عوامل حرص و آزمندی در انسان
از آنجاکه برخی از مردم از خداوند مایوس و از خود نومید میشوند، تاکید بر مغفرت و عفو و توبهپذیری خداوند از دیگر راهکارهایی است که آیات پیش گفته و نیز آیات ۹۴ تا ۹۶ سوره بقره به آن اشاره دارد.
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، چرا آدمی نسبت به چیزی طمع میورزد و حرص و آز دارد؟ این خواستن شدید که گاه به جنون نیز میکشد و دیوانهوار آدمی را به هر سویی میکشاند، از چه خاستگاه و ریشهای برخوردار است؟ انگیزهها و علل و عوامل ایجاد حرص و آز و طمع در آدمی چیست؟ چرا حرص و آز و طمع از نظر انسانهای اخلاقی و سالم به عنوان یک رذیلت معرفی شده است؟ و چرا و چگونه میتوان حرص را مهار و مدیریت کرد؟
نویسنده در نوشتار حاضر با بهرهگیری از آموزههای قرآنی به این پرسشها تا حد حوصله یک مقاله کوتاه پاسخ داده است.
زشتی حرص و آز
آزمندی در انسان جلوههای متفاوت و گوناگونی مییابد. هر کسی نسبت به چیزی یا کسی حرص و آز دارد و نسبت به چیزی دیگر گرایش کمتر یا اصولا گرایشی ندارد.
آزمندی به سبب بازتابها و آثار و کارکردهای روحی و معنوی که در انسان به جا میگذارد و زندگی آدمی را از حالت عادی و سالم بیرون میبرد، به عنوان یک رذیلت اخلاقی و نابهنجاری رفتاری معرفی شده است؛ زیرا گرایش شدید و عاطفی بسیار افسارگسیختهای که در آزمندی جلوه میکند، موجب میشود تا رفتارهای شخص از حالت عادی بیرون رفته و موجبات اذیت و آزار برای خود و دیگران را فراهم آورد.
خداوند در آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مائده به شماری از جلوههای آزمندی در رفتار برخی از آدمیاناشاره میکند و زشتی و بدی آن را تبیین میکند. خداوند در این آیات این معنا را مورد تاکید قرار میدهد که برخی از مردم نسبت به شنیدن دروغها و شایعات حرص شدیدی دارند. آنان این گونه عمل میکنند تا هر چه شایعات در جامعه وجود دارد بشنوند و ردگیری کنند و نسبت به دروغ و دروغگویی واکنش مثبتی نشان میدهند و حرص و آز شگفتی نسبت به دروغ از خود نشان میدهند.
این افراد همان اندازه که به شایعات و دروغ روی خوش نشان میدهند در دیگر رفتارهای اجتماعی و هنجارشکنانه نیز این گونه هستند. به این معنا که حرص ایشان محدود به شایعات و دروغ نمیشود بلکه نسبت به حرام خواری، رشوهگیری، احکام تعریف شده و قوانین دگرگونه شده، واکنش مثبت نشان میدهند و گرایش شدیدی به این گونه رفتارهای ناهنجار اجتماعی دارند.
از نظر خداوند هرگونه گرایش به ناهنجاریهای کلامی و رفتاری ، گرایشی نادرست و زشت است. بنابراین گرایش و آزمندی نسبت به دروغ و شایعات و حرام خواری و رشوهگیری نیز امری ناپسند و زشت است و انسانهای مومن میبایست خود را از این امور دور داشته و به بازسازی اخلاقی و رفتاری خود در این حوزهها بپردازند.
خداوند در آیه ۸۸ سوره حجر چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنیوی را امری ناپسند میشمارد و مومنان را از آن باز میدارد. آیه ۱۳۱ سوره طه نیز همین معنا را مورد توجه و تاکید قرار میدهد.
از نظر خداوند طمع ورزی و آزمندی در به چنگ آوردن ثروت و قدرت بیشتر، خصلتی ناپسند و زشت است که مومنان و انسانهای سالم میبایست از آن خود را دور نگه دارند(مدثر آیات ۱۱ تا ۱۵)؛ زیرا بسیاری از مردم به سبب همین آزمندی است که در دام شیطان میافتند و خداوند و تقرب به وی را از یاد میبرند و تمام ظرفیت و سرمایههای وجودی خویش را این گونه هدر میدهند و زیانکار واقعی میشوند.
تاریخ بشریت نشان داده که بسیاری از جنگها و ستمها به سبب حرص بشر در چنگآوری بیشتر قدرت و ثروت بوده است. از این رو خداوند افراد حریص را سرزنش میکند و وعده عذابها و درد و رنجهای بسیار در دنیا و آخرت میدهد.
عوامل و انگیزههای آزمندی
بی گمان نمیتوان رفتار و نگرش آدمی را بیرون از دایره و محدوده بینشها تحلیل و تبیین کرد. بر این اساس اگر توصیههایی برای هر رفتار و کرداری ارائه شود میبایست با توجه به حوزههای بینشی و شناختی انجام پذیرد و راههای برونرفت از هر معضل و مشکل رفتاری را در تغییر بینشها و نیز نگرشها جستجو کرد. بر این اساس میتوان گفت که ریشه و خاستگاه هر رفتار و نگرشی، بینشها و شناختهای شخص است.
خداوند در آیات ۲ و ۳ سوره همزه به نقش بینشها و شناختها در ایجاد و تغییر نگرشها و رفتارهای آزمندانهاشخاص توجه میدهد. در همین آیات گرایش آزمندانه برخی از انسانها به گردآوری و شمارشگری اموال و ثروت و قدرت خود، به بینش جاودانگی که مال برای انسان ایجاد میکند مرتبط گردیده است. به این معنا که برخی گمان میکنند که ثروت و قدرت موجب میشود تا شخص به جاودانگی دست یابد. چنین بینش نادرستی باعث میشود تا به گردآوری ثروت و تقویت قدرت خود بپردازد و آزمندانه در جستوجوی رسیدن به جاودانگی، خود را به هر آب و آتشی بزند تا قدرت و ثروتی فزونتر داشته باشد.
القای چنین بینش نادرستی از سوی شیطان است که آدم (ع) را وادار میکند به جای بهرهمندی از بهشت خود، به کاری نادرست دست زند و موجبات اخراج و هبوط خویش از بهشت را فراهم آورد. خداوند در آیات ۱۲۰ و ۱۲۱ سوره طه تبیین میکند که حرص آدم (ع) برای جاودانگی موجب شد تا ابلیس با بهرهگیری از آن به تغییر بینش و در نتیجه نگرش آدم(ع) اقدام کند و نشان دهد که آنچه موجب جاودانگی وی است، همان درخت ممنوع و میوه آن است. اینگونه است که بینش وی را نسبت به امور تغییر میدهد و یک جهانشناسی جدید برای او تعریف و تبیین میکند و در نتیجه میوه درخت ممنوع را عامل جاودانگی میپندارد. همین تغییر بینش موجب میشود تا نگرش وی نسبت به رفتار ضدهنجاری مخالف با فرمان الهی نیز تغییر کند و آماده نافرمانی شود.
این گونه است که ابلیس با تغییر در بینش حضرت آدم (ع) نسبت به جهانشناسی و علل و عوامل بقا و جاودانگی، توانست نگرش و رفتار وی را تغییر دهد و او را به سوی نافرمانی از خداوند و هبوط و سقوط سوق دهد. در حقیقت ابلیس با انداختن حضرت آدم(ع) دراشتباه در تطبیق توانست به مقصود خود برسد.
بر این اساس، اگر کسی بخواهد رفتارها و نگرشهای مردم را تغییر دهد میبایست به تغییر بینشها و شناختها نیز توجه و اهتمام داشته باشد.
خداوند در آیات بسیاری به تفکر و بینش یهودیان اشاره دارد؛ زیرا همین بینش نادرست آنها است که آنان را به سوی قدرت و ثروت دنیوی به جای آخرتگرایی میکشاند. یهودیان به زندگی دنیوی بسیار وابسته و دلبستهاند. خداوند در آیه ۹۶ سوره بقره به آزمندی آنان به زندگی دنیویاشاره میکند و در تبیین آن میگوید که ریشه و خاستگاه آن را میبایست در بینش نادرست آنان نسبت به دنیا جست؛ زیرا آنان جاودانگی در دنیا را از طریق قدرت و ثروت میجویند. این گونه است که به دنیای پست و ناچیز گرایش آزمندانهای دارند و حاضر نیستند به هیچ دلیل و برهانی از آن دست بردارند. همین حرص به دنیاست که آنان را به سوی تحریف احکام الهی و بسیاری از نافرمانیها و طغیانها و ستمها میکشد که برخی از آنها در سوره بقره و آلعمران بیان شده است.
آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مائده با آوردن واژه «اکالّون» که صیغه مبالغه است نشان میدهد که آنان نسبت به دنیا بسیار آزمند و حریص هستند؛ زیرا تفسیر و تصویری که از جهان مادی و دنیا در نزد خود دارند با آنچه حقیقت آن است بسیار متفاوت است. از این رو دنیا در نزد آنها از اصالت بیشتری برخوردار است و حتی آرزو دارند که هزار سال عمر داشته باشند و از این دنیا بهرهمند شوند.
حرص و رغبت فراوان یهودیان به شنیدن دروغ همراه با آگاهی آنان به دروغ بودن آن نیز ریشه در همین بینش و نگرش نادرست آنان نسبت به دنیا و ارزشهای آن دارد. (مائده آیات ۴۱ و ۴۲)
آیات ۹۴ تا ۹۶ سوره بقره این نکته را مورد توجه قرار میدهد که زمینهساز اصلی حرص آنان بر زندگی دنیوی و آرزوی عمر طولانی را میبایست در نومیدی یهودیان از وضعیت خوب در آخرت و سرای جاودانه جست؛ زیرا آنان با رفتارهای خویش میدانند که به زندگی خوب در آخرت نمیتوانند دست یابند.
همین بینش و نگرش موجب میشود تا یهودیان حریصترین مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمر طولانی (بقره آیه ۹۶)، آزمند به متاعهای دنیوی و حرام خواری (مائده آیات ۴۱ و ۴۲) و تحریف احکام و آموزههای وحیانی شوند(همان) و روش و منش آنان خود بهترین گواه و نمایانگرترین نشانه برای آزمندی و حرص آنان بر زندگی دنیوی (بقره آیه ۹۶)، باشد.
از این مطالب میتوان به این نتیجهگیری کلی رسید که عامل مهم در ایجاد و یا بقای حرص و آزمندی، بینش و نگرش نادرست بشر است که نسبت به دنیا و موقعیت خود و ارزشهای هستی دارد. هر چه شخص برای دنیا اصالت و ارزش قایل شود به همان اندازه نسبت به آن حریص خواهد بود و هر چه نسبت به آخرت اصالت و ارزش بیشتری قائل باشد به سوی آن گرایش بیشتر یافته و از دنیا و قدرت و ثروتهای آن دوری میکند. البته در این میان کسانی هستند که به آخرت گرایش دارند ولی موقعیت خود را نسبت به آن در خطر مییابند و یا از رحمت و فضل الهی نومید هستند و این گونه است که به دنیا دلبسته میشوند با آنکه میدانند که ارزش چندانی ندارد. ریشه این گرایش به دنیا در این افراد در همان تحلیل غلط و نادرست از خدا و بینش و نگرش باطل نسبت به عفو و رحمت و مغفرت الهی نهفته است.
در آیات ۹۴ تا ۹۶ سوره بقره این معنا مورد توجه و تاکید قرار گرفته است که نومیدی از رحمت خدا و یا بهرهمندی از زندگی طیب و پاک اخروی موجب شده است تا زمینه حرص و آزمندی در برخی انسانها از جمله یهودیان فراهم آید و آنان را به سمت و سویی ببرد که خود آن را باور ندارند ولی برای خشنودی نفس آن را انجام میدهند تا این گونه خود را نسبت به از دست دادن آخرت ، بیخیال جلوه دهند و دست کم از دنیا بهرهمند شوند. این بینش و نگرش نادرست، آدمی را به سوی ورطه سقوط میبرد و ناهنجاریها و زشتیها را دامن میزند.
در این میان ابلیس و شیاطین دیگر نیز به کمک وی میآیند تا او را به سوی سقوط و دوری از خداوند و آخرت سوق دهند. از این رو خداوند به آدم(ع) و فرزندانش هشدار میدهد تا در دام ابلیس و وسوسههای او نیفتند و مانند حضرت آدم (ع) فریب وعدههای دورغین ابلیس و شیاطین را نخورند. (بقره آیات ۳۵ و ۳۶ و اعراف آیات ۲۰ و ۲۲)
البته یکی دیگر از عوامل اصلی ایجاد حرص و آزمندی در بشر را میتوان روحیه ظلم و ستمگری وی دانست. هر چند که خود ظلم و نیز ریشه در بینش و نگرش نادرست و غلط این افراد دارد، ولی ستمگری زمینه را برای دنیاگرایی بیش از پیش فراهم میآورد. از این رو به ظلم و ستم به عنوان یک عامل مستقل نیز نگاه میشود.
راه رهایی از حرص
برای آنکه انسان از آزمندی و حرص رهایی یابد تغییر در بینش و نگرشها، مهم و اساسی است. از این رو خداوند در آیات ۱۹ تا ۲۶ سوره معارج بر تغییر نگرش و بینش شخص در ارتباط با مفهوم زندگی دنیوی و اخروی تاکید میکند و از مردمان میخواهد که برای آخرت و سرای دیگر اصالت قائل شوند و دنیا را تنها پل و گذرگاهی به سوی جهان آخرت بدانند.
بنابراین تغییر بینشها و نگرشها از راه تقویت ایمان و باورهای الهی و اصیل(حشر آیه ۹) میتواند اساسیترین و مهمترین راهکار برای مبارزه با آزمندی و حرص بشر قلمداد شود.
از آنجاکه برخی از مردم از خداوند مایوس و از خود نومید میشوند، تاکید بر مغفرت و عفو و توبهپذیری خداوند از دیگر راهکارهایی است که آیات پیش گفته و نیز آیات ۹۴ تا ۹۶ سوره بقره به آن اشاره دارد.
توجه به رزق پایدار الهی و اینکه خداوند سرتاسر خیر و رحمت است میتواند زمینهساز دوریگزینی از حرص و چشم نداشتن به امکانات دنیایی دیگران باشد (طه آیه ۱۳۱) چنانکه انفاق و اختصاص بخشی از مال خویش به نیازمندان میتواند در تقویت روحیه آخرتگرایی شخص بسیار مفید و سازنده باشد (معارج آیات ۱۹ تا ۲۵) نمازگزاری و توجه بیشتر به خدا و آخرت و یاد آنها میتواند شخص را از حرص و آزمندی به دنیا باز دارد و به سوی آخرت و خداوند گرایش دهد. (طهآیه ۱۳۲ و معارج آیات ۱۸ تا ۲۲)
علی جواهردهی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰