هر گزارشی که تا به حال درباره عملکرد او دریافت کردم، حاکی از ناتوانیاش در دستیابی به اهداف بوده است. او تنها یک بار در سال ۲۰۱۶ توانست یکی از اهداف سهماهه خود را محقق سازد، اما در سال ۲۰۱۷ هیچ کدام از اهدافش نه تنها محقق نشده، بلکه حتی به آن اعداد و ارقام نزدیک هم نبوده است. طی این مدت، ساعتها، روزها و هفتهها در کنارش نشستهام و او را آموزش دادهام، اما ظاهرا آموزش بیفایده است. همه اینها بهصورت سند ثبت شدهاند، اما ما قصد نداریم با او مثل کارمندی که مشکل انضباطی دارد برخورد کنیم. این یک مساله انضباطی نیست. او فقط یک وصله ناجور است.هفته گذشته او از من خواست که رودررو دیدار کنیم. گفت که اگر مشکل مالی نداشت، استعفا میداد، چرا که خودش از این مشکلات باخبر است و میداند که این کار برایش مناسب نیست. او گفت: «میدانم که سربار شما هستم و اگر مجبور شوید اخراجم میکنید، کاملا درک میکنم.»
این موضوع را با مدیرم و واحد منابع انسانی در میان گذاشتم و مدیرم موافقت کرد که چهار ماه حقوق و مزایا به تام پرداخت شود و حمایتها و مشاورههای لازم برای پیدا کردن یک شغل مناسب به او ارائه شود تا کمتر به او فشار وارد شود. قرار است هفته آینده با او ملاقات کنم و او را در جریان این برنامه قرار دهم. شما چه توصیهای دارید؟ هرچند تام این صحبت را به میان کشید، اما من هنوز میترسم با او قرار بگذارم. من و او رابطه فوقالعادهای داریم. دوست ندارم رابطهمان تحت تاثیر قرار بگیرد.
پاسخ: دوست عزیز، از ملاقات با تام نترس. تو از مشکلی پرده برداشتی که مدتها وجود داشته و همه از آن فرار میکردند.
در ابتدای جلسه، اجازه بده تام حرف دلش را بزند. وقتی صحبتهایش تمام شد، از او بابت اینکه صادقانه نگرانیهایش را با تو در میان گذاشته، تشکر کن. به او بگو: «اگر آموزش تاثیر مثبتی روی تو یا سازمان داشت، با کمال میل به آموزشت ادامه میدادم، اما ظاهرا آموزش نتیجهبخش نیست. کاملا درکت میکنم اگر سرخورده و ناامید هستی.»
به او بگو که این یک مساله مهم است و دربارهاش با مدیر و منابع انسانی صحبت کردهای. بگو که به نظر تو، این شغل برای او مناسب نیست و با کمال میل به او کمک خواهی کرد تا یک شغل جدید پیدا کند. بگو که با هم بر سر یک تاریخ به توافق خواهید رسید و پس از آنکه شرکت را ترک کرد، به مدت چهار ماه حقوقش را دریافت خواهد کرد و شرکت، تمام مشاورههای لازم را در اختیار او قرار خواهد داد و از او حمایت خواهد کرد تا در مسیر درست قرار بگیرد و یک شغل جدید پیدا کند. مهمتر از همه، بگو که با کمال میل حاضری او را به کارفرمایان دیگر معرفی کنی؛ البته تا زمانی که شغل مربوطه به حوزه فروش ارتباطی نداشته باشد. نیازی نیست که به او مشاوره شغلی بدهی. شرکت این وظیفه را در قالب یک برنامه کاریابی انجام خواهد داد. اما میتوانی به او اطمینان خاطر بدهی که در این مسیر اکتشافی از او حمایت خواهی کرد و اینکه هیچ خصومتی میان شما و او وجود ندارد.
علاوه بر اینها میتوانی این اقدامات را نیز انجام دهی:
۱) کاری کن که در نهایت احترام از شرکت خارج شود و از او قدردانی شود. اجازه بده خودش خبر رفتنش را به همکارانش بدهد. کمک کن تا یک تاریخ برای خروجش انتخاب کند. اجازه بده مراسم بدرقه به همان شکلی که او میخواهد برگزار شود. دلیلی ندارد که با احساس سرافکندگی و دزدکی شرکت را ترک کند.
۲) جزئیات حقوق و مزایا، بیمه و برنامه کاریابی را بهصورت کتبی در اختیارش قرار بده. اگر برای انجام امور مربوط به منابع انسانی یا حقوقش به کمک نیاز دارد، از او حمایت کن.
۳) یک توصیهنامه لینکدین برایش بنویس و بر قابلیتهایی که از خود نشان داده، تاکید کن. مراتب قدردانی خود بهعنوان یک همکار را نیز ذکر کن. البته بهتر است صبر کنی تا تام به کمک مشاورش، مسیر شغلیاش را پیدا کند.
۴) وقتی تام مسیرش را پیدا کرد و رزومه جدیدش آماده شد، او را به کسانی که میشناسی معرفی کن. هیچ چیزی مثل معرفی نمیتواند یک کارفرما را به مصاحبه با یک جوینده کار ترغیب کند.
۵) همزمان که او روند جستوجوی کار را طی میکند، ارتباطت را با او قطع نکن؛ چه بهصورت تلفنی، چه بهصورت حضوری و به صرف قهوه. شما رابطه فوقالعادهای با هم دارید. نباید این رابطه به هم بخورد، صرفا به این خاطر که مهارتهای او با شغلش همخوانی ندارند.ممکن است سالها بعد، تو و تام دوباره با هم ملاقات کنید. مهمتر از همه، نحوه برخورد تو با تام برای سایر اعضای تیم یک نشانه است. تو با رفتارت به آنها نشان خواهی داد که چطور شرایط سخت را مدیریت میکنی.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰