والا اینو ببرن جای یکی از وزار بزارن بلکه وضعیت کمی بهتر شد.
کلاهبرداری ۸ میلیاردی از طریق تقلید صدا/متهم: با یک تماس تلفنی ۱۵ میلیون تومان بدست می آورم
کلاهبرداری که معتقد است با صحبت کردن به راحتی میتواند پول بدست بیاورد، گفت: من نخبه هستم! استعدادی دارم که شاید افراد معدودی از این استعداد برخوردار باشند و در وجود همه نیست. به خوبی میتوانم افراد را متقاعد کنم. اما مهمتر از آن من در تقلید صدا بسیار ماهر هستم. همین الان یک تلفن به من بدهید و ببنید که با یک زنگ چگونه میتوانم ۱۵ میلیون تومان بدست بیاورم.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از ایلنا، در پی گزارش سرقتهای سریالی از برخی نهادها و شرکتها تحقیقات کاراگاهانپلیس اگاهی در این رابطه آغاز شد. در ادامه بررسی این پرونده توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ، سرنخهایی از فرد ناشناسی به دست آمد که با تقلید صدا، خود را مدیر نمایندگی معرفی کرده و به بهانههای مختلف مدیران مالی این شرکتها و نهادها را مجاب به واریز پول کرده است. در نتیجه تحقیقات صورت گرفته کاراگاهان موفق به شناسایی عامل این کلاهبرداریها که متهمی سابقه دار بود، شدند.
روی صندلی آبی در یکی از راهروهای پلیس آگاهی در حالی که دستانش به متهم دیگری دستبند شده نشسته، موهایش کمپشت و جوگندمی است، متولد سال۶۴ است به جرم کلاهبرداری دستگیر شده اما سابقه سرقت، کلاهبرداری و آدم ربایی هم در پروندهاش دارد.
خودش را آرش معرفی میکند از وی میپرسم اینجا چه کار میکنی و پاسخ میدهد: «به اتهام کلاهبرداری از بیش از هزار نفر بازداشت شدهام.» با تعجب میگویم هزار نفر! با چه شگردی از این افراد کلاهبرداری کردی و ادامه میدهد: «بله، یک روز فکر کردم چطور میشود به پول هنگفت برسم و نقشه جالبی به ذهنم رسید. تصمیم گرفتم با ارتباط با شرکتها یا نهادهای خصوصی و جا زدن خودم به عنوان مدیر مجموعه کلاهبرداری کنم. بنابراین ابتدا یک شرکت خصوصی یا ارگانی خاص و یا نهاد دولتی را شناسایی میکردم. بعد تحقیق میکردم و نام تمام کارکنانش را بهدست میآوردم. با توجه به اینکه باید خودم را مدیر مجموعه معرفی میکردم بنابراین باید صدای مدیر مجموعه را میشنیدم. من تبحر خاصی در تقلید صدا دارم و بعد از اینکه مدیر را شناسایی میکردم و صدایش را میشنیدم. یک روز که مدیر سرکارش نبود به مدیر مالی زنگ میزدم. با تقلید صدای مدیر مجموعه خودم را جای او جا زده و میگفتم مثلا برادرزنم تصادف کرده است و نیاز به پول دارم اما بهدلیل ناآرامیهای اخیر و اختلال در سیستم شتاب نمیتوانم پول جابهجا کنم. از مدیر مالی میخواستم که مقداری پول به حسابی واریز کند و او هم فورا پول را واریز میکرد. گاهی هم برای خودشیرینی آن کارمند ۲ برابر پولی که من درخواست میکردم بهحساب واریز میکرد.»
یک تلفن به من بدهید و ببنید که با یک زنگ چگونه میتوانم ۱۵ میلیون تومان بدست بیاورم
«من نخبه هستم! استعدادی دارم که شاید افراد معدودی از این استعداد برخوردار باشند و در وجود همه نیست. به خوبی میتوانم افراد را متقاعد کنم. اما مهمتر از آن من در تقلید صدا بسیار ماهر هستم.»
وی که معتقد است با صحبت کردن به راحتی میتواند پول بدست بیاورد درباره اعتماد کارمندان به خودش ادامه میدهد: «من نخبه هستم! استعدادی دارم که شاید افراد معدودی از این استعداد برخوردار باشند و در وجود همه نیست. به خوبی میتوانم افراد را متقاعد کنم. اما مهمتر از آن من در تقلید صدا بسیار ماهر هستم. همین الان یک تلفن به من بدهید و ببنید که با یک زنگ چگونه میتوانم ۱۵ میلیون تومان بدست بیاورم.»
آرش که به غیر از تهران، در شهرستانها هم گاهی با همین نقشه کلاهبرداری میکرده است، درپاسخ به این سوال که ممکن بود کسی هم قبول نکند و پولی به حسابت نریزد، میگوید: «بارها پیشآمد که طرف فریبم را نخورد و پول نریخت اما خب بیش از هزار نفر پول واریز کردند.»
این متهم که در یک سال و نیم الی ۲سال گذشته توانسته حدود ۸میلیارد تومانی از این طریق از افراد مختلف کلاهبرداری کند، درباره اینکه با پولها چه کردهاست توضیح میدهد: «همهاش خرج شد. من در لحظه زندگی میکنم و به سفر رفتم و خوشگذرانی میکردم و تمام پول ها خرج شد.»
آرش درباره دو سابقه دیگرش میگوید: «به جرم سرقت به زندان افتادم از زندان با دوستم تماس گرفتم تا مرا فراری بدهد. روزی که میخواستند مرا به دادگاه ببرند، با کمک دوستم مأمور بدرقه را ربودیم و توانستم فرار کنم اما مدتی بعد دستگیر شدم که اتهام ربودن مأمور هم در پروندهام ثبت شد.» او علاقه زیادی به مطالعه کتابهای مختلف دارد و اطلاعات عمومیاش بالاست. درباره اینکه چطور این ایده به ذهنش رسیده پاسخ میدهد: «در زندان فکر کردم و این ایده به ذهنم رسید. فکرم خیلی خوب کار میکند. همه میگویند تو خیلی باهوشی. از بچگی میگفتند تو با این هوش و ذکاوتی که داری در آینده کارهای میشوی، خودم دوست داشتم خلبان بشوم اما خب دزد شدم.».
سرقت بهخاطر رفاقت
«به خاطر رفاقت وارد این کار شدم. دوستم ۳ قلو دارد که یکی از آنها معلول بود و برای درمانش نیاز به پول داشت. او پیشنهاد دزدی داد و من هم بهخاطر دوستی حاضر شدم با او همکاری کنم.»
با تشکیل پرونده سرقت دریچههای فلزی داخل تونل نیایش که با شکایت نماینده حقوقی شهرداری انجام شده بود کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات خود را از چند روز پیش آغاز کرده و موفق شدند در ادامه تحقیقاتشان در خصوص این پرونده دو متهم را شناسایی و دستگیر کنند.
کمی آنسوتر از آرش مرد میانسالی در حالی دستبند بردستانش است بر روی صندلی آبی نشسته است، نزدیکش میشوم. خودش را امیر معرفی میکند. از او میپرسم به چه جرمی بازداشت شده، پاسخ میدهد: «سرقت.»
وی درباره انگیزهاش از سرقت میگوید: «به خاطر رفاقت وارد این کار شدم. دوستم ۳ قلو دارد که یکی از آنها معلول بود و برای درمانش نیاز به پول داشت. او پیشنهاد دزدی داد و من هم بهخاطر دوستی حاضر شدم با او همکاری کنم.»
این متهم در پاسخ به این سوال که ایده این سرقتها از سوی چه کسی بود، میگوید: دوستم پیشنهاد این ایده را دارد. ظاهرا یکبار که از تونل نیایش عبور میکرده، دیده بود که چند نفری در حال سرقت هستند و او هم تصمیم گرفت با این شیوه دست به سرقت بزند. میگفت فقط تونل نیایش از این تجهیزات فلزی دارد و ما هم به آنجا رفتیم.»
امیر در پاسخ به سوالم درباره سهمش از این سرقتها میگوید: در کل چند بار بیشتر نرفتیم و هر دفعه ۶۰کیلو آهن سرقت میکردیم و بستگی به قیمت آهن داشت که چقدر میفروختیم. معمولا ضایعاتیها از ما میخریدند. ما خیلی سریع کار را انجام میدادیم. طوری که کسی متوجه نشود. »
وی درباره نحوه دستگیریاش پاسخ میدهد: «آن شب پلاک ماشین را مخدوش کردیم و رفتیم سرقت اما هنگام خروج از تونل، پلیس کمین کرده بود و دستگیر شدیم.»
او میگوید: «من یک دختر دارم که با همسر سابقم زندگی میکند و گهگاهی پیش من میآید شغل اصلیام نصب کاغذ دیواری بود در این مدت اخیر خیلی درآمدم زیاد نبود و ماهیانه ۳ الی ۴ میلیون تومان درآمد داشتم.»
برچسب ها :ججین ، حوادث ، سرقت ، کلاهبرداری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱