ضرغامی: روحانی مجسمه فیلترینگ است
ضرغامی گفت: آقای روحانی اساسا نمیتواند حرف مخالف را بشنود، این را بهخاطر این دعوای اخیر ما که به بیرون از جلسه شورایعالی فضای مجازی کشیده شد نمیگویم.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری فارس، روزنامه همشهری گفتگویی با عزت الله ضرغامی، رئیس اسبق رسانه ملی داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
تکثر آرا باید به رسمیت شناخته شود – بعضیها خودشان برای آدمها یک تعریفی میسازند و میگویند این آدم عین نظام است، اگر بخواهید نزدیک این آدم بشوید و انتقاد کنید، میگویند شما خلاف نظام عمل میکنید. یک میز میسازند و میگویند این میز، نظام است، لذا آنجایی که من میگویم باید زیر این میز زد، یک عده تصور میکنند این میز، میز نظام است و میپرسند مگر میشود زیر این میز زد؟ – یک جاهایی در دنیا شکاف بین دولت و ملت، شکافهای عمیقی است و به بحثهای ایدئولوژیک، بحثهای فرهنگی یا مسائل سیاسی جدی مربوط میشود. ولی در کشور ما اینطور نیست، یعنی ما با اصلاح رفتارهایمان، ادبیاتمان، دوری از تنگ نظریهایمان، میتوانیم شکاف را کم کنیم. – امروز مردم در هر موضوعی میخواهند صحبت کنند، میبینند آن موضوع دچار دوقطبی شده است، یعنی روی سادهترین موضوعات میپرسند این طرفی هستید یا آن طرفی. – همین الان درباره واکسن؛ بعضیها میگویند اینطرفی هستی که معتقدند واکسن باید از خارج وارد بشود یا آن طرفی که میگویند باید واکسن داخلی استفاده شود؟ عجیب است! هرکدام هم دلایلی را میآورند که آن طرف مشکلاتی دارد و به سیاست هم ربطش میدهند. – تکثر آرا باید به رسمیت شناخته شود، همه حرف بزنند، همه مصون باشند، متأسفانه هزینه حریت در این مملکت بالا رفته است.
ماجرای گفتگوی شهیدمطهری با زن روز – من همین چند روز پیش با آقای مهدی نصیری گفتوگو کردم، خب ایشان آدم شناختهشدهای است. در همین چندروز بعضی از دوستانمان مرتب با من تماس میگیرند که فلانی؛ آقای نصیری مواضعش نسبت به حکومت، نسبت به نظام فلان چیز است، چرا شما با ایشان گفتوگو کردید؟ آقای نصیری دوتا انتقاد از نظام کرده، به این زودی باید از قطار پیاده شود؟ – یک وقتی غلام کویتیپور را میخواستند از قطار پیاده کنند که من درباره ایشان گفتم آقای غلام کویتیپور خود قطار است. حماسهسرای انقلاب و جنگ بوده، بچههای مردم با صدای کویتیپور به جبهه رفتهاند و شهید شدهاند. یک عده نشستهاند تحلیل کردهاند که حالا دخترخانمی به استودیوی آقای کویتیپور رفته و ایشان هم معلمش بوده، باید تکلیفش را با حکومت روشن کند. ما باید بنشینیم همدیگر را تکفیر کنیم؟ کی هستیم ما؟ – شهیدمطهری با زن روز گفتوگو کرد؛ زن روز! مجلهای که من وقتی میخواستم یک پست در اینستاگرامم بنویسم، آرشیو مجله را که گشتم، اینقدر مبتذل بود که کلی گشتیم تا یک شماره از مجله گیر آوردیم و عکسش را منتشر کردیم. شهیدمطهری با آن عظمت با زن روز گفتوگو کرد. به حرف هیچکس هم گوش نکرد، اگر الان این اتفاق میافتاد که واویلا بود. آقای مطهری استدلال داشت؛ میگفت من میخواهم راجع به فیلم محلل حرف بزنم و بگویم این چه انحرافی است که نسبت به اسلام انجام میگیرد؟ خب اگر در مسجد حرف بزنم آن مسجدیها که فیلم محلل را ندیدهاند، من باید بروم در روزنامه زن روز که خیلی از مخاطبینش سینمارو هستند و فیلم آقای نصرت کریمی را دیدهاند، برای آنها توضیح بدهم؛ ولی بعضی وقتها ما ریشه استدلال را میسوزانیم. – همین شهیدمطهری وقتی داستان راستان مینوشت گفتند آقا در شأن شما نیست! مطهری فیلسوف و فقیه، برای بچهها داستان مینویسد؟ آنقدر به ایشان فشار آوردند و آخر سر هم گفتند که عیب ندارد شما داستان راستان را بنویس ولی زیر آن ننویس مطهری! به اسم شخص دیگری بنویس. اینها را آقای مطهری در مقدمه کتاب آورده است. میگوید این بیماری است. یک بیماری که یک عده گرفتارش شدهاند و این بیماری اجتماعی باید رفع شود.
طرفدار تعبیر حداقلی و حداکثری در دین نیستم – من طرفدار تعبیر حداقلی و حداکثری در دین نیستم. یک وقتی، فردی آدم متشرعی است، رفتارش را بر مبنای دین تنظیم میکند، به تکالیف شرعیاش عمل میکند، به اعتقاداتش عمل میکند؛ برای این فرد، دین باید دین حداکثری باشد، اما اگر حاکمیت خواست برای مردم قانون بگذارد، باید رعایت همه سلیقهها، اعتقادات، اقلیتهای دینی، را بکند -اینها ذیل همان موضوع وحدت است که شما اشاره کردید- لذا اینجا ما دین حداقلی را میخواهیم. مثل کسی که میخواهد نماز جماعت بخواند، پیش هر عالمی که بروید میگوید کسی که امام جماعت میایستد باید رعایت اضعف مامومین را بکند. یعنی چه؟ یعنی رکوع و سجود را طوری انجام بدهد که آن پیرمردی که نمیتواند سرپا بایستد، بتواند نمازش را به جماعت بخواند. – متأسفانه من مسئول جمهوری اسلامی در خانه دین حداقلی را انجام میدهم، اما وقتی پای مردم وسط است دین حداکثری اعمال میکنم، چرا؟ برای اینکه حقوقم قطع نشود، میزم سر جایش بماند، جریانهای رسانهای با من برخورد نکنند. این را باید حل کنیم، باید مدارا با مردم را با صدای بلند بگوییم.
فضای مجازی آمده انقلاب اسلامی را نجات بدهد – من معتقدم فضای مجازی آمده است انقلاب اسلامی را نجات بدهد، معتقدم اگر فضای مجازی نبود، ما باید میرفتیم و اگر زورمان میرسید فضای مجازیای اختراع میکردیم تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد. – هیچکس به اندازه من آسیبهای فضای مجازی را ریز نکرده است، من با اینکه معتقدم فضای مجازی آسیبهای جدی فرهنگی در اشکال مختلف بهخصوص برای اقشار مختلف دارد خیلی فواید در حوزه سیاسی، آزادی بیان و… هم دارد. – اگر بیاییم بگوییم همه اینها را قطع میکنیم، چون مثلا یک جاهایی اشکالات اخلاقی و سیاسی دارد، درست نیست. – اگر پسر یک سفیر یا اگر پسر یک وزیر، دچار ضعف اخلاقی میشود، نباید این را تعمیم بدهیم، اتفاقا این باعث میشود مسئولان و خواص کمی حواسشان را جمع کنند، پسر فلان سفیر در آمریکای لاتین اگر تصاویر مبتذل منتشر میکند، نباید بگوییم همه مسئولان اینطوری هستند، کما اینکه درباره هیچ قشری اینگونه نیست. روحانی مجسمه فیلترینگ است – متأسفانه یکی از اشکالات ما در طول سالهای گذشته این بوده که مسائل سایبری در حوزه سیاسی افتاد. – آدمها برای اینکه رأی بیاورند طرفدار فضای مجازی شدند و حریف را متهم کردند که آنها ضدفضای مجازی و طرفدار فیلترینگ هستند اصلا فیلترینگ محل تمیز دادن این خط و آن خط شد. حالا کاری ندارم که آقای روحانی که خودش را طرفدار فضای مجازی میدانست، خودش اصولا مجسمه فیلترینگ است – جرأت میکنید اینها را چاپ کنید؟- – آقای روحانی اساسا نمیتواند حرف مخالف را بشنود، این را بهخاطر این دعوای اخیر ما که به بیرون از جلسه شورایعالی فضای مجازی کشیده شد نمیگویم. از روز اول که آقای روحانی آن بالا نشست، چه در دولت، چه در شورایعالی امنیت ملی، چه در شورای فضای مجازی و یا شورای انقلاب فرهنگی، ما هر بار حرف منطقی و دلسوزانه زدیم، ایشان ناراحت شد. – آقای رحیمپور {ازغدی} مثل من نیست، آقای رحیم پور وقتی دعوا شد دو تا درشتتر گفت و رفت. آقای روحانی که اصلا تحمل حرف مقابل را ندارد شد طرفدار آزادی و شروع کرد به کوبیدن مخالفانش بهخاطر فیلترینگ، آن وقت یک عده که زندگیشان براساس اعتقاد به فضای مجازی است شدند طرفدار فیلترینگ. بنابراین فضای مجازی رفت داخل سیاست.
نگاه رئیس جمهور به بودجه شفاف نیست – نگاه آقای روحانی به بودجه نگاه شفافی نیست. اخیرا من در یک یادداشتی هم نوشتم این بودجه سیاسیترین لایحه بودجه تاریخ ایران است. به همین دلیل پیشنهاد کردم مجلس کلیات را رد کند؛ چون نه در حوزه درآمدها و نه در حوزه هزینهها منطق ندارد. – آقای دکتر نوبخت در یک گفتوگویی گفته بودند این بودجه پیام سیاسی به جهانیان است. نقطه مقابل حرف من بود. البته من واقعا از آقای نوبخت تشکر میکنم، ولی حرفهای من سرجای خودش بود. مهمترین حرف من این بود که اگر شما معتقدید این بودجه پیام سیاسی به دنیا دارد، نظر من عکس است. دنیا باید بداند ما براساس روزی ۲.۳میلیون بشکه فروش نفت، بودجه را نبستیم و اینطور برداشت کند که اینها بودجه را براساس فروش ۲.۳میلیون بشکه بستهاند پس میخواهند پای میز مذاکره بیایند؛ گفتم اگر شما بودجه را براساس روزی ۵۰۰ تا۷۰۰ بشکه میبستید و براساس یک محاسبه حداقلی کشور را اداره میکردید، آن وقت آنها برایشان جا میافتاد که ایران برای اداره کشور برنامه دارد و به این فروش نفت دل نبسته است. روحانی بعد از ۷ سال چه پاسخی به مسئله شبکه ملی اطلاعات دارد – درباره فیلترینگ هم معتقدم اگر ما در این ۷سال میتوانستیم مثلا در حوزه پیامرسانها پیامرسان داخلی را با پشتیبانیهای خوب فنی و محتوایی راهاندازی کنیم، اینقدر وابستگی به دیگران نداشتیم. – همین اینستاگرام که میتواند در آموزش مثبت باشد، ببینید چه فیلترینگی درباره حاج قاسم سلیمانی میگذارد، ادعای جریان آزاد و دمکراسیاش افتضاح است، مدیریت اینستاگرام حتی حاضر نشد پستی را که من برای زینب سلیمانی گذاشته بودم تحمل کند. – آقای روحانی بعد از ۷ سال که کشور را اداره کرده چه پاسخی دارد برای اینکه شبکه ملی اطلاعات و حداقل این پیامرسانهای داخلی را سر و سامان نداد؟ بله بعضی اتفاقها افتاد و بعضی از دوستان داخل زحمت کشیدند ولی آنطور که باید از روز اول پشتیبانی نکردند. در مقطعی هم همت خوبی شد و پیامرسانهای داخلی بالا آمدند اما فوراً از آسمان طرح جدیدی مثل تلگرام طلایی و موبوگرام آمد. ب
اید در گام دوم انقلاب تحولات ساختاری و محتوایی ایجاد کنیم – من وقتی از زیر میز زدن صحبت کردم، بعضیها گفتند ضرغامی خودت هم روی میزی، ضرغامی پایههای این میز را خودت محکم کردی، بله ما هم توی این میز بودهایم، ما هم در حاکمیت بودهایم، منتها به یکجایی رسیدهایم که این میز با این مشخصات قابل دوام نیست و باید زیر این میز زد، چون ما کمی غفلت کردهایم، من براساس آسیبشناسیام از وضعیت امروز کشور حرف روشنی دارم؛ اگر کسی امروز از درون کشور وضعیت کشور را آسیبشناسی میکند، آسیبشناسی از موضع قدرت است، آسیبشناسی از موضع ضعف نیست، بعضیها فکر میکنند وقتی ما میگوییم آسیبشناسی، یک نفر از آسمان باید بیاید برای ما آسیبشناسی کند، آسیبشناسی را چه کسانی باید انجام دهند؟ آسیبشناسی را کسانی باید انجام بدهند که خودشان میدانند در داخل کشور چه خبر است. – امروز بنده ضرغامی یا هر کس دیگری که در حکومت مسئولیت داشته است، میخواهیم بگوییم مجموعه عملکرد ما به موقعیتی رسیده که در گام دوم انقلاب باید تحولات ساختاری و محتوایی بهخصوص در رویهها و روشها ایجاد کنیم.
ما در کشور تاریکخانه داریم – ما در اصول مشکل نداریم. مثلا در حوزه طبقاتیشدن جامعه، در حوزه اینکه اصحاب ثروت و قدرت همدیگر را پیدا کردهاند، غفلت کردهایم، ضرغامی غفلت کرده در تلویزیون افشاگری نکرده است. رئیس قوه قضاییه هم غفلت کرده بیخ گوش خودش، فردی زد و بند کرده و او متوجه نشده است. اصلا شما این حرف من را بهحساب دفاع از آقای آملی بگذارید. یا در حوزه آموزش؛ مدارس غیرانتفاعی خوب هستند؟ بله، خیلی خوب هستند! به آموزش و پرورش کمک میکنند؟ بله کمک میکنند. ارتقای آموزشی میدهند؟ بله درست است! اما این مدارس آرامآرام به جایی رسیدهاند که امروز میبینیم آموزش در این کشور طبقاتی شده است. ربطی به این خط و آن خط ندارد، بزرگان اصولگرا و بزرگان اصلاحطلب، همه اینها در این جریانی که بهنظر من یک جریان ناسالم اقتصادی است ورود پیدا کردهاند. با شهریههای درشت و با سرویسهای خیلی خاص کاری کردهاند که بچهای که میخواهد در دانشگاه شریف یا دانشگاه امیرکبیر بنشیند جز از این مجرا که با پول تقویت میشود نمیتواند عبور کند؛ این یعنی طبقاتیشدن. – درباره صداوسیما دفاعیات من جای خودش است و درباره آن بحث خواهم کرد، اما من در جای دیگری خواهم گفت که عاملان این بیاعتمادی در سیستم چه کسانی هستند و کجاها هستند. ما در کشور تاریکخانه داریم؛ عدهای در همین تاریکخانهها میگویند، میبرند، میبندند. البته موفق نمیشوند، نظام ما نظام ولایی است و وقتی به آن بالا میرسند به یک سد برخورد میکنند و این نقطه قوت ماست. اگر این نقطه قوت نباشد هزار اتفاق در این کشور میافتد. ما الان باید رویهها و روشهای غلط را اصلاح کنیم، تحول را به رسمیت بشناسیم و هر جایی هم که لازم شد، علفهای هرزی که رشد کرده و لانه کرده است، ریشهکن کنیم. باید به شعارهایی که سال۵۷ دادیم برگردیم، بهترین روش برای نجات کشور بازگشت به شعارهای سال۵۷ است. اگر صفبندی کردیم و گفتیم این احمدینژادی است آن احمدینژادی نیست، این طرفدار هاشمی است، آن طرفدار هاشمی نیست، خطبندیهای اشتباه انجام دادهایم. اتفاقا اصلاحطلب و اصولگرا آنجایی که پای کاسبی در میان بوده، جایی که پای استفادههای شخصی در میان بوده است، با هم خوب کار کردهاند و هوای هم را داشتهاند.
راهبرد مشخصی برای مواجهه با مخالف، اپوزیسیون و معاند نداریم/ یزدی بهتر از علینژاد است اشکال امروز ما این است که نظام راهبرد مشخصی برای مواجهه با مخالف، اپوزیسیون و معاند ندارد. بعضیها در این زمینه هم از رهبری خرج میکنند. اتفاقا رهبری سیاستهای روشنی در این حوزه دارند، مثلا سیاستهای جذب حداکثری و دفع حداقلی، سیاستی روشن در این زمینه است ولی عدهای بهنام رهبری و اسم رهبری دنبال سیاست جذب حداقلی و دفع حداکثری هستند، افتخار میکنند و قربتالیالله هم این کار را میکنند، از رفقای ما هستند. – من آدمها را به آدمهای باشخصیت و بیشخصیت تقسیم میکنم. در بین سیاسیون، در بین اساتید دانشگاه، در بین مبلغان دینی همهجا این رفتارها را دیدهام. ابراهیم یزدی جزو باشخصیتهاست، همه اخلاق و شخصیت و ادبش را قبول دارند، اپوزیسیون جمهوری اسلامی ابراهیم یزدی باشد، بهتر است یا مسیح علینژاد؟ واقعا اپوزیسیون جمهوری اسلامی مسیح علینژاد است؟ (میخندد) شما اگر مخالفی مثل ابراهیم یزدی داشته باشید که حرف برای گفتن دارد، جایگاه دارد و از لحاظ رفتاری آدم مورد قبولی است، بهتر است یا مسیح علینژاد؟ – درباره ۹ دی رهبری همان سال به من تأکید کردند فلانی رفتارتان طوری باشد که بین کسانی که اغتشاش میکنند و ضدانقلاب هستند و کشور را به هم میریزند و برایشان موسوی- احمدینژاد مطرح نیست، با کسانی که از توده مردم هستند و به موسوی رأی دادهاند، تمیز قائل شوید. – نخستین قدم این است که بتوانیم با هم حرف بزنیم، باید شجاعت داشت، باید از خط قرمزهای موهوم عبور کنیم، اخیرا رهبری هم گفتند شما میخواهید مذاکره کنید، بنشینید در داخل بین خودتان مذاکره کنید و مشکلاتتان را حل کنید، این را فقط به آقای روحانی گفتند، حتما مصداقش آقای روحانی بود اما اگر ضرغامی بگوید که تذکر رهبری فقط به آقای روحانی بود و شأن ضرغامی اجل از این حرفهاست که بنشیند و مذاکره کند، حتما اشتباه کرده است.
همراهی و همفکری عادل در دوره من خوب بود – من راجع به توییتر و فیلترینگ توییتر حرف دارم اما اجازه بدهید این حرفها را در جلسات به دوستان شورایعالی فضای مجازی منتقل کنم. خیلی رسانهای نکنیم، ولی معتقدم توییتر برای سیاسیون حتما لازم است. – من مشکلی با عادل نداشتم، دوره من برنامه عادل فردوسیپور و برنامه نود از برنامههای موفق بود. همفکری و همراهی ایشان خوب بود. البته عادل همیشه یک ذره شیطنتهایی دارد ولی من با عادل تا روز آخر مشکلی نداشتم، اینکه الان چه اتفاقی افتاده است، برمیگردد به روابطی که من از آن مطلع نیستم و اینها را موکول میکنم به جواب دوستانی که در این حوزه تصمیمگیر هستند و قاعدتا آنها باید جواب بدهند.
برچسب ها :ججین ، حسن روحانی ، سیاست ، ضرغامی ، فیلترینگ
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰