ساسانیها رفتند، کشاورزان آمدند
همه اتاقها را پُر کرده بودند و ورودیِ راهروها را کور، تا فقط خودشان بدانند وقتی به «قلعه ایرج» بازگشتند باید زندگی دوباره را از کجا سر بگیرند. اما هیچگاه موفق به بازگشت نشدند و امروز زمینشان را کشاورزان قُرُق کردهاند و سیفیجات میکارند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، میگویند «قلعه ایرج» را ساسانیان ۱۵۰۰ سال پیش ساختند و از آن به عنوان “شهر دژ” استفاده میکردند، حتی به باور برخی، این قلعه همان “دژ وارنا”ست که در وندیداد – یکی از بخشهای اوستا، از کهنترین کتابهای زرتشتیان- به آن اشاره شده است. براساس این بند قلعهی چهارگوش ایرج را با دژ وارنا که در اوستا آمده، برابر دانستهاند؛ «چهاردهمین کشور با نزهت که من اهورا مزدا آفریدم وارنای چهارگوش است، زادگاه فریدون، قاتل اژدی هاک»
اما امروز از قلعه ایرج در شهر ری با آن همه جبروت به جز دیوارهای خشتی چیزی نمانده؛ یعنی تنها نشانی که میتوان حتی از ورودی روستای عسگرآباد در ضلع شمالی بزرگراه شهدای پرواز در شهرستان پیشوا آن را دید. فقط دیوار باقی مانده، یعنی تنها چیزی که میتوان آن را به چشم دید دیوارهای بلند حدود ۱۲ متری است.
مهدی موسوینیا، معاون هیات باستانشناسی این قلعهی تاریخی که هر حرکت و رفتارش تعصب او را نسبت به این محوطهی تاریخی نشان میدهد، معتقد است که میتواند از یک ساعت تا پنج شبانهروز دربارهی این قلعهی تاریخی صحبت کند، درست مانند پیادهروی دور تا دور این قلعه که به اعتقاد او همین مدت زمان را نیاز دارد.
او ترجیح میدهد ابتدا خبرنگاران را به سمت یکی از چهار ورودیِ قلعه ببرد که کاوش و مرمتهایی روی آن توسط تیم باستانشناسی انجام شده و توضیحات ابتدایی قلعه از آنجا آغاز کند، در حین صحبتهایش به وجود ۸۰۰ اتاق دور تا دور قلعه و ۱۴۸ برج برای دیدهبانی روی دیوارهای قلعه اشاره میکند؛ اتاقهایی که آخرین گروه ساکن در قلعه قبل از ترک منطقه آنها را پُر کردند تا وقتی بازگشتند بتوانند مانند گذشته در آن زندگی کنند، اما هیچگاه برنگشتند.
صحبتهای او سوالات زیادی را به ذهن میآورد، که خودش هم معتقد است تا کاوشها و مطالعات بیشتری روی منطقه انجام نشود، نمیتوان به پاسخهای دقیق و مطمئنی در این زمینه رسید، مانند اینکه اصلا چرا آخرین دورِ ساکنان، قلعه را ترک کردند یا چطور اینهمه تخریب در این شهر – دژ بزرگ رخ داده است!
وی می گوید: «قلعه ایرج محوطه محصوری است که براساس بررسیهای پیش از کاوش که توسط باستانشناسانی مانند “کلایس”، گمان میشد که شکارگاه بوده است.» اما کاوشهای جدی معلوم کرد که «قلعه ایرج محوطهای محصور است با یک باروی عظیم سراسری که در بعضی بخشها با وجود گذشت ۱۵۰۰ سال از عمر آن، بیشتر از ۲۰ متر ارتفاع دارد.»
او ادامه میدهد: «فضای داخلی ۲۰۰ هکتار است. براساس کاوشها، میتوان گفت در این فضا هیچ ساختوساز گستردهای نبوده است.در باروی قلعه بیش از ۸۰۰ اتاق یک شکل درست شده است.»
آنقدر به محوطه علاقه دارد که در کنار هربار توضیحش دربارهی ساختار قلعه، دستانش را به یک سمت از دیوارهای قلعه تکان میدهد و چون فکر میکند علاقهای به صحبتهایش نداریم تلاش میکند برایمان انگیزه ایجاد کند، «میبینید؟ اگر این حصار را نگاه کنید، در حد فاصل هر سه برج حدود ۱۰ اتاق درست شده که یک شکلاند. این اتاقها را در فضای بین بارو درست کردهاند.»
هرچند او نمیداند که ما هنوز در ابهت و زیبایی همین چهار دیوار خشتی باقی ماندهایم و فکر میکنیم چطور میشد اگر مردمان گذشته بار دیگر به قلعه بازمیگشتند و به زندگی ادامه میدادند، به طور حتم امروز اطلاعات وسیعتری از دورهی ساسانیان به بعد در شهرری به دست میآمد!
باز هم اشاره میکند: «باروی قلعه در بعضی نقاط تخریب شده، اما ردی از اتاقها پیداست؛ در بخش شمالغربی، اتاقها معلوم است. باید بالای بارو را ببینید که ۳۰۰-۲۰۰متر بخش چینهایمانندی هست، صاف میشود و یکسری فضای یک شکل سراسری در آن دیده میشود. آنها اتاقهاست.»
زمین وسطِ قلعه به بخشهای مختلف تقسیم شده و در برخی از بخشها _کَرْت_ کشاورزان مشغول کارند؛ به دنبال پاسخ این این پرسش هستیم که چطور کشاورزان به این راحتی زمینها را تصاحب کردهاند و اصلا مالک شخصی برای این محوطهی تاریخی وجود دارد، یا خیر؛ موسوینیا در اینباره میگوید: درصد زیادی از این کشاورزان سند مالکیت دارند و نمیتوان به آنها ایراد گرفت؛ اگر قرار باشد میراث فرهنگی تملک این قلعه را در اختیار بگیرد، احتمالا باید زمینها را از مالکان بخرد، شاید هم راههای دیگر برای تملک وجود داشته باشد.
دیوارهای دور تا دور قلعه که بیشتر شبیه حصاری برای زمینهای کشاورزی است، پستی و بلندی زیادی دارند، اما همگی شیب تندی دارند که برای عبور روی آنها انگار فقط باید با وسیلهی نقلیه مانند موتور انجام شود، درست مانند ردِ چرخ موتورها و دوچرخههایی که به تازگی روی بدنه و به خصوص ورودیهای قلعه جا خوش کردهاند، اما شاید اگر کشاورزان از قبل، دربارهی وجود چنین فضاهایی اطلاع داشتند به جای گرفتن سند مالکیت زمینهای صاف وسطِ قلعه، شاید سراغ اتاقها و راهروها میرفتند!
موسوینیا علاوهبر اشارههایی که به بخشهای مختلف و از بین رفتهی قلعه میکند، از وجود خندقی دور تا دور قلعه احتمالا از همان دوران ساسانی خبر میدهد، که آنهم به مرور و توسط کشاورزان پر شده تا کمترین مشکل برای عبور و مرور در قلعه داشته باشند.
او چندین بار تاکید میکند: «این قلعه قابلیت ثبت جهانی دارد، اما تا زمانی که زمینهای کشاورزی وسط آن است، نمیتوان کاری کرد» و امیدوار است با کاوشهای بیشتر در قلعه ۱۵۰۰ ساله و به دست آوردن اطلاعات بیشتر متولیان میراث فرهنگی راغب به برطرف کردن موانع موجود برای ثبت جهانی این قلعه شوند، چون معتقد است؛ «قلعه ایرج با هیچیک از قلعههای خشتی و تاریخی جهان قابل مقایسه نیست.»
معاون هیأت باستانشناسی قلعه ایرج پرسش خبرنگاران دربارهی علت نامگذاری این قلعه را به “ایرج” این طور بیان میکند که در گذشته میتوانسته اسامی مختلفی داشته باشد، مانند «اسپید دژ»، «قلعه گبری» و نامهای دیگری که حتما مکتوب نشدهاند تا امروز که «قلعه ایرج» مشهور است، او سپس از آغازِ مطالعات باستانشناسی در این محوطه از سال ۱۳۸۰ خبر میدهد و میگوید: دوسال بعد از این تاریخ، این بنا به فهرست آثار ملی ایران اضافه شد.
حفاریهای کشاورزان برای فراری دادن باستانشناسان!
اما هر چیزی که هست، حفاری غیرمجاز روی بدنهی قلعه به وفور مشخص است، حتی با توجه به اینکه درصد زیادتری از حفاریها در بخشهای کاوش شده و مرمت شده انجام میشود، این باستانشناس معتقد است که «احتمالا حفاریها کار کشاورزان است، تا باستانشناسان را خسته کنند و دست از کاوش محوطه بردارند!»
او با ناراحتی ادامه میدهد: «ما کاوش میکنیم و فردایش تخریب میکنند. نگهبان هم نداریم. کاش یک نیرویی بیاورند، ۵۰۰هزار تومان ماهانه بدهند تا این همه خسارت نبینیم، حتی یک گردشگر هم به این قلعه نمیآید، فقط حفاران راهشان به اینجا باز است. پیش از این قلعه ایرج سرباز نگهبان داشت اما “گفتند خیلی هم نیاز نیست و برش داشتند”.»
موسوینیا با علاقه از دیوارهای قلعه بالا و پایین میرود، کمی بعد از ورودی شرقی محوطه به یک سکو میرسیم که به نظر میرسد چند لایه مختلف از آجرچینی و حتی خشت روی یکدیگر سوار شدهاند، میگوید: «احتمالا برای سان نظامی بوده و فرمانده از آن بالا با نیروها صحبت میکرده است. کنار همین سکو یک تدفین پیدا شد. یک تدفین جنینی ساسانی که یک چمچه – ابزاری برای جابهجایی زغال – کنار آن بود. تدفین دیگری هم پیدا شد که تخریب شده بود. نصف پایینی بدن نبود.»
او همچنین به شواهد باستانشناسی مانند “قطعات سفال، اثر مهر و سفال نوشتههای دوره ساسانی و سفال نوشتههای اواخر دوره ساسانی” که در سالمترین بخش دروازه به دست آمده، اشاره میکند و میگوید: «اواخر دوره ساسانی، یکسری شهرهای نظامی ایجاد میشود تا نیروهای نظامی را بین دنیای شرق و غرب مدیریت کند. اینجا احتمالا یک مرکز تعلیم نیرو است که دایم نیروهای نظامی را آماده میکند تا درحوزه شرق و غرب امپراتوری ساسانی پراکنده شوند.»
او دربارهی نحوه ارتباط ورودی با بارو که در فصلهای کاوش در سالهای قبل به آن نتیجه رسیدهاند، اشاره میکند؛ «پلکانی پیدا کردیم که کاهگلش کردهایم تا به دست حفاران تخریب نشود. این پلکان که به سختی پیدا شد، به راهروی سراسری میخورد. راهرویی سراسری در بارو، ۱۴۸ برج نگهبانی در بیرون دارد و بیش از ۸۰۰ اتاق یک شکل در بخش داخلی. کنار همین سازه بقایای یک آتشدان پیدا و بازسازی شده است. در گوشه آتشدان اثر مهر گلی پیدا شده؛ با نقشهای فیل و قرقاول و خطی اسلیمی. این آثار در موزه ملی نگهداری میشود.»
او تلاش میکند تا خبرنگاران را به بالای یکی از دیوارهای قلعه ببرد و تا از بالا هم بتوانیم همه چند اتاق قلعه را ببینیم، اما سطح دیوار قلعه آنقدر شیب دارد که دو قدم برمیداریم، دوباره به جای اول برمیگردیم، و به این ترتیب این باستانشناس توضیحاتی که قول داده بود بالای دیوار دربارهی قلعه تکمیل کند، را نمیگوید؛ چون پای هیچ کدام از خبرنگاران به بالای دیوارهای قلعه نمیرسد .
گزارش از: سمیه ایمانیان
انتهای پیام
telegram.me/jajinnews
برچسب ها :باستانشناسي ، ججین ، حفاری غیرمجاز ، قلعه ایرج ، مطالبات کشاورزان ، کاوش
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰