کتاب سفرنامه ناصرخسرو
در این نوشته تلاش شده است متن کامل سفرنامه ناصرخسرو در بخش های مختلف ارایه شود.
پایگاه خبری “ججین”
سفرنامه ناصر خسرو بخش ۶
حران
روزادینه بیست وپنجم جمادی الاخره سنه ثمان و ثلالین و اربعماعه (۴۳۸) به حران رسیدیم ، بیست و دوم دی ماه ، هوای انجا در ان وقت چنان بود که هوای خراسان در نوروز.
تعلیم قران
ازانجا برفتیم ، به شهری رسیدیم که قرول نام ان بود . جوانمردی ما را به خانه خود مهمان کرد . چون در خانه وی در امدیم عربی بدوی در امد ، نزدیک من امد ، شصت ساله بود و گفت : قران به من اموز .
قل اعوذ برب الناس او را تلقین می کردم و او با من می خواند . چون من گفتم : من الجنه و الناس ، گفت : ارایت الناس ؟ یعنی ایا ادم دیده ای ؟ و گفت : نیز بگو . من کفتم که ان سوره بیش از این نیست . پس گفت : ان سوره نقاله احطب کدام است ؟ و نمی دانست که اندر سوره “تبت”۱ حماله الحطب۲ گفته است نه نقاله احطب . و ان شب چندانکه با وی باز گفتم ، سوره قل اعوذ برب الناس یاد نتوانست گرفتن ، مردی عرب شصت ساله !
سروج ، منبج
شب دوم رجب سنه ثمان الثلاثین و اربعماعه (۴۳۸) به سروج امدیم . دو روز از فرات بگذشتیم و به منبج رسیدیم . وان نخستین شهری است از شهرهای شام ، اول بهمن ماه قدیم بود و هوای انجا عظیم خوش بود . هیچ عمارت از بیرون شهر نبود . و از انجا به شهر حلب رفتیم . از میافارقین تا حلب صد فرسنگ باشد .
حلب
حلب راشهری نیکو دیدم ، باره ای عظیم دارد ارتفاعش بیست و پنج عرش قیاس کردم و قلعه ای عظیم همه بر سنگ نهاده . به قیاس چند بلخ باشد همه ابادان و بناها بر سر هم نهاده . و ان شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیاربکر و مصر و عراق . و از این همه بلاد ، تجار و بازرگانان ، انجا روند .
و چهار دروازه دارد : باب الیهود ، باب الله ، باب الجنان ، باب انطاکیه . و سنگ بازار انجا ، رطل ظاهری ، چهار صد و هشتاد درم باشد . و از انجا چون سوی جنوب روند بیست فرسنگ حما باشد و بعد از ان حمص . وتا دمشق پنجاه فرسنگ باشد از حلب .
واز حلب تا انطاکیه دوازده فرسنگ باشد ، وبه شهر طرابلس همین قدر. و گویند تا قسطنطنیه دویست فرسنگ باشد
معره النعمان
یازدهم رجب از شهرحلب بیرون شدیم . به سه فرسنگ دیهی بود جند قنسرین می گفتند . و دیگر روز چون شش فرسنگ شدیمبه شهر سرمین رسیدیم . بارو نداشت شش فرسنگ دیگر شدیم معره النعمان بود . باره ای سنگین داشت . شهری ابادان و بر در شهر اسطوانه ای (استوانه) سنگین دیدم ، چیزی در ان نوشته بود به خط دیگر از تازی .
از یکی پرسیدم که این چه چیز است ؟ گفت : طلسم کژدمی است ، که هرگز عقرب در این شهر نباشد و نباید و اگر از بیرون اورند و رها کنند بگریزد و در شهر نپاید . بالای ان ستون ده ارش قیاس کردم . و بازارهای او بسیار معمور دیدم . و مسجد ادینه شهر بر بلندی نهاده است ، در میان شهر ، که هر جانب که خواهند به مسجد در شوند سیزده درجه۳ به بالا باید شد .
پسته و بادام و انگور فراوان است . و اب شهر از باران و چاه باشد .
معانی کلمه های استفاده شده در بالا
۱ = سوره ۱۱۱
۲ = ان هیزم کش
۳ = پله
انطاکیه = شهری است در اسیای صغیر در ترکیه کنونی ، کنار رود الاسی ۲۲ کیلومتری ساحل مدیترانه . این شهر را سلوکوس اول در حدود ۳۰۰ ق م بنا کرد ، و به نام پدرش انتیو خوس نامید . انطاکیه در ۱۶ ه ق به تصرف مسلمین درامد . مدتی هم در تصرف سلاجقه بود .
حران = شهری باستانی در بین والنهرین در قسمت جنوب شرقی ترکیه اسیایی . این شهر منزل ابراهیم پیغمبر بود . نامش در کتیبه های میخی به صورت حرانو(راه) امده است . رومیان دو بار در این شهر از ایرانیان شکست خوردند . این شهر در سال ۱۸ ه ق به وسیله مسلمین فتح شد . شهرت عمده حران به سبب فلاسفه و دانشمندانی است که در دوره اسلامی از ان برخاستند .
حلب = شهری در سوریه به فاصله ۱۱۰ کیلومتری مدیترانه . نام این شهر باستانی در متون بابلی (مربوط به ۷۵۰ ق م ) امده است . حلب در حمله انوشیروان اسیب دید . چندی مقر امویان در شام بود و بعد به دست صلاح الدین ایوبی افتاد و سپس به تصرف هلاکوخان در امد .
ادامه دارد…
منبع : کتاب سفرنامه ناصرخسرو به کوشش دکتر نادر وزین پور – چاپ پنجم در سال ۱۳۶۲
بخش پنجم را در اینجا بخوانید
telegram.me/jajinnews
برچسب ها :امد ، ججین ، حلب ، خوی ، دیاربکر ، سفرنامه ناصرخسرو ، مرند ، مرو ، میافارقین ، نادر وزین پور ، ناصرخسرو ، ناصرخسرو قبادیانی ، وان ، وسطان ، کتاب
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰