نقد فیلم برو بیرون

برو بیرون – Get Out

کارگردان: جوردن پیل – Jordan Peele

بازیگران: دنیل کالویا، الیسون ویلیامز، برادلی وایتفورد، کلب لندری جونز، استفن روت، لاکیت استنفیلد، کاترین کینر

سال: ۲۰۱۷

کد خبر : 59394
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 بهمن 1396 - 8:22

نقد فیلم برو بیرون

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، برو بیرون یکی از فیلم هایی است که صراحتا در دوره زمانی پس از اوباما قرار می گیرد. فیلمی که حدود یک سال پیش فیلم برداری شد. شاید جوردن پیل، نویسنده و کارگردان این فیلم آن موقع اطلاع دقیقی هم نگرانی ها و مسائل این دوره نداشته است. به هر حال نشانی از حامی ترامپ بودن دیده نمی شود چونبرو بیرون در واقع فیلمی ترسناک – طعنه آمیز درباره نژادپرستی پنهان – نژادپرستی لیبرال است.

فیلم صحنه های تعلیق زیادی دارد، در میان آن ها می توان صحنه آغازین فیلم را مثال زد که مردی سیاه پوست (با بازی لاکیت استنفیلد) در خیابانی از حومه شهر با حین صحبت با تلفن،راه می رود. ماشینی از کنار جاده عبور می کند و با دیدن مرد دور می زند و به زور مرد را به داخل ماشین اسپورتش می اندازد. این صحنه اتفاق تاسف آور ترایون مارتین ( پسر ۱۷ ساله سیاه پوستی که در سال ۲۰۱۲ حین عبور از محله ای سفید پوست بر اثر شلیک گلوله توسط مردی سفید پوست که به او مشکوک می شود کشته شد) را به یادمان می آورد. فیلم فضایی از ترس و پارانویا را ایجاد می کند، فضایی که در آن شما یک سیاه پوست بیگانه در محاصره سفید پوستان هستید.

رز آرمیتاژ (با بازی الیسون ویلیامز) می خواهد نگرانی های دوست پسرش کریس (ستاره بریتانیایی-اوگاندایی دنیل کالویا) درباره خانواده اش و واکنش آن ها که تا کنون آن ها را ندیده بکاهد.  کریس یک عکاس سیاه پوست است که پنج ماه از رابطه اش با رز می گذرد. او در مورد سفرشان به شمال ایالت احساس نگرانی و آشفتگی دارد، با اینکه اولین برخورد او با والدین رز، پدرش دین (باردلی ویتفورد) و مادرش میسی (کاترین کینر) بسیار گرم و صمیمی است و آن ها هیچ توجهی به رنگ پوستش نمی کنند.

پیل در گرفتن این صحنه انتخاب جذابی دارد، اولین آشنایی را به جای استفاده از نمای نزدیک، از نمای دور و با برداشتی طولانی می گیرد. زبان بدن بازیگران بسیار عالی به نمایش در آمده است. وقتی به اعضای خانواده آرمیتاژ نزدیک می شویم، چشمانی کشیده، نگاهی رمزآلود می بینیم و در کل فضایی مشکوک و غیر عادی را احساس می کنیم. پرسش هایی ایجاد می شود، چرا زیرزمین قفل است؟ چرا خدمتکاران آنان  یک زن و مرد سیاه پوست هستند؟ خانه آن ها تا حدی شبیه به ایالت رود آیلندی قبل جنگ است، مزرعه ای که در آن یخ چای می نوشند (به دلایل مالیاتی بیشتر فیلم در آلاباما فیلمبرداری شده است). تمامی این پرسش ها با پیش رفتن فیلم و نزدیک شدنش به صحنه پر از هراس و نفس گیر پایانی فیلم، پاسخ داده می شوند. پیل که  تا کنون متخصص حوزه کمدی بوده است، بسیار آرام و حساب شده فیلم را پیش میبرد، و هر جا لازم بوده تردید و بخش های پنهان مناسبی را گنجانده است. البته توصیف آن به اندازه دیدن وضعیت نا آرامی که از هر طرف به سوی کریس هجوم می آورد مهیج نیست.

از همان ابتدا رابطه رز و کریس متوجه می شویم که او با وجود اندیشه های سفید پوستی لیبرال و تفکری بیدار  که از خود نشان می دهد، به ندرت می تواند با دوست پسرش بدون هیچ نگاه و توجهی به مساله نژادپرستی رفتار کند. برای نمونه وقتی که افسر پلیس از کریس گواهینامه اش را می خواهد، رز شدیدا جبهه می گیرد و مساله را بزرگ کرده و تنشی غیر ضروری ایجاد می کند. کریس با این مسائل کنار آمده است و با آن زندگی کرده است. در واقع کریس ادب و وقار بالای خود را پذیرفته است. او به شکلی ناخوشایند پذیرفته که  زندانی اندیشه های سفیدپوستی است.

عناصر ترس و وحشت فیلم بر اساس تعلیق است، همچون نمونه های قدیمی همسران استپفورد (۱۹۷۵) وبچه رزماری (۱۹۶۸). یکی از دلایل ناآرامی و نگرانی های کریس به خاطر جدا شدن اجباری اش از واقعیت از طریق هیپنوتیزم است که از روی زمین به فضایی تاریک در زیر زمین سقوط می کند، جایی که کینر آن را «مکان غرق شده» می نامد. این بخش ما را به یاد دام قیر در فیلم زیر پوست به کارگردانی جوناتان گلیزر می اندازد. اما این وام گرفتن به خاطر آگاهی و بیداری سیاسی موجود در فیلم  بسیار کارآمد بوده است. این بخش به تصویری معلق و در حال سقوط از ناتوانی و بودن زیر سلطه سیستم و ساختار سفید تبدیل می شود.

وایتفورد در میان بازیگران سفید پوست فیلم، به زیبایی در ارتباط با ناآرامی های کالویا ظاهر می شود، و به ویژه در ارتباط با بخش کمدی بازی بسیار زنده و پویایی دارد. فیلم با وجود غافل گیری پایانی اش شاید می توانست پایان قوی تری داشته باشد، پس از طی مسیری آرام و مستقیم در طول فیلم همه چیز با سهولت زیادی دچار تغییر می شود، با این حال واقعا تاثیرگذار ترین و خلاقانه ترین فیلم ترسناک آمریکایی از زمان او تعقیب می کند (۲۰۱۴) است.

تیم رابی

منبع: Telegraph

 

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.