به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، امید غریب پور / روند آغاز روزنامه و روزنامهنویسی در دوره قاجاریه در ایران آغاز شد. یک نسخه از روزنامه «کشکول» منتشره در ۲۳ نوامبر ۱۹۰۷(۱آذر۱۲۸۶ هـ.ش)
مربوط به دوران بیسوادی در ایران، نقاشی مصوری را به تصویر میکشید که مردی را در حال خواندن روزنامه با صدای بلند برای اطرافیانش نشان میداد.
در ماه مارس ۱۸۸۱ (۱۲۶۰ هـ.ش)سرمقاله غیر منتظرهای نظر خوانندگان روزنامه ایرانی را به خود جلب کرد: «شما فرهیختگان جامعه که خودتان را متعهد به پیشرفت جامعه و کشور میدانید، چرا به سکوت تن دردادید و تسلیم انزوا و سستی شدید. مفهوم این سکوت بیپایان چیست. شما محققان فکور و اندیشمند چیزی بگویید، سکوت را بشکنید، کاری کنید، نظری بدهید، به فکر حل مشکلات باشید. آیا بزرگان نگفتهاند که آگاه کردن دیگران از آنچه میدانید زکات علم است و عالم بیعمل به زنبور بیعسل میماند.»
این نامه سرگشاده به اهل علم برای ورود به صحنه و نظر دادن و به اشتراک گذاشتن علم در جهت حصول پیشرفت در روزنامه دولتی «اطلاع» در تهران چاپ و منتشر شد. این حرکت تلاشی توسط این روزنامه بود که توانست خود را بهعنوان محفلی جهت افکار مستمعیناش مطرح کرده و اعتماد آنان را جلب کند.
مسئولان روزنامه پس از چاپ این سرمقاله اعلام کردند که آنان کاملاً رها از تمامی محدودیتهای حکومتی هستند و هر گونه مقالهای که به دفتر روزنامه ارسال شود و مادامی که برای مردم مفید بوده و دین و حکومت را به چالش نکشاند چاپ خواهند کرد.
شواهد حاکی از آن است که خوانندگان به این نحوه مراجعه به افکار عمومی توسط اطلاع ظنین بودند اما مسئولان روزنامه روی این موضوع پافشاری میکردند که سرمقالههایی از این دست را بهصورت متناوب چاپ خواهند کرد.درخواستهای مکرر روزنامه اطلاع برای مشارکت خوانندگان از بسیاری جهات متناقض بود. نخست اینکه این امر روندی متفاوت از عادات گذشته و حرکتی نو بود. برای مثال زمانی که نخستین روزنامه دولتی «وقایع اتفاقیه» در ۸ ژانویه سال ۱۸۵۱ (۱۸ دی ۱۲۲۹ هـ.ش) شروع به انتشار کرد هدف آشکار آن مطلع نمودن مردم قلمرو پارسیان (ممالک ایران) از احکام دولتی بود. در سالهای پیش رو، زمانی که وقایع اتفاقیه دستخوش تغییراتی از قبیل نام، سبک کار و مدیریت شد و تا اواسط دهه ۱۸۶۰ (۱۲۳۹ هـ.ش) که مبدل به یکی از چهار روزنامه رسمی ایران گشت، هیچ گونه شواهدی مبنی بر دغدغه آنان برای جلب خواننده عمومی وجود نداشت. در هر صورت از آنجایی که مقامات و مواجب بگیران دولتی اشتراک حداقل یکی از این روزنامهها را داشتند اطمینان از داشتن خواننده از قبل حصول شده بود. آن دسته از کارمندان دولت که از این امر تبعیت نمیکردند با کسر مبلغ اشتراک از حقوق دریافتیشان جریمه میشدند. دوم اینکه مؤسس و ناشر اطلاع «میرزا محمد خان اعتمادالسلطنه» بود.
وی در آن زمان نه تنها شخص مورد اعتماد شاه و مسئولیت وزارت انتشارات، یک اداره دولتی که نظارت بر تمامی مطالب روزنامههای تحت الحمایه دولت قبل از زیر چاپ رفتنشان را برعهده داشت، بلکه چندین سال بعد برای اینکه مورد لطف و عنایت شاه قرار بگیرد، با الهام گرفتن از قوانین سانسور موجود در اروپا، نخستین اداره سانسور ایران را بنیان گذاشت.
حال سؤال اساسی این است که چرا یک روزنامه تحت الحمایه دولت همانند اطلاع به ناگاه خواندن روزنامه توسط عامه مردم را امری ضروری میبیند و این موضوع از چه جهت حائز اهمیت است؟
از دهه ۱۸۷۰ (۱۲۴۹ هـ.ش) به بعد، دنیایی که ایران خود را در آن یافت به طور فزایندهای به یکدیگر متصل بود. معرفی شبکههای ارتباطی جدید همانند تلگراف نه تنها بهطور شگرفی در شناساندن ولایات و شهرهای ایران به دنیای وسیعتر کمک کرد، بلکه جراید دولتی دیگر نتوانستند وانمود کنند که تنها منبع خبر در داخل کشور هستند. دسترسی به یک گسترهای از روزنامههای اروپایی، حداقل در بین قشر نخبگان امکان پذیر گشت. نکته مهمتر آنکه روزنامههای فارسی زبان منتشر شده در خارج کشور در داخل ایران پدیدار شدند و طیف وسیع تری از مردم را به خود جذب کردند.
در آن زمان این روزنامههای تبعیدی که در استانبول، لندن، کلکته، قاهره و باکو به انتشار میرسیدند، نمایانگر جراید مستقلی بودند که پا را از عرصه سانسور دربار قاجار فراتر گذاشته، آگاهیهای سیاسی را افزایش داده و محفلی را برای مباحثه افکار جدید عرضه میکردند.
منبع: سایت بنیاد مطالعات پیشرفته. نیوجرسی.امریکا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰