«این مساله عجیب نیست که شاه عباس اول در یادگیری هنرهای دستی توجه نشان دهد زیرا در مشرق زمین و بهویژه ایران، یک مرد حتی هنگامیکه در زمره اعیان بود، اگر به برخی از هنرها و پیشهها آشنایی نداشت، فرومایه و نانجیب بهشمار میآمد و اغلب پدران در مورد تجربیات خود مورد پرسش قرار میگرفتند.» کریمخان زند به مهارت خود در بنایی، فرشبافی و جوراببافی مباهات میکرد. درحالیکه آقامحمد بیدآبادی فقیه بلندمرتبه عهد صفوی، از راه دگمهچینی امرار معاش میکرد.
تولد و پرورش در خانوادهای پیشهور، مانع از آن نشد تا پیشهوران پراستعداد یا فرزندان آنها بتوانند به مقامات بلندپایه حکومتی دست یافته و به سلک طبقات حاکم در آیند. برای نمونه میرزا شاهحسین، دیوانسالار در امور لشکر دوره شاه اسماعیل اول که وکیل (قائم مقام و نایب برگزیده) شاه اسماعیل شد، در آغاز سنگتراشی میکرد و میرزا نجم مامور برجسته دیگر حکومت شاه اسماعیل، در آغاز در رشت زرگری داشت و تنها برپایه استعداد خود ترقی کرده بود. تاورنیه میگوید: میرزا محمود بیگ، صدراعظم شاه عباس دوم فرزند یک خیاط بود و پیش از اینکه به موقعیت بلند پایهای در حکومت صفوی برسد، در مقام باشی (رئیس صنف)، اصناف زرگر و معیرباشی به شایستگی خدمت میکرد.
بسیاری از پیشهوران و تجار به جهت فعالیتهای علمی بهصورت عمده در زمینه علوم مذهبی، زبان عربی، نظم و نثر فارسی وخوشنویسی مشهور بودند. در عهد شاه اسماعیل اول مولانا حسن شاهی بقال شیرازی، حرفه خود را رها کرد و به تدریس پرداخت و سپس مدرسهای در شهر تاسیس کرد. لطفعلی آذر میگوید: در زمان وی شخصی به نام سراجیه حکاک، خطاط بسیار خوبی بود و خواجه قیاسالدین نقشبندباشی بافندگان یزد، پیشهور مشهوری بود. همچنین نصرآبادی از شخصی به نام زمانیه نقاش، شاعر مشهوری در عهد حکومت شاه عباس دوم سخن میگوید.
منابع دوره صفوی به پیشهوران فقیری اشاره دارند که با رها کردن حرفه کم درآمد خود بهصورت موفقیتآمیزی در تجارتی کلان وارد کار میشدند. آقانوری جولاه، نمونه بافندهای است که حرفهاش را برای تجارت سودمند هندوستان رها کرد و بعد از مدت اندکی تاجر ثروتمندی شد. وی در بازار اصفهان مسجدی بنا کرد که به مسجد آقانوری جولاه شهرت یافت (این بنا امروز نیز برجای مانده است). خواجه باقر عصار نیز یکی از تجار ثروتمند در زمان شاه عباس دوم در آغاز کار عصاری میکرد. در کل چنین سوداگرانی درحالیکه از مقام پرافتخاری در جامعه بهرهمند بودند، بسیار ساده زندگی میکردند. آنها معمولا ثروت خود را بروز نمیدادند زیرا با اینکار نام نیک و همکاران خود را از دست میدادند.
شواهد موجود نشان میدهد که وضعیت اجتماعی صنف در سدههای ۱۲-۱۱ق/ ۱۸-۱۷م. تا اندازه زیادی بستگی به ویژگیهای مذهبی و اخلاقی داشت که شریعت و سنت به آن تجارت یا حرفه نسبت داده بود. این تمایزها ریشهای مذهبی میان مشاغل عالی و فرومایه در تمامی ملل مسلمان در طول تاریخ اسلام بهوجود آورده است. حرفههای موردتایید قوانین شرع در مقایسه با حرفههای مورد سرزنش از مزایایی برخوردار بودند. حرفههای فاقد وجاهت شرعی افزون بر اینکه بهعنوان مشاغل فرومایه نگریسته میشدند، بهطور کلی فرودست نیز بودند. آنان از خانوادههای فقیر بودند و همچنان در حالت فقر نیز باقی میماندند.
معیار دیگر، وضعیت اجتماعی پیشهوران و بازرگانان به میزان مهارت و تجربه طولانی بستگی داشت که برای آن حرفهها ضروری بود. بهطور کلی مشاغلی که مهارتهای دشواری میطلبید، درآمد فراوان و موقعیت اجتماعی بالایی را ایجاد میکرد، درحالیکه مشاغل کم درآمد از کار به دستان بیمهارت و از موقعیت پایینی برخوردار بود. در وهله نخست پیشهوران کارگاههای سلطنتی (کارخانههای سلطنتی) در مقایسه با پیشهوران مستقل مهارت و قابلیتهای بیشتری داشتند و از اینرو از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردار بودند. به همین جهت پیشهوران تمایل داشتند هنگامیکه فرصتهایی دست میداد، به خدمت کارگاههای سلطنتی درآیند.
در میان اصناف رایج تعداد کمی از منزلت بالایی برخوردار بودند. پزشکان و داروسازانی که مرگ و زندگی بیماران در دست آنان بود یا صرافان که مردم پولهایشان را نزد آنان به ودیعه یا امانت میگذاشتند، از این دست بهشمار میآمدند. حرفههای ویژهای مانند شیشهگران، مطلاکاران و خوشنویسان برای مهارت و هنری که لازمه کار آنها بود، قدر و اعتبار داشتند. توانگری و درستکاری منابع عمده اعتبار اصنافی چون زرگران و جواهرفروشان بود. در مورد درآمد مشاغل مختلف و اصناف اطلاعات کمیاب است. از گزارش سفرنامهنویسان اروپایی چنین برمیآید که زرگران، زرکشان، طلاکوبان، جواهرفروشان و صرافان از بالاترین عایدی و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بودند.
زریبافان در مقایسه با بسیاری از پیشهوران، درآمد بیشتری داشتند. تجار و پیشهورانی که در یکی از بازارهای شاهی، بهویژه در یکی از قیصریهها مستقر بودند، از موقعیت شغلی بهتری در مقایسه با دیگر مغازههای محلات یا حومه شهر برخوردار میشدند. پیشهوران در بازار شاهی، همگی از اعضای واجد شرایط همان صنف بودند. درحالیکه پیشهوران خارج از این محدوده، بنا بر سنت رایج با اصناف سازمانیافته خود پیوند سستی داشتند. پیشهوران و تجار ثروتمند تلاش میکردند ثبات اقتصادی خود را از راه آراستن دکان به معرض دید بگذارند. کوتو مسافر روس که بهطور موقت در ایران اقامت گزیده بود، در سال ۱۰۳۳ق/ ۱۶۲۴م اظهار میکند که در بازار شاهی، مغازههایی بود که با گنبدهای سنگی مسقف شده و نما و داخل آن طلایی و با رنگهای دیگری آراسته شده بود. میرزا حسین تحویلدار در سالهای میانی دولت قاجاریه میگوید: «درحالیکه اندازه و تجهیزات دکان بیشتر رنگرزان لباسهای نخی در اصفهان بسیار یکسان است، رهبران و روسای صنف رنگرزان هزار و پانصد تومان بیشتر از دیگران در مورد تجهیزات دکانهای خود خرج میکنند.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰