چرا فلسطین مسئله ماست؟
برای ما که فلسطین را غالباً از دریچه رسانههای جریان اصلی دنبال کردهایم، نام آن معمولاً همراه واژههایی نظیر محور مقاومت، حزبالله، راهپیمایی و کمکهای دولتی از بودجه عمومی مطرح بوده است.
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، مفاهیم قالبیای که باعث شدهاند «ما» و «آنها»یی جعلی و فاقد اصالت شکل بگیرد. در پرتو این تعاریف از «ما» عدهای از قِبل مقاومت مردم فلسطین برای سیاستهای نابخردانه خود هویت ساختهاند و عدهای دیگر از روی مبارزه هویتی با دسته قبلی قدم در راه تطهیر رژیم شبهآپارتایدی اسراییل برداشتهاند یا در بهترین حالت از دریچه منافع ملی نسبت به آن بیاعتنایند.
در پاسخ به سؤال «چرا فلسطین مسئله ما است؟» باید در تقابل با دو دیدگاه ذکر شده، «ما» را بازتعریف کرد. تعریفی که نه مانند دسته اول مسئله را در قالب نزاع «ما» با دشمنی به نام آمریکا و به تبع نمایندهاش اسراییل یا در قالب نزاع «ما» مسلمانان با یهودیان قراردهد و نه مانند دسته دوم مسئله را به دعوای دو گروه سادهلوح فلسطینی و قدرتمند یهودی از دیدگاه «ما»ی ایرانی ایزوله تقلیل دهد.
آنچه به آن نیاز داریم تعریفی انسانی از «ما»ست. تعریفی که ستون خیمه آن، انسان و حقوق اساسی او باشد. تعریفی که فارغ از هویتهای ملی و دینی و نژادی، تجاوز به ساحت حقوق انسان را برنتابد. به خطکشی اخلاقی نیاز داریم که معاشاندیش نباشد و برای حصول سود و منفعت بردن، انسان را به قربانگاه نکشاند یا در برابر پایمال شدن حقوق او سکوت پیشه نکند. آنچه در فلسطین با آن مواجهیم، نقض هرروزه و نظاممند حقوق انسانی است؛ آنچنان که انسانها را از خانه و کاشانه خود به زور سرنیزه و گلوله میرانند و بر ویرانه خانههای آنان شهرک میسازند. سپس هرآنچه را برای آنان مانده است، بمباران میکنند و آنگاه که انسانِ بهستوهآمده از ظلم و ستم، به دنبال احقاق حقوق خویش برمیخیزد، به او میگویند: «تو یک تروریستی».
همه این جنایات درحالی صورت میگیرند که «ما»های منفردی وجود دارند که همگی در عین باور داشتن به حقوق انسان، در برابر این جنایات مواضعی غیرانسانی گرفتهاند. این مسئله نه فقط متوجه فلسطین که ناظر به تمامی مشکلاتی است که رسیدن به صلح پایدار جهانی را امری محال و دستنیافتنی کردهاند. چرا که وقتی بشر بهواسطه هویتهای دینی و ملی و نژادی چندپاره شده است و هجوم هرروزه به حقوق انسان را مشکل خود نمیپندارد، لاجرم ارادهای عمومی نیز برای حل معضلات کلانش شکل نخواهد گرفت.
مجریان مختلفی اعم از دولتهای تمامیتخواه، کشورهای متجاوز، سرمایه مالی و … ابعاد مختلف حقوق انسان را نادیده گرفته و پایمال کردهاند و در عین تفاوت با یکدیگر، همه در ارجحیت دادن چیزی بر انسان مشترک بودهاند که مسئله فلسطین تنها تراژیکترین نمونه آن است که در آن حتی حق حیات انسان به هیچ انگاشته میشود و راهحل چیزی نیست جز درافتادن با منطقی که انسان را از اولویت بر همه چیز خارج میکند. پس فلسطین مسئله ما، بهعنوان انسان است. این تعریف انسانی از ما نهتنها زمینهساز شکلگرفتن اراده عمومی است، بلکه ما را از افتادن به ورطه تناقضات و سیاستهای دوگانه میرهاند. بدین معنی که دیگر شاهد مرثیهسرایی برای معترضان فرانسوی در عین سرکوب جنبشهای داخلی نخواهیم بود. از طرف دیگر، چرخه معیوب بنا کردن منافع ملی روی حقوق دیگر انسانها پایان خواهد گرفت.
در وهله دوم، مسئله فلسطین و نقض سازمانیافته حقوق بشر از طرف اسراییل رویهای خطرناک برای حقوق بینالملل و نظم نهچندان کارآمد سازمان ملل متحد است که بیم آن میرود به قاعدهای مخرب تبدیل شود. رویهای که در آن میتوان با استناد به نوشته یک کتاب و زیر سایه مظلومیتی تاریخی و با تکیه بر توان نظامی و مالی سرزمینی را اشغال کرد و هرگونه جنایتی را نسبت به مردم آن روا داشت و با بیان «اینجا سرزمین موعود ماست»، از پایبندی به اصول پذیرفتهشده حقوق بینالملل سر باز زد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۹، ۱۳۱ قطعنامه در موضوع مناقشه فلسطین، و کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد از بدو تأسیس خود در سال ۲۰۰۶، ۴۵ قطعنامه علیه اسراییل صادر کردهاند، یعنی تقریباً بیشتر از مجموع تمام قطعنامههایی که علیه باقی کشورها صادر شده است. قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت که در سال ۱۹۶۷ و به اتفاق آرا تصویب شده است، صریحاً ذکر میکند که نیروهای مسلح اسراییل باید از سرزمینهای اشغالی بلندیهای جولان، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه خارج شوند.
اما چه میشود که این همه قطعنامه و آشکارا اشغالی خواندن سرزمینها، کوچکترین اثری ندارند و این اشغال و جنایت، هر روز بیشتر و عادیتر میشود؟ پاسخ ساده است. اسراییل و حامیانش زورمندند و این رژیم حافظ منافع این زورمندان در خاورمیانه است، درحالی که طرف مقابل چیزی جز سنگ و فلاخن برای دفاع از خود ندارد. البته که تاریخ همواره جدال زورمندان و ضعیفان بوده است، لیکن آیا این دنیایی است که ما در هزاره سوم میخواهیم در آن زندگی کنیم؟
این مسئله از این جهت به ما مربوط است که ما نیز قرار است در چارچوب همین نظم زندگی کنیم. اگر جامعه جهانی با نظم کنونی نتواند حق حاکمیت ملتی بر سرزمین خودش را تضمین کند، ما چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم حقوق کشور ما مورد تجاوز قرار نگیرد؟ آنچه مسئله را با اهمیت میکند این است که فلسطین نمونه تراژیک و البته شکوهمند جدالی است میان حقوق پذیرفتهشده ملتها و منطق زور. در واقع احقاق حقوق ملت فلسطین احقاق حقوق همه ملتها و به رسمیت شناختن اراده آنها است. به عبارتی، اعاده حیثیت از سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی است و به عبارت بهتر فلسطین نمادی است از ناکارآمدی نظم کنونی حاکم بر جهان و حل مسئله فلسطین لزوماً همراه است با بازنگری و اصلاح این نظم و نهادهای مجری آن.
جنبه دیگر اهمیت مسئله، بهطور کلی نقش منطقه و جریانات آن بر سیاستورزی ما است. شناخت عواملی که توازن قوا را در منطقه رقم میزنند برای کنشگری که در ایران فعالیت سیاسی میکند، از آن جهت ضروری است که اولاً دید وسیعتری از آنچه بر وضعیت ما اثرگذار است، به دست میدهد و ثانیاً این شناخت، حامل تجربیاتی است از حوادث تاریخی و عواملی که وضعیت امروز منطقه و کمابیش وضعیت ما را ساختهاند. از حمله به افغانستان و عراق، تا بهار عربی در تونس و مصر، همه نقش عواملی نظیر دین، منابع طبیعی، اقلیتهای قومی و علیالخصوص دخالت خارجی را در سرگذشت کشورهای خاورمیانه هویدا میکنند.
خاورمیانه بهعنوان تأمینکننده عمده انرژی، در تعیین منافع استراتژیک دیگر کشورها از چین و روسیه تا ایالاتمتحده نقش بسزایی ایفا میکند و مسلماً روابط ایران، بهعنوان کشوری خاورمیانهای، با آنها تابعی است از نقشی که قرار است در معادلات منطقه به عهده بگیرد. هر نیروی سیاسیای که بخواهد برای برونرفت از وضعیت فعلی راهکاری ارائه دهد، ناگزیر از ارائه گفتمانی برای سیاست خارجه است و لاجرم باید سیاست منطقهای را نیز در برگیرد. موضوعی که در گفتمان سیاسی نیروهای علیالخصوص پروغرب ایران مغفول مانده و اگر هم به آن اشارهای شده است، خارج از چارچوب انتقادات کلیشهای و سادهسازی معادلات منطقه نبوده است. موضع این نیروها در قبال منطقه باعث آن شده است که در نبود یک سیاست بدیل، از یک سو سیاست هژمونسازی مذهبی از طریق فشار به بودجه عمومی و از سوی دیگر، سیاست بیاعتنایی نسبت به منطقه، تنها آلترناتیوهای موجود در اذهان عمومی باشند.
فلسطین و رویکردهای ناظر به حل مناقشه آن، شاید مهمترین و مؤثرترین مسئله در مرزبندی نیروهای تأثیرگذار اعم از داخلی و خارجی در منطقه است و برای ما که در ایران به سیاست فکر میکنیم، شناخت و تعیین رویکردمان نسبت به آن مسئلهای ضروری است.
———————————————————————-
نشریه آرمانشهر، دانشگاه علموصنعت ایران
برچسب ها :اسرائیل ، ایران ، ججین ، جمهوری اسلامی ایران ، حزب الله ، رژیم صهیونیستی ، فلسطین ، لبنان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰