گفت‌و‌گو با رضا پاکروان ، که طول کره زمین از شمال تا جنوب را با دوچرخه رکاب زده است

سفر رفتن نیازی به پول ، ویزا و زبان ندارد

کد خبر : 44269
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 آبان 1396 - 10:11

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”   ،  «رضا پاکروان» طول کره زمین از شمال تا جنوب را با دوچرخه رکاب زده است. او دو دهه از زندگی‌اش را ماجراجویی کرده است. از انقراض میمون‌ها از وسط آمازون خبر دارد. صحرای آفریقا را رکاب زده است. اعتقاد دارد برای سفر رفتن نیاز به هیچ چیزی از جمله ویزا و زبان دانستن نیست. پاکروان بزودی به تهران می‌آید تا در برنامه «تراول تهران شو» تجربه ۲۰ سال سفر ارزان و بدون مانع خود را برای تهرانی‌های علاقه‌مند بازگو کند. همین بهانه «ایران» برای گفت‌و‌گو با این ماجراجوی پرماجراست. پاکروان همچنین مدار دامنه‌های آناپورنا، جنگل‌های آمازون از شرق به غرب و‌کوه‌های اطلس در آفریقای شمالی را رکاب زده، بیابان پاتاگونیا را پیاده طی کرده و در مناطق دور‌افتاده ماداگاسکار زندگی کرده است.

آدم خیلی پولداری هستید که مدام سفر می‌روید؟

 

من هم در دوره‌ای وضع مالی بسیار خوبی داشتم اما امروز برای سفر هایم، برند‌ها و کمپانی‌ها اسپانسر می‌شوند و زندگی را از این راه می‌گذرانم. به سفرهای میان قاره‌ای می‌روم، در همایش‌های مختلف صحبت می‌کنم و فیلم می‌سازم.

 

چی شد که تصمیم گرفتید «تراول تهران شو» را در ایران برگزار کنید؟

 

خیلی از ایرانی‌های عزیز نامه می‌نوشتند و می‌گفتند که می‌خواهیم کار ماجرا‌جویی بکنیم، مشکل ویزا و پول داریم. تعداد این ایمیل‌ها زیاد شده است.من می‌آیم و در همایش در ایران، همه این مسائل را یکجا حلش خواهیم کرد.

 

یعنی همه این مسائل یک جا حل‌شدنی هستند؟

 

بله سفر رفتن نیاز به پول ندارد. ما با پول کم و با پاسپورت ایرانی می‌توانیم به همه دنیا سفر کنیم.

 

 

به همه دنیا؟

 

نزدیک به ۳۵ کشور هستند که ایرانی‌ها راحت می‌توانند به آنها سفر کنند. ایرانی‌ها باید روی سفر به امریکای جنوبی، امریکای مرکزی، آسیا و… تمرکز کنند.

 

شما این ادعا را دارید که در یک همایش مشکل زبان ایرانی‌ها که به‌دنبال ماجرا‌جویی هستند حل می‌شود؟

 

مسأله‌ای که بسیاری از ایرانی‌ها به آن توجه نمی‌کنند این است که گردشگران زیادی هم به ایران می‌آیند اما زبان نمی‌دانند. الان برای بسیاری از ایرانی‌ها سفر به خارج از ترکیه و دوبی مشکل است. ما باید به مردم این امکان و جرأت را بدهیم که چطور می‌توانند، ماجراجویی کنند.

 

به چند زبان آشنایی دارید؟

 

انگلیسی و کمی هم اسپانیولی. خب اسپانیولی به ایتالیایی نزدیک است. متأسفانه امروز پول، وقت نداشتن، کارمند بودن، نداشتن کردیت کارت(کارت اعتباری) بهانه خیلی از آدم‌ها برای سفر نرفتن است. سفر کردن، پول خیلی زیادی نمی‌خواهد. شیوه‌های مختلفی وجود دارد. فرمول خاصی دارد که به شما می‌گوید چطور می‌توانید ارزان سفر بروید.

 

مثلاً اقامت در هاستل و کار کردن در مزارع؟

 

تکنیک‌های کوچکی در سفر وجود دارد که شما می‌توانید هزینه سفر را پایین بیاورید. مثلاً اینکه قبل از سفر چطور بلیت ارزان تهیه کنید تا هزینه‌تان کاهش یابد.

 

مثلاً بگردید ببینید که کدام بلیت ارزان است، بخرید و سفر بروید؟

 

نه. شما هرکجای دنیا سه‌شنبه بلیت بگیرید با ارزان‌ترین قیمت خریده‌اید. یا مثلاً با هواپیماهای کم بار سفر کنید. اگر مقدار چیزی را که حمل می‌کنید، پایین بیاورید سفر ارزان‌تر می‌شود. «هیچ‌هایک» یکی از روش‌هایی است که در آن ارزان می‌شود، سفر کرد. سفر با دوچرخه هم از ارزان‌ترین سفرهاست.

 

‌ ارزان‌ترین سفری که رفتید چقدر هزینه برد؟

 

آن موقع هیچی نداشتم. دانشجو بودم و واقعاً عاشق این بودم که سفر کنم. راه‌های خلاقه‌ای پیدا کردم. برای نخستین بار که می‌خواستم بروم آفریقا ۲۵۰ پوند خرج کردم.

 

‌ چه مدت طول کشید؟

 

دو ماه

 

‌ هزینه آن را چطور تأمین کردید؟

 

با یک مؤسسه غیردولتی (ان‌جی‌او) شروع به کار داوطلبانه کردم و از آن طریق سفر می‌کردم. برای سفر راه‌های معمولی که در ذهن است را می‌توانید باز کنید و راه‌های خلاقانه و متفاوتی را پیدا کنید. کار داوطلبی بکنید. پیاده مسافت طولانی بروید. فرمول واحدی وجود ندارد برای همه. بعضی‌ها دوست دارند چادر بزنند. بعضی در مسیر متوقف می‌شوند و کار می‌کنند.

 

‌ شما از کدام روش‌ها بیشتر استفاده می‌کنید؟

 

کار داوطلبانه انجام می‌دهم. هنوز پول جمع می‌کنم. من سفرهای بسیار طولانی انجام می‌دهم. از قاره‌ها می‌گذرم و با قبیله‌های دور دست دیدار می‌کنم. مسیرهای عجیب را انتخاب می‌کنم. وسط آمازون می‌روم از صحرای آفریقا می‌گذرم. فیلم می‌سازم و می‌فروشم. این شیوه را تبدیل به روش زندگی‌ام کرده‌ام.

 

 گفتید کار داوطلبانه می‌کنید و فیلم می‌سازید، به کجا می‌فروشید؟

 

اکثر شبکه‌ها و تلویزیونی‌های جهانی. تلویزیون‌های اروپا و امریکا، استرالیا و… مثلاً فیلم‌های سفر به آمازون را به ۱۰شبکه‌ مختلف دنیا فروختم. همایش‌ها، چاپ کتاب و فیلمسازی به من امکان می‌دهد که حرفه‌ای زندگی کنم.

 

پس سوژه‌ها سفر شما را تعیین می‌کنند؟

 

بله. ماه‌ها روی آن سوژه‌ها تحقیق و برنامه‌ریزی می‌کنم.

 

‌ معمولاً چه سوژه‌هایی را دنبال می‌کنید؟

 

مردم شناسی و محیط زیست

 

در این مسیر گروه حرفه‌ای فیلمبردار شما را همراهی می‌کند؟

 

بله گروهی که بتوانند در سرما وگرما و شرایط سخت دوام بیاورند. ما به‌دنبال آدم‌ها و انسان‌ها در نقاط دور دست می‌رویم. باید از وسط صحرای آفریقا یا از دل آمازون رد شوی. باید بتوانی رودخانه‌های وحشتناک را پشت سر بگذاری.

 

در این مسیر برای شما اتفاق تلخی هم افتاده؟

 

خیلی زیاد. دو بار مالاریا گرفتم. دچار گرما زدگی خیلی وحشتناکی شدم. تفنگ روی صورتم کشیدند. ۱۷ روز متوالی زیر باران بودم. یک بار قایق ما در رودخانه‌ای وسط کروکودیل‌ها و مارهای سمی چپ کرد.

 

چطوری از تفنگی که روی صورت شما کشیده شده نجات پیدا کردید؟

 

با یک سیگار.

 

‌ واقعاً؟

 

بله. هرجایی که درگیری و ناامنی هست یک پاکت سیگار با خود می‌برم. من سیگار نمی‌کشم اما اعتقاد دارم که سیگار درهای زیادی را باز می‌کند. طرف تهدید‌آمیز جلو می‌آید و من به او سیگار تعارف می‌کنم. همه چیز عوض می‌شود.

 

چطور از دست کروکودیل‌ها و مارهای سمی رهایی پیدا کردید؟

 

ما داشیتم به سمت قبایلی در آمازون که تا حالا تماسی با انسان‌های مدرن نداشتند و در جنگل زندگی می‌کردند، می‌رفتیم. جریان آب خیلی شدید شد. قایق ما جون نداشت، برخلاف جهت آب شدید به سمت بالا رفت در همین هنگام تنه یک درخت افتاد و وسط رودخانه را پرکرد. ما نه راه پس داشتیم و نه راه پیش. خوشبختانه در آن موقع کروکودیلی دیده نشد. قایق را به سمت ساحل کشاندیم.

 

کجا بود که توانستید با یک نخ سیگار از مرگ نجات پیدا کنید؟

 

مصر  بود. با دوچرخه از وسط دره اخوان‌المسلمین و ارتش مصر رد شدم. اشتباهی وسط درگیری افتاده بودم. راهم را گم کرده بودم. یکی با لباس شخصی هفت تیر به صورتم کشید. یک سیگار درآوردم و همه چیز یکهو تغییر کرد. با دوتا کلمه عربی داستان عوض شد.

 

نگفتید که مشکل زبان را برای کسانی که زبان نمی‌دانند چطور حل می‌کنید؟

 

من یک برنامه شخصی دارم. هرجایی که می‌روم، یکسری لغات را از قبل یاد می‌گیرم.

 

‌ مثلاً؟

 

مثلاً یک تا ۱۰ را باید به آن زبان بلد باشی. یا از قبل یکسری غذاها را که مردم آنجا می‌خورند؛ فهرست کنی. سلام و خداحافظی را به زبان آنها یاد بگیری. یک چیزهایی جزو احتیاج‌های اولیه هستند، باید بلد باشی.

 

یعنی یادگرفتن یک تا۱۰ خیلی کمک می‌کند؟

 

بله خیلی کمک می‌کند. به خاطر اینکه کسی نمی‌تواند سر شما کلاه بگذارد و نمی‌تواند زیادتر از شما پول بگیرد. چون می‌داند که یک مقدار با زبان آشنا هستی. مثل کسی نیستی که چیزی حالیش نیست.

 

‌ وقتی مشکلی برای شما پیش می‌آید، اسپانسرها چه کمکی به شما می‌کنند؟

 

معمولاً گروه را بیمه می‌کنند. البته تجربه به من ثابت کرده که این کار بیخود است و خرج زیادی دارد. وسط آمازون و وسط صحرای آفریقا، کاری از دست آنها برنمی آید. حتی آنجایی که تلفن ماهواره‌ای هم‌ داری تا بخواهد کمک به تو برسد ۱۰ روز طول می‌کشد! یعنی اینکه فکر کنی گیر بیفتی و تلویزیون می‌آید و شما را از مخصمه بیرون می‌کشد، ممکن نیست. خود گروه باید توانایی داشته باشد از مخمصه نجات پیدا کند. مثلاً من وسط کنیا «مالاریا» گرفتم. تلویزیون چه کار می‌توانست بکند؟ باید بتوانی خودت گلیم‌ات را بیرون بکشی.

 

‌ شما چطور گلیم‌تان را بیرون کشیدید؟

 

رفتم دکتر محلی. بیمارستانی با ابتدایی‌ترین امکانات. در حدی که وقتی زخم های سرم رادرمان می کرد، زخم را با کاغذ توالت پاک کرد!
شرایط خوبی نبوده!
یکی از ویژگی‌های این تیپ زندگی و شغل است.

 

‌ شده در کشوری به مشکل قانونی برخورد کنید؟

 

بیشتر کارم در طبیعت است، معمولاً از شهرها نمی‌گذرم، این داستان‌ها خیلی کم پیش می‌آید. من روی قبایل و فرهنگ‌های بسیار دور دست متمرکز هستم. کسی با آنها کاری ندارد.

 

‌ مثلاً مشکلاتی که ممکن است در یک کشوری مثل کره شمالی پیدا کنید؟

 

نه. من کره شمالی نرفته‌ام. علاقه‌ای هم ندارم. سفر به شهرها گاهی مشکلاتی دارد. اما در قبایل دور دست معمولاً مشکلی به وجود نمی‌آید.
مشکل زبان را در قبایل دوردست چطور حل می‌کنید. چون شما نمی‌دانید دقیقاً با چه زبانی رو به روهستید که مثلاً بخواهید از یک تا ۱۰یاد بگیرید؟
معمولاً با خودمان مترجم می‌بریم. یک راهنمای محلی انتخاب می‌کنیم. از محلی‌ها کمک می‌گیریم. معمولاً کسانی هستند که انگلیسی بلد باشند.

 

شما تحلیلگری در بورس لندن را با حقوق خوب رها کردید و ماجراجو شدید. الان چقدر درآمد دارید؟

 

درآمدها فرق دارد. بستگی دارد به کاری که انجام می‌دهم. درآمد ثابت ماهانه‌ای ندارم. متناسب با برنامه‌ای که می‌سازم یا همایشی که می‌روم پول می‌گیرم. از همایش ۱۵۰ نفره داریم تا همایش ۸۰۰ نفره. وقتی فیلم برای یک شبکه ماهواره‌ای می‌سازید، قیمتش با آن چیزی که مثلاً برای شبکه نشنال می‌سازید، فرق دارد. من با این روش طول کره زمین را از شمال تا جنوب با دوچرخه رفتم.

 

‌ یعنی از نروژ تا آفریقای جنوبی را. رکاب زدن از شمال تا جنوب دنیا، چقدر برای شما خرج برداشت؟

 

۱۵۰۰ پوند. البته تمام وسایل سفر را اسپانسرها تأمین کردند.

 

‌ پس این ۱۵۰۰ پوند را خرج چه چیزی کردید؟

 

غذا. یا همیشه نمی‌شود که در چادر خوابید. گاهی احتیاج به حمام‌داری یا دوچرخه‌ات خراب می‌شود. البته من یا چادر زدم یا در کمپ خوابیدم. این بهترین سفر من بود.

 

چقدر طول کشید تا تمام دنیا را رکاب بزنید؟

 

سه ماه ونیم. ۱۸ هزار کیلومتر بود.

 

نگران میمون‌های آمازون هستید؟

 

بله. مردم آنجا از طبیعت و جنگل ارتزاق می‌کنند. میمون شکار می‌کنند. اگر میمون نباشد، جنگلی نباشد و به معادن طلا تبدیل شوند. محیط زیست آنجا کاملاً از بین می‌رود.

 

الان که تعداد میمون‌ها به‌دلیل این تغییرات کم شده، قبایل از چه چیزی ارتزاق می‌کنند؟

 

بخشی از جنگل را به مراتع کشاورزی تبدیل کرده‌اند. خب این شرایط زندگی آنها را تغییر می‌دهد. آنها قبلاً مهاجرت می‌کردند با نیزه میمون شکار می‌کردند. اما با تغییر روش معیشت یکجانشین می‌شوند.

 

شما دراین شرایط مشکل غذایی خودتان را چطور حل می‌کنید؟

 

همیشه یکسری غذاهای خشک همراه می‌بریم. وقتی روی این غذاها آب جوش می‌ریزید، در ظرف غذا را می‌بندید، بعد از چهار-پنج دقیقه غذا مثل پلو خورش، پاستا و… آماده می‌شود

 

میمون هم خوردید؟

 

بله. مجبور شدم میمون هم خوردم.

 

طعمش چطور بود؟

 

گوشت جالبی بود. البته من در روسیه خیلی چیزهای عجیب‌تری خوردم. خورش‌هایی که بخش بسیار زیادی از آنها چربی و مقدار کمی گوشت در آن بود. گوشت شتر در صحرا خوردم. یا مثلاً در اتیوپی غذا محلی و نان محلی خودشان را دارند. غذای آنها اینقدر تند است که به قول معروف خیلی کار سختی است خوردنش!
‌ در «تهران تراول شو» می‌خواهید چه بگویید؟

 

می‌خواهم تجربیات خودم را به بچه‌های تهران یاد بدهم.همه چیزهایی که در این سال‌ها به دست آورده ام. چطوری سفر بکنند. اینکه برای سفر رفتن کافی است، فقط تصمیم بگیرند. نیازی به حساب‌های پر پول نیست. با همین پاسپورت ایرانی می‌شود، هزار جا رفت. قرار نیست زبان خاصی بلد باشید.
‌ این برنامه کی برگزار می‌شود؟

 

همایش از صفر تا سفر (Tehran Travel Show) دوم آذرماه با حضور رکوردداران بین‌المللی سفر در جهان برای نخستین بار در تهران برگزار می‌شود.
پس میهمان‌های جالبی هم دارید؟

 

بله. تیموتی ورن، گردشگر فرانسوی یکی دیگر از مربیان این همایش است. او به بیش از ۴۰ کشور در سرتاسر پنج‌ قاره سفر کرده و به تنهایی طول نروژ، بیابان‌های پاتاگونیای شیلی و ‌کوه‌های صخره‌ای ‌کانادا و هیمالیای نپال را رکاب زده است.

 

ژاله فیروزبخت نیز یکی دیگر از سخنرانان این همایش خواهد بود. او موفق شده علاقه‌اش به دنیای مُد و سفر کردن را باهم تلفیق کند و به‌عنوان یک خریدار ارشد برای یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های اروپایی کار ‌کند. ژاله در هنگام سفرهایش به اقصی نقاط جهان با تولیدکنندگان مختلف همکاری می‌کند و همچنین برای شرکت خود از دنیای مد و لباس الهام می‌گیرد.

 

لوکا الفاتی، اهل ایتالیا هم از دیگر سخنرانان این همایش است. او تا به حال به ۱۰۰ کشور سفر کرده است. لوکا در سال ۲۰۰۵ با ماشین خود از شهر نیویورک به پاناما سیتی رفت و بعد از آن به کشورهایی از جمله افغانستان، عراق، ایران و چاد سفر کرد. در سال ۲۰۱۲، تعهد لوکا به کارش، او را به راهنمای سال Wanderlust Expedition مبدل کرد. نخستین گذر او از کویر دشت لوت در ایران در سال ۲۰۱۵ در National Geographic Traveler پخش شد. البته تعدادی از بچه‌های تهران هم هستند.

 

 

 

 

 

 


telegram.me/jajinnews

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نه + 17 =