از سوی دیگر، از آنجا که سودآوری نیمی از شرکتهای ثبت شده در بورس اوراق بهادار کشور بهدلیل فعالیتهای صادراتی این شرکتها به قیمت ارز بستگی دارد، معمولا با افزایش نرخ ارز شاهد افزایش سودآوری این شرکتها نیز بودهایم که خود عاملی برای افزایش جذابیت بر بازار بودهاند. اما در هفته گذشته، در تمامی مقالات خواندیم که نه تنها در اثر افزایش نرخ ارز، شاخص بورس رشد نکرد، بلکه این دو بازار به اصطلاح واگرا شدند و رشد نرخ ارز هم نتوانست جلوی ریزش بورس را بگیرد. با وجودیکه بسیاری از روزنامهها و سایتهای خبری مختلف به تحلیل و بحث پیرامون اتفاقات جاری در بورس تهران پرداختند، تنها اثری که در این بین به چشم نمیخورد انتشار اعلانیههای مطبوعاتی یا گزارش و تحلیل از سوی خود شرکتهای بورسی بود. متاسفانه پس از سر زدن به سایت شرکتهایی که بهعنوان مثال بیشترین تاثیر منفی را روی شاخص بورس تهران داشتهاند، نتوانستم هیچ اطلاعیهای مبنی بر توضیح این اتفاق بیابم.
در چنین شرایطی وقتی شرکتها و مدیرانی که در واقع دریافتکننده اصلی سرمایهها هستند، با بیشترین بی تفاوتی از کنار این قضیه میگذرند، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که بازار سهام رونق پیدا کند و سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی بیشتری بورس را بهترین گزینه برای قرار دادن سرمایههایشان بیابند؟
اگرچه طبیعی است که در شرایط نامساعد سرمایهگذاران از شرکتهایی که با افت ارزش سهام روبهرو بودهاند، انتظار پاسخگویی داشته باشند اما در اصل همین توضیح از سوی شرکتهای با رشد مثبت نیز تا حدی انتظار میرود؛ چرا شرکتی که فعالیتهایش هیچگونه ارتباطی با بازارهای صادراتی ندارد یا حتی قسمتی از تکنولوژی مورد نیاز خود را نیز وارد میکند، در این بازه زمانی با افزایش ارزش سهام روبهرو شده است؟ یک سرمایهگذار هوشمند خواهد پرسید، آیا خرید سهام این شرکت با ریسک بالایی روبهرو نخواهد بود؟ دلیل رفتار عجیب قیمت سهام این شرکت چیست؟
در بازارهای پیشرفته دنیا از آنجا که در هر صنعت و فعالیتی رقابت زیادی وجود دارد، فعالان هر حرفه برای باقی ماندن در بازار ناچار به بهرهوری از تمام پتانسیلهای خود هستند؛ یک اشتباه میتواند به خروج کامل آنها از بازار منجر شود یا بازگشت به سکوی قبلی را برای سالها عقب بیندازد. در کشور ما متاسفانه رقابتی در میان فعالان به چشم نمیخورد، چه بسا فعالان در هر حوزه منتظرند که دیگری به فکر انجام کار بیفتد. زمانیکه در بازارهای معتبر دنیا چنین اتفاقاتی رخ میدهند، تحلیلگران حرفهای بازار که در مقالات قبلی به توضیح کامل عملکرد آنها پرداختیم، اقدام به بررسی چرایی و نتیجه تحولات بر ارزش سهام شرکتها میکنند؛ نتیجه تحلیل آنها میتواند به سیگنال خرید، فروش یا نگهداری سهام منجر شود. برای ارسال سیگنال صحیح، دانستن نظر و توجیه شرکت مورد نظر در مورد رفتار ارزش سهام بسیار اساسی است؛ چیزی که در بازار سهام ما کمتر یافت میشود. شرکتهای بورسی برای جذب و مهمتر از آن نگهداری سرمایهگذاران باید تفکرات و رفتارهای خود را تغییر دهند؛ این تصور که خب سهامداران خودشان تصمیم میگیرند، غلطترین رفتار در بازار بورس است. نتیجهاش نیز این است که سرمایهگذاران حقیقی که با هزار امید پولهای خود را از بانکها خارج کرده بودند و تصمیم به پذیرش ریسک بورس گرفته بودند، در یک چشم به هم زدن سرمایه خود را از بازار خارج میسازند و دوباره این سوال باقی میماند که چرا بازار سهام ما رونق نمیگیرد. یکی دیگر از تاثیرات منفی بر سهامداران این است که وقتی شرایط دوباره به روال سابق خود باز میگردد، نمیتوانیم سرمایهگذار حقیقی را به این سادگی مجاب کنیم تا دوباره سرمایه خود را به بورس بیاورد. اگر شرکتهایی که هفته گذشته با سرعت ارزش سهام خود را از دست میدادند، اقدام به انتشار اعلانیههای مطبوعاتی، ارسال گزارش یا حتی برگزاری یک نشست خبری (در مورد شرکتهای بزرگ) کرده بودند، میتوانستیم افت کمتری را در بورس تهران انتظار داشته باشیم. اثر روانی چنین اقداماتی روی سایر شرکتها و در مجموع کل بازار میتوانست مثبت باشد و شرایط را به نحو دیگری پی ببرد.
زمانیکه شرکت یا شرکتهایی در بورسهای بزرگ دنیا با افت ناگهانی قیمت سهام خود روبهرو میشوند، تیم ارتباط با سرمایهگذاران آنها که از قبل برای مدیریت شرایط این چنین استراتژی مناسبی را چیده است و بیانیههایی از پیش تعیین شده دارد، به سرعت برای برقراری آرامش در بازار اقدام میکند. در بسیاری از مواقع، چنانچه شرایط بحرانی شده باشد، مدیر ارتباط با سرمایهگذاران یا حتی مدیرعامل شرکت با حضور در یک برنامه خبری که از سوی آژانسهای خبری مانند بلومبرگ یا رویترز پخش میشوند، اقدام به توضیح و توجیه شرایط میکنند. همه این اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از بدتر شدن شرایط انجام میشود. این مدیران پیشاپیش میدانند که هزینه برای انتشار سریع اعلانیهها و توضیحات هر قدر هم که خارج از برنامه به نظر برسد و در مواردی هزینههای شرکت را بالا ببرد، از ضرری که با از دست دادن سهامداران و کاهش ارزش سهام متوجه آنها خواهد بود کمتر است. بنابراین برای برخورد با این شرایط حتی بودجهای را از قبل به آن تخصیص میدهند.
در یک نظرسنجی به عمل آمده از سوی انجمن ارتباط با سرمایهگذاران کانادا (ciri.org-عکس۱)، عدم برقراری ارتباط سریع با سهامداران برای توضیح و ایجاد شفافیت در عملکرد شرکت و عللی که باعث افت ارزش سهام شدهاند، منفیترین تاثیر را بر آن خواهند داشت. در این نظرسنجی اکثریت تحلیلگران بازار تاکید کردهاند که در زمان بروز بحران در شرکت، مدیر ارتباط با سرمایهگذاران اصلیترین فرد و این واحد مسوول مدیریت بحران و عواقب آن هستند. این تحقیق نشان میدهد، با وجودیکه اکثر قریب به اتفاق مدیران واحد ارتباط با سرمایهگذاران و هیاتمدیره شرکت از اهمیت نتیجه عملکرد خود و تاثیر آن بر آینده شرکت در شرایط بحران کالا مطلع هستند، تنها نیمی از شرکتهای بورسی در کانادا و آمریکا برنامهای کاملا مشخص برای مدیریت این شرایط دارند.
البته ما باید توجه داشته باشیم که چنانچه در بازار سرمایه ما نیز، حداقل نیمی از شرکتها، مخصوصا شرکتهای بزرگ بورسی، چنین برنامه مشخصی داشته باشند، بسیاری از بحرانهای بازار را میتوان به خوبی کنترل کرد. با این وجود در کانادا و آمریکا این نسبت بسیار پایین تلقی میشود.
در مطالب قبلی خاطر نشان کردیم که هر سرمایهگذاری که به بازار سهام وارد میشود، حاضر به پذیرفتن خطرات و ریسکهای موجود شده است. اما اصلیترین نکته، شناساندن صحیح ریسکها و تهدیدات به سهامداران است. قطعا شرکتهایی که در بورس ما فعالیت میکنند، از ریسکهای خود مطلع هستند: اینکه بالا یا پایین رفتن نرخ ارز چه تاثیراتی بر آنها خواهد داشت؛ مقطعی بودن یا نبودن این تاثیرات تا چه مدت بر شرکت باقی خواهند ماند؛ اینکه برنامه و استراتژی شرکت برای هر سناریو چه خواهد بود و الی آخر.
اینها سوالاتی است که مدیران باید پاسخ آنها را از قبل آماده کرده باشند تا در شرایط لازم بتوانند بدون معطلی پاسخگوی ابهامات و تردیدهای سهامدارانشان باشند. اینکه با ریزش بورس، سرمایهگذاران پولهای خود را به سمت بازار ارز یا سکه هدایت میکنند، تنها بهدلیل افزایش قیمت آنها نیست، چرا که آن بازارها نیز ریسک خود را به همراه دارند. اما نشان دادن اینکه ماندن در کدام بازار برایشان سودآوری بیشتری خواهد داشت، وظیفه فعالان و مدیران همان بازار است. با سرزنش خروج نقدینگی از بازار سرمایه هیچ مشکلی حل نخواهد شد و این قصه باز هم تکرار میشود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰