بررسی علل و پیامدهای سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا
تفریح یا تقلید
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، «ناصرالدینشاه» چهارمین پادشاه سلسله قاجار که به نامهای دیگری چون «قبله عالم» و «سلطان صاحبقران» خوانده میشد و بعدها «شاه شهید» لقب گرفت در سال ۱۸۴۸میلادی برابر با ۱۲۲۶ هجری شمسی، در۱۷ سالگی و پس از درگذشت پدرش «محمدشاه» بر تخت سلطنت نشست. وی از پادشاهانی است که به مواردی چون شکار، سیاحت، گردش و تفریح میل مفرط داشته. درعینحال صاحب ذوق و علاقهمند به هنر، بخصوص نقاشی و عکاسی بود، گاهی نیز شعر میسرود و در نوشتن خاطرات روزانه و سفرنامه نیز ید طولایی داشت.
ناصرالدینشاه در دوران زمامداری خود که بسیار به درازا کشید و حدود نیمقرن را دربرمیگرفت، سه بار به اروپا سفر کرد. سفرهای سهگانه ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۸۷۳م برابر با ۱۲۵۱ه.ش با همراهی «حاجیمیرزا حسینخانسپهسالار» وزیر علوم و فوایدعامه، سفیر ایران در پترزبورگ، چند تن از شاهزادگان، دکتر «ژوزف دزیره تولوزان» طبیب فرانسوی و «میرزا ابراهیمخان عکاسباشی» و… آغاز شد. این سفر دو مرتبه دیگر در سالهای ۱۲۵۶ و ۱۲۶۷ ه.ش تکرار شد. درباره علل و عوامل و نیز پیامد سفرهای وی نظرات گوناگونی مطرح شده، اما اکثر منابع متفقالقولند که نمیتوان انگیزهها و کنجکاویهای شخصی و نیز مصالح مملکتی را در دلایل سفر وی نادیده انگاشت.
آغاز سفرهای او، در پی تلاش برخی دولتمردان همچون «میرزاحسین خان مشیرالدوله» که بعدها سپهسالار لقب گرفت، بهمنظور اصلاحات کشور بود. او تمام تلاش خود را به کار میگرفت تا به شاه لزوم و ضرورت ایجاد تغییر و اصلاحات در شیوه و نحوه حکومتداری را القا کند. دراین راستا یکی از ابتکارات مشیرالدوله فرستادن شاه به فرنگ بود تا از نزدیک شاهد پیشرفت غرب باشد و با آن آشنا شود. «عبدالله مستوفی» در کتاب خود انگیزه مشیرالدوله را چنین بیان میکند: «مشیرالدوله با این قصد شاه را به فرنگ میبرد که ترقیات مادی و معنوی اروپا را که از اثر حکومت مقننه در کشورهای این قطعه دنیا حاصل شدهاست، به رأیالعین مشاهدهکند و از کاری که به اجرای آن گرفته پشیمان نکنند.
پیشرفت و طرز اداره ممالکخارجه را ببیند و بداند که سایرین چگونه کشورداری میکنند تا وقتی که به ایران برمیگردد، به مطالبی که از در خیر و صلاح عامه پیشنهاد خواهدکرد، بیشتر اهمیت بدهد.»(۱) به روایت «فریدون آدمیت» اهمیت سفر شاه به فرنگ به گونهای تلقی میشد که مشیرالدوله بهعنوان مشوق اصلی شاه برای سفر به فرنگستان، این سفر را «سرمایه امید ایران» میدانست.
(۲) البته «عباس امانت» در کتاب خود با نام «قبلهعالم» معتقد است اروپاییان نیز درصدد بودند تا شاه ایران از سرزمین و پیشرفتهای آنان دیدن کند: «اروپا میخواست تمامی جمال و جلال خود را با بوق و کرنا به رخ پادشاهان حیران ایران بکشد و در عوض ستایش بهتزده او را به چشم ببیند.»(۳) البته بواقع نمیتوان انگیزههای شخصی ناصرالدینشاه و کنجکاوی خاصی را که برای دیدن اروپا داشت نادیده گرفت. به روایت «فاطمه قاضیها» که «روزنامه خاطرات سفر به فرنگستان» به همت وی در پنج جلد به چاپ رسیدهاست درباره انگیزه سلطان صاحبقران مینویسد: «ناصرالدین شاه در سندی که از خود به جای گذاشته، دلایل متعددی برای سفر فرنگستان ارائه داده، که مهمترین آن را عبارت از ملاقات با سلاطین بلند پایه اروپا و استحکام روابط حسنه با آنها دانسته که بتواند از این طریق فوایدی برای دولت و ملت خود کسب کرده باشد.»(۴) درکنار مطامع شخصی، شاه بخصوص از سفر دوم درصدد برآمده بود تا به اوضاع کشور سروسامانی بدهد. خود او در اینباره مینویسد:«هدف از مسافرت به اروپا برای بهبود و تدارک و مسائل ترقی قشون از قبیل اسلحه و مهمات و مشاق و غیره است و اکنون در آینده بهبود وضع قشون را بر ذمه خود لازم و حتم میشمارد.»
(۵) در همین راستا و به استناد منابع در هر فرصتی که به دست میآورد به دیدن کارخانههای فرنگ رفته و توضیحات آن را به صورت جزئی در خاطرات خود ثبت میکند. یکبار برای دیدن کارخانه اسلحهسازی کروپ میرود و شرح میدهد که موسیو کروپ، شخص پیر بلند قدی است که کل این کارخانهها را خودش کمکم ساختهاست، توپ کل دول را از اینجا میدهد، پانزدههزار نفر کارگر دارد که برای همه آنها خانه ساخته و حقوق میدهد و خالص درآمد سالانه او را هشتصدهزارتومان بر آورد میکنند. شاه در این سفرها با رؤیای تأسیس چنین نهادهایی لحظات میگذراند، چنانچه در بخشی از خاطرات خود آورده است: «با یحییخان و امینالسلطان رفتم به بانک دولتی، … از آنجا رفتم به ضرابخانه، … اگر ضرابخانه طهران ما راه بیفتد انشاءالله از این بهتر خواهد شد.»
تحمیل هزینههای گزاف بر مردم
اما آنچه در این سفرها باید مدنظر قرار بگیرد این است که هزینههای این سفرها از کجا تأمین میشد؟ آیا دستاوردهای چنین سفرهایی برای ایران میتوانست به گونهای باشد که با هزینههای فراوان صرفشده برای آن برابری کند؟ به استناد منابع، باتوجه به طولانی بودن سفرها و نیز افراد زیادی که شاه را همراهی میکردند هزینه هنگفتی بر خزانه کشور تحمیل میشد و چون کشور ایران تا آن زمان هنوزبر اساس مالیاتگیری از اراضی کشاورزی خزانه را تأمین میکرد، سنگینی این بار بر دوش مردمی قرار میگرفت که خود از طبقه فرودست بودند یا به گفته «محمد پناهی» در کتاب «ناصرالدین شاه فراز و فرود استبداد سنتی در ایران» پول آن با گرو رفتن منابع درآمد ملی دولت مثل گمرک تأمین میشد.(۶) تحمیل هزینههای گزاف سفر بر دوش مردم و انعقاد قراردادها و اعطای امتیازاتی که ناصرالدینشاه تصور میکرد باعث رونق کشور میشود، منجر به ایجاد نارضایتی در جامعه شد. «میرزا آقاخانکرمانی» در یکی از اشعار خود ناصرالدینشاه را مورد سرزنش قرار دادهاست:«سه نوبت شاه شتابید سوی فرنگ/نیفزود او را به دل عاروننگ/چومحو شکار است و محو خوشی/کجا داند آیین لشکرکشی»(۷)
پیامدها و نتایج
باوجود هزینههای سنگینی که سفرهای سلطانصاحبقران داشت اما برای ایران و ایرانیان دستاوردهایی هم داشت. روبهروشدن شاه ایران با نظم و هماهنگی نهادها و مؤسسات در کشورهای غربی، بازدید از تأسیسات نظامی و غیرنظامی این کشورها، امضای قراردادها و بهطورکلی قرارگرفتن در برابر تکنولوژی غرب، در ادامه کشورداری ناصرالدینشاه نقش بسزایی ایفا کرد. همچنان که «علیاصغر شمیم» در کتاب «تاریخ ایران دوران قاجار» معتقد است که مشیرالدوله و افرادی نظیر وی بزودی نتایج سفرهای شاه به فرنگ را مشاهده کردند «سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا و مطالعه در وضع حکومت کشورهای اروپا، او را به ادامه اصلاحاتی که قبل از سفر به اروپا آغاز نموده بود، ترغیب کرد.»
(۸) در پی این سفرها و بهدنبال تلاشهای مداوم سپهسالار، شاهد آن هستیم که شاه به تأسیس ضرابخانه، اداره پست و تلگراف و تغییر و اصلاح در هیأت دولت و امور نظامی مبادرت ورزید. او همچنین در این راستا یک دستگاه چاپ سربی با حروفچین فارسی و لاتین نیز در سفر اول خود سوغاتآورد. به روایت فاطمه قاضیها «کلاً حاصل سفر اول ناصرالدینشاه به آلمان عبارت بود از: یک گلدان چینی معمولی که زن امپراطور به اوهدیه داد، ۱۱۰ هزار تفنگ سوزنی که در برلین خریداری شد و یک توپ ته پر۶ پوند بسیار اعلا که موسیو کروپ با تمام اسباب به او پیشکش کرد.»(۹) اگرچه سفر اول و دوم ناصرالدینشاه به فرنگ با هدف آشنا ساختن وی با پیشرفتهای غرب و تمایل شاه به اصلاحات بود، اما سفر سوم این انگیزه را نداشت.
انگلیسیها در این سفر امتیازات سنگینی از ناصرالدینشاه دریافت نمودند. «مرتضی راوندی» پژوهشگر برجسته ایرانی در کتاب پربرگ خود «تاریخ اجتماعی ایران» معتقد است که ناصرالدینشاه پس از مسافرت به فرنگ و مشاهده حقوق و آزادیهاى فردى و اجتماعى آنجا، بر آن شد که حتىالامکان از نفوذ مظاهر گوناگون تمدن غرب به ایران جلوگیرى نماید و اکثریت قاطع مردم را در جهل و تعصب و بیخبرى نگاه دارد، نگرانى و وحشت او، از بیدارى مردم به حدى بود که حتى از آمدن یک فرد ایرانى به لندن براى معالجه، دچار ناراحتى شده بود.»(۱۰) او بشدت اعتقاد داشت که:«خیلى خیلى بد است پاى ایرانى این جورها به فرنگستان باز شود، اگر جلوگیرى نشود، بعد از این البته، ۱۰هزار، ۱۰ هزار به فرنگستان خواهند رفت و خیلى خیلى اثر بد خواهد داشت.»(۱۱) بهاینترتیب، بزودی سفرهای شاه نه تنها دید وی را نسبت به اصلاحات تغییر نداد بلکه شاه را نسبت به آنها بدبین کرد. این بدبینی تا به حدی بود که نه تنها دیگر خود به سفرهای اروپایی نرفت بلکه دیگران را نیز از آن منع میکرد.
پیامدهای فرهنگی
یکی از جنبههای مهم سفرهای ناصرالدینشاه بعد فرهنگی آن است که از زوایای مختلفی قابل بررسی است. برای مثال میتوان بهعلاقه ناصرالدینشاه به باغوحش و تلاش برای احداث باغوحشی در دوشانتپه در تهران اشاره کرد که در پی سفر نخست وی به آلمان به انجام رسید. آنچه کمتر به آن توجهشده تغییرات پدیدآمده در نحوه پوشش و ظاهر زنان ایرانی است. پوشش زنان ایرانی بهدلیل عدم فعالیتهای اجتماعی در آن دوره کمتر دیده میشدهاست. بیشتر اطلاعات ما در این زمینه از سفرنامهنویسان اروپایی و بخصوص سیاحان زن مانند «مادام دیولافوا»، «مادام کارلاسرنا» و «کلارا رایس» است. در این سفرنامهها لباس زنان را پیراهنی کوتاه و ارخالقی(نیم تنه) از آن کوتاهتر که برای پوشاندن بالا تنه به کار میرفت، به انضمام زیر جامهای که تا پشت پا را میپوشاند توصیف میکنند همچنین به توصیف مادام کارلاسرنا: «سربند زنان عبارت از چارقد بلندی بود که قدرت پوشاندن موهای بلند و بافته آنان را داشت و بیشتر در خانه مورد استفاده قرار میگرفت و هرگاه که ملزم به ترک خانه و ظاهر شدن در ملأعام بودند، چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد، به اضافه چادری مشکی در بر میکردند و روبندهای مقابل چهرهشان میآویختند.» (۱۲) اما سفر ناصرالدینشاه تغییراتی در این پوشش و بخصوص در میان زنان دربار و حرمسرا ایجاد کرد.
اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به نتایج سفر ناصرالدینشاه به اروپا بیندازیم، باید بگوییم که در سفر اول و دوم تا حدود کمی شاه را به ادامه اصلاحات ترغیبکرد. احداث خط آهن، ورود دستگاه چاپ، تحکیم مناسبات دوستانه ایران با روسیه، آلمان، اتریش و فرانسه، تشکیل یک نیروی نظامی به سبک نظام اتریش و نیروی دیگری به شیوه قزاق روسیه، از نتایج سفر اول و دوم ناصرالدینشاه بودهاست، اما در سفر سوم، انگیزه پیشرفت و اصلاحات کاملاً رنگ باخت و شاه در این سفر امتیازات سنگینی به اروپاییان و بویژه انگلیسها داد و پس از آن نیز از هجوم اندیشههای نوین به ایران، هراسی عظیم در دل داشت.
منابع:
۱. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج ۱ص ۳۵۱
۲. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار. ص ۱۶
۳. عباس امانت، قبله عالم، ترجمه حسن کامشاد، ص ۵۵۳
۴. روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان، به کوشش، فاطمه قاضیها، تهران، سازمان اسناد ملی ایران ۱۳۷۷، صص۷۶ – ۱۲۴
۵. سفرنامه ناصرالدین شاه، ص ۲
۶. محمد، احمد پناهی، ناصرالدین شاه فراز و فرود استبداد سنتی در ایران ص ۲۶۱
۷. مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج۱، ص ۱۸۹
۸. علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ص ۱۹۱
۹. روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر دوم فرنگستان، به کوشش، فاطمه قاضیها، ۱۳۷۹، صص۲۹۱-۲۹۴
۱۰.تاریخ اجتماعی ایران، بخش۲، ج۸، ص ۲۷۳
۱۱. به نقل از تقی نصر، ایران در برخورد با استعمارگران، ص ۷۷۶ و نیز تاریخ اجتماعی ایران، بخش۲، ج۸، ص ۲۷۳
۱۲.سفرنامه مادام کارلاسرنا، ص ۷۵
پرستو رحیمی
پژوهشگر تاریخ
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰