۷۰ هزار شغل، دستاورد ۶ساله دولتهای احمدینژاد
در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۰ به دلیل سیاستهای اعمالشده در این سالها، فقط ۷۰ هزار نفر به حجم اشتغال افزوده شده است.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، روزنامه شرق نوشت: «بررسی عملکرد دولت در بازار کار، حاکی از آن است که در سالهای گذشته نه تنها بر تعداد شاغلان در بازار کار کشور اضافه نشده است، بلکه بخش اعظمی از نیروی کار نیز شغل خود را از دست دادهاند. این در حالی است که گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۳، مسئله بیکاری در کشور به مرز بحران رسیده است. کارشناسان نیز هشدار میدهند که اشتغال کشور به حالت راکد و توقف درآمده است و طرحهای اشتغالزایی وزارت کار نیز توانسته آن طور که باید و شاید، مؤثر واقع شود. حسین رجبپور، کارشناس گروه توسعه مرکز پژوهشهای مجلس، معتقد است سیاستهای اشتغالزایی دولت نه تنها اشتغالی ایجاد نکرده است، بلکه کسبوکارها را نیز تعطیل کرده است.
او در گفتوگوی تفصیلی با «شرق»، توضیح داده است «سیاست کلی دولت این بوده است که با تحریک رشد اقتصادی، اشتغال ایجاد کند اما به دلیل این که راهبرد اصلیاش رشد جذب سرمایهگذاری خارجی بوده، مستقیما بازار کار را هدف قرار نداده است. ضمن این که راهبرد دولت برای اشتغالزایی، معمولا از طریق کاهش هزینههای نیروی کار بوده است. او همچنین طرحهایی مانند «کاج» را مقطعی و ادواری میداند که نتوانسته تحولی در بازار کار ایجاد کند.»
گزیده این گفتوگو را با هم میخوانیم:
– آمارها نشان میدهد (در دوره سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳) همزمان با این که دولت سیاستهایی برای اشتغال ایجاد کرده و مشاغل جدیدی ایجاد شده است، یکسری از کسبوکارها تعطیل شدهاند اما دلیل آمار نگرانکننده در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۰، این بوده که به دلیل سیاستهای اعمالشده در این سالها، فقط ۷۰ هزار نفر به حجم اشتغال افزوده شده است و این مسئله فضای اقتصادی را بیثبات کرده و موجب تعطیلی کسبوکارها شده است.
– دلیل دوم این است که مهمترین ابزار اشتغالزایی دولت (نهم و دهم) از طریق سیاستهایی مثل بنگاههای زودبازده بوده است که در واقعی بودن آمارهای اشتغالزایی این بنگاهها، از همان روز اول تردید وجود داشت و سرشماری نشان داد آمارهایی که به عنوان اشتغال بنگاههای زودبازده عنوان میشد، آمار چندان درستی نبوده و اشتغال ایجاد شده پایدار نبوده است. این نشان میدهد سیاستهای اشتغالزایی دولت (قبل) مؤثر نبوده است.
– در واقع، دو بال اصلی سیاستهای دولت که در این دوره بر اشتغال تأثیر گذاشته است، یکی سیاستهای بیثباتکننده و دیگری سیاستهای اشتغالزایی بوده که باعث شده است یکسری از کسبوکارها تعطیل شوند.
– عامل سومی را هم میتوان اضافه کرد و آن هم سیاستهای بوده که بیماری هلندی را در ایران تشدید کرده است؛ به این معنا که در اوج دوران رونق نفتی، دولت رو به واردات آورد و گسترش واردات باعث تعطیلی کسبوکارهای تولید داخل و جابهجایی منابع به سمت منابع وارداتی شد.
– چهارمین عاملی را هم که میشود اضافه کرد، این است که سیاستهایی صنعتی دولت بر بخشهایی مثل پتروشیمیها یا صنایع بزرگی که خیلی اشتغالزا نبودند نیز در این میان بیتأثیر نبود اما تأثیر عامل چهارم کمتر از عوامل قبلی بوده است.
– دولت بنگاههای کوچک و متوسط را هدف گرفته بود اما نوع اشتغالزایی آنها پایدار نبوده است. یعنی میخواستند از طریق ارائه تسهیلات به یکسری از کسبوکارها یا به صورت غیر مستقیم، اشتغال را تحریک کنند. در یکی، دو سال گذشته، آمارهایی از میزان تحریک اشتغال ارائه میکردند اما حتی با فرض صحت آمارها نیز میتوان در بازده پنجساله این طور دید که اشتغالی که با این طرحها ایجاد شده، پایدار نبوده است؛ یعنی سیاستهای دولت برای اشتغالزایی، ایجاد اشتغال پایدار نبوده است.
- سیاستهای تنشزا یکی از دلایلی بوده که باعث شده است یک سری از کسبوکارها در بخشهای صنعتی و خدماتی تعطیل شوند. دلیل دوم، تشدید بیماری هلندی بوده است که موجب شده کالاهای وارداتی جانشین کالاهای داخلی شود مثل کالای نساجی که در این مدت ضربه شدیدی از واردات خورد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰