گفتاری در پیرامون پیام‌های مهم خطبه فاطمه زهرا (س)

فاطمیات؛ منشور ابدیت ارزش‌ها

کد خبر : 63266
تاریخ انتشار : شنبه 28 بهمن 1396 - 12:05

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”  ، در چنین روزهایی بنی هاشم و اهل بیت پیامبر (ص) در غم از دست دادن رسول‌الله(ص) عزادار بودند و مدینه در تب و تاب حوادثی بزرگ، آتش فتنه‌ای عالمگیر در حال شعله‌ور شدن بود و فاطمه بنت رسول‌الله (ص) نمی‌توانست سکوت کند …

 

یکی از مسائل بسیار مهم در سخنرانی فاطمی، مضامین بسیار بااهمیت آن است که همه، سرفصل‌های رشد فردی و تعالی اجتماعی و شعور سیاسی و حضور حماسی است؛ در همه اعصار بشریت.

 

 

 

مورخ محدث معروف بهاالدین اربلی(م:۶۹۲ق) می‌گوید: «علیها مسحه من نور النبوه، و فیها عقبه من ارج الرساله، وقد اوردها الموالف و المخالف.»؛ از این خطبه، فروغ نبوت می‌تابد و بوی خوش رسالت از آن می‌تراود و شیعه و سنی آن را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند.

 

 

 

باید اهداف الهی، انسانی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، تربیتی و حماسی این خطبه را درک کرد. تاکیدی که این خطبه بر ضرورت حکومت عادل می‌کند و به‌صراحت می‌گوید که در غیر حکومت عدل، مردمان، بردگان زرخرید اقلیتی مستکبر و سرمایه‌دار خواهند بود و فاصله معیشتی مردم به بیش از حد تحمل وجدان انسانی و روح قرآنی خواهد رسید، باید فهمیده شود.

 

 

در آن روزها که علی (ع) نبایست دست به شمشیر ببرد، فاطمه (س)  از سخن شمشیری ساخت – آتش‌بیان و حق‌نشان-  که هم خونی ریخته نشد و هم حقیقت را تا ابد بر لوح زمان‌ها و پیکره آبادی‌ها و مکان‌ها ثبت کرد.

 

 

 

باری اینها همه از برکات قیام فاطمی است و از تشعشع خورشیدی است که با ‌اشعه حقیقت قرآنی و رسالت محمدی – پس از رحلت پیامبر- به مسجد وحی جبرئیلی پای نهاد و برای بیداری همیشگی بیداری‌طلبان تاریخ و نشان دادن ماهیت اسلامی حاکمیت عدالت و تربیت، به پا خاست و خطبه‌ای خواند که عدالت تا ابد در مقابل آن به حالت خضوع ایستاده است و خورشید تا بیکران‌ها  به امید تحقق آن می‌تابد و تاریخ تا همیشه بدان می‌بالد…

 

 

 

فریاد عدالت فاطمه در روز عاشورا نیز از حنجره فرزندش حسین (ع) طنین‌افکن شد، چنانکه روزی همان فریاد از حنجره فرزند دیگرش مهدی موعود(عج) طنین‌افکن خواهد گشت و عدالت آفاقی و انفسی، گستره زمین و آفاق زمان و عرصه‌های زندگی انسان را فرا خواهد گرفت… و این است حقیقت جاودان رسالت محمدی…
و این است که شیعه همواره فریاد می‌زند:

 

– بعثت،
– غدیر،
– عاشورا،
– مهدی…

 

 

اینجانب مدتی است به این امر می‌اندیشد که «خطبه فاطمیه» را از حوزه این نامگذاری نامناسب (فدکیه) نجات دهد و شأن الهی و انبیایی این خطبه را – تا حدی – روشن سازد و تجلی ثانی محمد(ص) را در کلمه به کلمه و سطر به سطر خطبه فاطمیه (یا منشور ابدیت ارزش‌ها) نشان دهد و اصولی را که بانوی بزرگ در این سخنرانی منحصر به فرد در تاریخ، برای بشریت – با تلخیص بینات قرآنی – بازگفته است فرا آورد.

 

 

من این اصول را، «فاطمیات» نامیده‌ام… آری، حقایق اصلی اسلام با قیام فاطمی حفظ شد و سپس به قرون بعد کشید، تا عصر طلایی تمدن اسلامی که به تصدیق همه مورخان عالم، از شرق و غرب، همین تمدن اسلامی بود که نهضت ادبی و فرهنگی اروپا(رنسانس) را پدید آورد.(۱)

 

 

 

پس بانوی بزرگ، با میراث سترگ خویش، بر همه بشریت حق دارد. اگر قیام فاطمی نبود، از جمله «نهج‌البلاغه» نیز نبود و ما می‌بینیم که «اقوال امام علی» ۴۰۰ سال پیش به زبان فرانسه ترجمه و در آنجا چاپ می‌شود و… و…

 

 

 

 

اکنون و در این گفتار کوتاه، با استفاده از تعالیم و حقایق خطبه، فاطمیه به ۱۲ اصل از «فاطمیات» را منتشر می‌کنم:

 

 

 

یک: توحید

 

 

 

 

۱- حمد خداوند متعال.
۲- شکر بر الهام‌های الهی.
۳- یاد نعمت‌های فراوان و بخشش‌های سرشار خداوند.
۴- نعمت‌های خداوند بیرون از حد شمار است و انسان نمی‌تواند حق آنها را ادا کند.
۵- خداوند شکر نعمت را وسیله فراوانی نعمت قرار داده است و حمد مکرر را باعث عطایی بسیار.
۶- اهمیت اقرار به توحید و یگانگی خداوند متعال و نفی هرگونه شرک و شریکی از او.
۷- باطن توحید (خداپرستی) را اخلاص قرار داده و تفکر را مایه روشنی عقل انسانی گردانیده است.
۸- صفات خداوند برتر از آن است که انسان‌ها بتوانند آنها را بیان کنند.
۹- خداوند ‌اشیا و کائنات را – از آن پس که هیچ چیز موجود نبود- خلق کرد و به آفریدن کائنات نیازی نداشت، بلکه برای آن بود که خلایق، آفریننده خود را بشناسند و عبادت کنند و به پاداش‌های ابدی برسند.
۱۰- اگر از عذاب فرمود برای این بود که بندگان به راه معصیت نروند تا از دوستی و مهر خداوند محروم نگردند.

 

 

 

 

دو: نبوت

 

 

۱- خداوند محمد(ص) را – که بنده او بود و فرستاده او-  پیش از آنکه به سوی خلق بفرستد، وی را برگزیده بود و پرورش داده بود. آن وقت که هنوز خلایق معدوم بودند و چیزی وجود نداشت.(و غیر از خدا هیچ کس نبود – توحید فطری)
۲- خداوند از ازل همه چیز را می‌دانست و از حوادثی که پس از آفرینش پدید می‌آمد آگاهی داشت و به چگونگی مقدرات عالم بود.
۳- خداوند پیامبر را فرستاد تا امر خلقت را (با هدایت انسان) تکمیل کند و احکام خویش را به همگان برساند.
۴- چون پیامبر(ص) مبعوث گشت، مردم جهان به دین‌های مختلف معتقد بودند: برخی آتش‌پرست، گروهی بت‌پرست، و جمعی منکر ذات اقدس الهی و…
۵- خداوند با بعثت محمد(ص) ظلمت‌های کفر و شرک را زدود و دل‌ها را نورانی کرد.
۶- پدرم، محمد(ص) برای هدایت مردم به پاخاست و آنان را از بت‌پرستی نجات داد، و به دین مبین اسلام هدایت فرمود.
۷- محمد(ص) صراط مستقیم را به مردم نشان داد.
۸- محمد(ص) کامل‌ترین روش تربیت و اخلاق را بر انسانیت عرضه کرد.

 

 

 

 

 

سه: درگذشت پیامبر(ص)

 

 

 

۱- هنگامی که امر هدایت به وسیله پیامبر(ص) کامل گشت، او را به مهربانی – و با اختیار و میل خود- از این جهان برد.
۲- محمد(ص) قرآن و اهل بیت(ع) را برای ادامه هدایت در میان امت گذاشت.

 

 

 

 

چهار: رنج‌های پیامبر(ص)

 

 

 

۱- پدرم اکنون از آن همه رنج‌ها که در این دنیا کشید و آزار‌ها که دید، آسوده گشت.
۲- او اکنون در میان فرشتگان آسمان جای دارد.
۳- او اکنون به رضایت بزرگ رسیده است.
۴- او اکنون در جوار الهی جای گرفته است.
۵- درود خدا بر پدرم، پیامبر امین وحی خدا و برگزیده خدا، از میان همه مخلوقات.

 

 

 

 

 

 

پنج: امت و تبلیغ

 

 

۱- امت باید به احکام دین عمل کنند و دین و وحی الهی را حفظ و حراست نمایند.
۲- هر یک از مسلمانان از جانب خدا، امین نفس خود هستند.
۳- مسلمانان باید دین خدا را به اقوام و ملل عالم برسانند.

 

 

 

 

شش: قرآن، قرآن

 

 

 

۱- خداوند به شما- به وسیله پدرم – قرآن داد.
۲- قرآن رهبر شماست.
۳- قرآن، پیمان‌نامه خداست در دست شما.
۴- قرآن مشعلی فروزان است و خورشیدی تابان.
۵- بینش‌های قرآنی (بدون کمک گرفتن از هر فکری و فلسفه‌ای و…) همه آشکار است.
۶- حقایق قرآن پوشیده نیست.
۷- هر کس به راستی از قرآن پیروی کند، از سعادتی که نصیبش می‌شود، مورد غبطه دیگران واقع می‌گردد.
۸- هرکس از قرآن پیروی کند و به دستورات قرآن گوش دهد، به بهشت رضوان درآید و از همه سختی‌ها و گرفتاری‌ها آسوده شود.
۹- دلیل‌های روشن توحید، جز از قرآن به دست نمی‌آید.
۱۰- برهان‌های قرآنی، از هرچه و هر کی و هر فکر(و هر فلسفه) شما را بی‌نیاز می‌کند.

 

 

 

 

هفت: احکام دین برای چیست؟

 

 

 

۱- خدا را بپرستید، تا از شرک و آثار آن پاک شوید!
۲- نماز بخوانید، تا از عفونت تکبر برهید!
۳- زکات بدهید، تا جانتان پاک و مالتان زیاد شود!
۴- روزه بگیرید، تا خلوص شما در دینداری هر چه بیشتر استحکام پذیرد (و به برکت روزه، انسانی ثابت قدم در دین شوید).
۵- به زیارت خانه خدا بروید تا دین در جهان استوار شود!

 

 

 

 

هشت: عدالت

 

 

 

۱- عدالت را اجرا کنید تا دل‌ها متحد شوند (و پلیدی طبقاتی و‌ اشرافی، جامعه را از هم نپاشد)!
۲- به عدالت رفتار کنید تا دل‌ها را به دست آورید!

 

 

 

نه: امامت

 

 

۱- از امامت اهل بیت(ع) اطاعت کنید تا اسلام و مسلمانان سامان یابند! (و به دست هر صاحب شمشیری گرفتار نشوند.)
۲- از امام معصوم پیروی کنید تا اختلاف برافتد!

 

 

 

 

ده: دوران جاهلیت، دوران اسلام

 

 

 

۱- در دوره جاهلیت چه می‌کردید؟ هرکس می‌رسید پا بر سرتان می‌گذاشت و توی سرتان می‌زد، ذلیل بودید و بیچاره!
۲- پدرم شما را نجات داد و گرگ‌های آدم خوار را – تا شد – از بین برد.
۳- یهودیان و مسیحیانی که همواره برای اسلام  مشکل می‌آفریدند و جنگ به راه می‌انداختند، همه را به جای خود نشاند.
۴- هر فاجعه و واقعه‌ای که پیش می‌آمد و موجودیت اسلام و شما را تهدید می‌کرد، علی را در دل حوادث مرگبار و شمشیرهای خونریز می‌افکند تا دین خدا و شما را نجات دهد.
۵- اکنون شما به برکت اسلام و زحمت‌های پدرم و مجاهدات شوهرم، به این زندگی مرفه و آرامش و امکانات و فرهنگ و تربیت دست یافتید. آیا این قدردانی است که مقام الهی اهل بیت پیامبر را تصرف کنید و همواره مشکل بیافرینید و به یاری ما نشتابید؟! (که یاری ارزش‌های ابدی الهی- انسانی است)

 

 

 

 

یازده: حماسه

 

 

 

۱- ‌ای جوانان و باقیماندگان، ‌ای بازوان دین،‌ ای نگاهبانان اسلام، چگونه از خود ضعف نشان می‌دهید و ما را در این – ارزشبانی- یاری نمی‌کنید؟!
۲- شما پس از پیامبر خیلی زود تغییر موضع دادید و از امامت غدیر روی گرداندید!…
دوازده: ارتجاع، بعد از انقلاب
۱- پس از استقرار اسلام و شکست شرک و زوال بت‌پرستی و استحکام پایه‌های دین، چه شد که سرگردان شدید و حقیقت (واقعه غدیر) را کتمان کردید؟!
۲- شما پیشوای شایسته و امام خود را کنار گذاشتید.
۳- من این سخنان را می‌گویم، چون می‌دانم که شما دست از یاری حق برداشته اید و دل از وفای به اعتقاد کنده اید.
۴- من از سر دردمندی چنین دردگزاری کردم و تنها و بی‌یاور…!
۵- اکنون که چنین کردید…، همواره گرفتار جنگ و اختلاف خواهید بود و از ضربت شمشیر دشمنان نخواهید آسود و بعد از این دچار حکومت‌های ظالم و غاصب (اموی-مروانی-عباسی) خواهید شد…

 

 

 

 

 

شما بکارید و دیگران بدروند و حقوق محرومان را ببرند و تضییع کنند…

 

 

 

 

پی نوشت
(۱) به کتاب دانش مسلمین رجوع شود.
از: سایت الحیاهًْ

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

2 × یک =