«رژ قرمز»؛ داستانهای طبقه متوسط
داستانهای مجموعه با مولفههایی شکل گرفته که شاخصترین آنها «کاراکتر» است.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، «رژ قرمز» مجموعهای است از بیستودو داستان کوتاهِ سیامک گلشیری؛ بیستودو داستانی که در کنار تفاوتهایشان، واجد شباهتهایی تعیینکننده نیز هستند و همین شباهتهاست که سبب شده کلیت مجموعه در حال دنبالکردن خطوطی همپیوند در ایده و اجرای داستانها باشد. این تناسب در میان داستانهای مجموعه با مولفههایی شکل گرفته که شاخصترین آنها «کاراکتر» است. به این معنا که کاراکترها در داستانهای مختلف با وجود تفاوت در آنچه بر آنها میگذرد واجد یک شباهتاند که عبارت است از تعلقداشتن به طبقه متوسط شهری و این همان ویژگی است که بهخوبی در عنوان مجموعه، یعنی «رژ قرمز» نیز انعکاس یافته است.
کاراکترهای داستانهای «رژقرمز» البته در طیفهای گوناگونی از این طبقه قرار میگیرند و با همین تمهید است که مجموعه موفق به ارائه نمودهای متنوعی از زندگی طبقه متوسط شهری شده؛ مثلا در داستان «مسافری به نام مرگ» پای یک راننده تاکسی در میان است و به همین مناسبت، خواننده در این داستان با افکار، مشغلهها و دغدغههای یک راننده تاکسیِ نوعی در شهر تهران روبهرو میشود: «یه موقعی، خبر مرگم، میخواستم درس بخونم که نشد. یه موقعی تصمیم گرفته بودم یه مغازه آکواریومفروشی تو نواب بخرم… نشد دیگه…» اما در داستان «عنکبوت»، خواننده درگیر چالشهای زندگی خانوادگی در میان قشر انتلکتوال میشود: «دیروز عصر دختره بهم زنگ زد… بهم گفت میخواد بره نمایشگاه نقاشی یکی از دوستهاش. گفت بدش نمیآد منم نقاشیهاشو ببینم…»
آنگونه که از شاهد֯ ãËÇáåÇ ÈÑãیآید به تبع تعلق کاراکترها به طبقه متوسط شهری، زبان گفتوگوها نیز واجد ویژگیهای زبان همین طبقه است. نویسنده نهفقط در گفتوگوها، بلکه در روایت هم سمتوسوی فارسی معیار را در پیش میگیرد و از دستزدن به نوآوریهای زبانی یا تجربهگرایی در این زمینه اجتناب میکند. به همین اعتبار است که مجموعه واجد داستانهایی خوشخوان و فاقد شاخصههای زبانی قابل بحث و منحصربهفرد است.
نویسنده در ساختار داستانها نیز با سیاستی مشابه آنچه در قبال زبان در پیش گرفته عمل میکند. به این معنا که داستانها به لحاظ فرمیک، سرراست و فاقد پیچیدگیاند. این ولی بهمعنای همهفهم یا سهلالوصولبودن ایدهای که در پس داستان وجود دارد نیست؛ زیرا بعضی داستانهای مجموعه، مانند داستان چهارم که همنام کتاب است به لحاظ بافتاری ترکیبی چند لایه دارند.
به عبارت دیگر، داستانها به لحاظ ساختاری از فرمهای روایی سادهای تبعیت میکنند اما به لحاظ بافتاری به واسطه وجود مولفههایی به پیچیدگی میل میکنند. عناصر بینامتنی موجود در داستانها یکی از همین مولفههاست. مثلا در داستان «رژ قرمز» تداعی و مرور بخشهایی از داستان دراکولا در ذهن شخصیت مرد داستان، یکی از تمهیدات نویسنده برای ایجاد مود (mood) و انتقال معنایی که خود در ذهن دارد به خواننده است. پیچیدگی این داستان البته بیش از هر چیز ناشی از حضور دو ساحت درونی و بیرونی در آن است. بهاینترتیب که خواننده به ظاهر شاهد ساحت بیرونی داستان است که امور در آن بر روال و حتی عادی و روزمره در جریان است؛ ظاهر آرام امور و آدمها اما تنها نقابی بر ساحت درونی داستان است که برعکس ساحت بیرونی، جریانهایی خاص و غیرمعمول را در دل خود دارد. جریانهای خاص و غیرمعمول در بعضی دیگر از داستانهای مجموعه حتی به نخستین لایه نیز سرایت میکند و داستانی مانند «مهمان هر شب» را رقم میزند که با خارجشدن امور از روال عادی و طبیعی خود شکل گرفته است.
در کنار تمام ویژگیهایی که به آنها اشاره شد بعضی داستانهای مجموعه وجه تمایز خود را به سادگی از برش و برههای از زندگی کاراکترها که نویسنده برای پرداختن به آنها انتخاب کرده به دست آوردهاند.
telegram.me/jajinnews
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰