرد که نیمی از آن شعر کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود؛ اما شاید بتوان گفت تفاوت عمده شعر نو فریدون مشیری با دیگران در این بود که برای همه قابل فهم است.
معروفترین اثر فریدون مشیری شعر «کوچه » نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد.
قسمتی از شعر «کوچه»
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن غاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
با توجه به علاقهای که فریدون مشیری به عرفان و تصوف ایرانی داشت، مجموعه ای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به «شیخ ابوسعیدابوالخیر» را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمهای به قلم دکتر «جوادنوربخش» در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر کرد.
پس از هفت سال که از چاپ موفقیتآمیز «ابر و کوچه» میگذشت، مشیری در سال ۱۳۴۷ دفتر «بهار را باور کن» را به چاپ رساند و بعد «کتابهای مروارید مهر» در سال ۱۳۵۵ و «از خاموشی» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند. فریدون مشیری در سالهای دهه ۵۰ بهعضویت شورای موسیقی و شعر رادیو در آمد.
این شاعر توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و به همین دلیل عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفته بود. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در کنار افرادی چون هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی، سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه «گلهای تازه» رادیو ایران آن سالها داشت.
در سال ۱۳۷۶ فریدون مشیری به دعوت دوستدارانش سفری به اروپا و ایالات متحده آمریکا کرد و هرجا که پا میگذاشت مورد استقبال ایرانیان مقیم خارج از کشور قرار میگرفت. او با این که تحت نظر پزشک بود، در شبهای شعری که برایش ترتیب داده میشد شرکت میکرد و بدون احساس خستگی دو ساعت و گاه بیشتر برای علاقهمندانش شعر میخواند و فقط در ایالات متحده در ۲۴ شهر برنامه اجرا کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.
مشیری درآمد آخرین شب شعرش در آمریکا را به سازمان کمک به معلولین «کهریزک» اهدا کرد و با وجود کسالت در این جلسه که در شب ۱۱ ژانویه ۱۹۹۸ در لسآنجلس برگزار شد، حضور یافت. درآمد آن شب حدود ۱۲۰۰۰ دلار بود که نیمی از آن، از فروش شعرهایی که او به خط خود مینوشت و به علاقهمندانش هدیه میداد، بود.
فریدون مشیری در ۱۰ سال آخر عمرش آنقدر پرکار شده بود که از مجموع ۱۲ دفتر چاپشده از وی، شش دفتر مربوط به ۱۰ سال آخر عمرش است که از دیار آشتی ۱۳۷۱، آه باران ۱۳۷۱، با پنج سخنسرا ۱۳۷۲، لحظه ها و احساس ۱۳۷۶، آواز آن پرنده غمگین ۱۳۷۷ و تا صبح تابناک اهورایی ۱۳۷۹ هستند.
فریدون مشیری سالها از بیماری رنج میبرد و در بامداد سوم آبانماه ۱۳۷۹ در سن ۷۴ سالگی در تهران دیده از جهان فروبست. مزار او در بهشت زهرا، قطعه هنرمندان است.
منابع:
بهنرمی باران (جشننامه فریدون مشیری)
زندگینامه مشهورترین شاعران ایران
برچسب ها :ججین ، شعر ، فریدون مشیری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰