چرا امام صادق(ع) را «رئیس مذهب تشیع» لقب داده‌اند

روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: سیره علمی امام صادق(ع) باعث شد تا مبانی اصیل اسلام به شکلی عقلانی و منطقی در جامعه گسترش پیدا کند و تأکیداتی که ایشان بر حفظ سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) داشتند، باعث رشد و گسترش مبانی اصیل اسلام ناب شد.

کد خبر : 133586
تاریخ انتشار : شنبه 1 آبان 1400 - 11:09

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری ایرنا، در ادامه یادداشت یکم آبان ۱۴۰۰ روزنامه ایران به قلم حجت‌الاسلام عباس جعفری فراهانی کارشناس تاریخ اسلام و تشیع می خوانیم: حضرت امام صادق(ع) در یک دوره خاص از تاریخ اسلام قرار گرفتند که با مدیریت واقع‌بینانه و جدی خود توانستند گام‌های بسیار مهمی در راه تثبیت مبانی اسلام ناب و سنت صحیح پیامبراکرم(ص) بردارند؛ فرصتی که شاید برای هیچ یک از دیگر ائمه(ع) فراهم نشد، اما شرایط خاص دوره امام صادق(ع) چه بود؟

الف: به‌دنبال اقدامات غلط و ظالمانه حکومت بنی‌امیه در حادثه کربلا و به شهادت رسیدن امام حسین(ع) اعتراضات فراوانی از سوی طبقات مختلف نسبت به حکومت بنی‌امیه ایجاد شده بود. در این راستا، نهضت‌های بسیاری همچون نهضت توابین در کوفه و اعتراضاتی در مدینه شکل گرفت که البته با سرکوب مواجه شدند، اما دوره امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) دوره تقیه، سکوت و آرامش بود؛ دلیل آن هم، کم بودن پیروان اهل بیت(ع) و سرکوب نهضت‌ها بود و به همین دلیل، مردم قدرت چندانی برای حضور در نهضت‌ها و مبارزه با حکومت بنی‌امیه نداشتند.

ب: ویژگی دوم زمانه امام صادق(ع) بحران‌های وسیعی‌ بود که بنی‌عباس در جامعه اسلامی ایجاد کرده بود. آنان معتقد بودند  حکومت از پیامبر اکرم(ص) باید به عباس‌بن عبدالمطلب می‌رسید، چون در ارث و میراث اسلامی عمو مقدم بر پسرعمو است؛ غافل از اینکه حکومت و جانشینی، ارث و میراث نیست و مقامی الهی است. همچنین عباسیان از صلاحیت لازم برای امامت برخوردار نبودند. در این راستا، امام صادق(ع) از این فرصت استفاده کردند و به تشریح و تبیین مبانی دینی اصیل پرداختند و مردم را هشدار می‌دادند که حاکم باید چه شرایطی داشته باشد و با این اقدامات و طرح این مبانی هشدارهای لازم را به مردم می‌دادند، عده‌ای استفاده کردند و عده‌ای هم فریب خوردند و در جریان شورش فراگیری که در آن دوره به‌وجود آمده بود، به‌دنبال بنی‌عباس رفتند.

ج: در این فضا، قدرت بنی‌امیه هم درگیر بنی‌عباس شده بود و مجموعه این عوامل، آزادی محدودی را برای امام صادق(ع) در مدینه ایجاد کرد تا ایشان بتوانند به تبیین مبانی دینی پرداخته، کلاس‌های درس خود را برگزار کنند و شاگردان بسیاری را در رشته‌های گوناگون علمی از فقه، اصول، کلام، تاریخ و علوم‌طبیعی پرورش دهند.

تلاش‌های امام صادق(ع) در تبیین مبانی دینی اسلام اصیل، جریان تشیع را سمت و سوی تازه‌ای بخشید و دستاوردهای بسیاری را برای جهان اسلام به‌دنبال داشت از جمله:

در دوره‌های قبل از امام صادق(ع) به خاطر حاکمیت ظالمانه بنی‌امیه مجالی برای گسترش مبانی فقهی اسلام فراهم نشده بود، اما امام صادق(ع) بسیار موشکافانه و دقیق با بهره‌گیری از آیات قرآن و روایات به این مهم جامه عمل پوشانیدند و مبانی فقهی اسلام را گسترش دادند. امام صادق(ع) همچنین در تبیین مسائل فقهی به روایات دیگر امامان، پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) و همچنین اجداد گرامی‌شان از امام سجاد(ع) تا امیرالمؤمنین(ع) استناد می‌دادند. بنابراین به پشتوانه «علم لدنی» توانستند در زمینه مبانی فقهی توفیقات فراوانی را نصیب جامعه مسلمان کنند.

طبقات مختلف مردم، فرق و مذاهب مختلف، مناطق مختلف از عراق، شام، حجاز و ایران وقتی این سطح از تحلیل و تبیین مبانی دینی را از امام صادق(ع) می‌دیدند، برای کرسی درس امام صادق(ع) در مدینه جمع می‌شدند و مسحور بیان و سخن ایشان می‌شدند.

امام صادق(ع) درس خود را منحصر به مباحث دینی نمی‌کردند، بلکه به تمام مسائل و پرسش‌هایی پاسخ می‌دادند که گرایش‌های مختلف طرح می‌کردند؛ حتی به طرح مباحثی در حوزه علوم‌پزشکی، ریاضیات، نجوم، علوم غیبی و همچنین مباحثی که در قرآن عنوان شده بود و بسیاری از آن مطلع نبودند، می‌پرداختند. امام صادق(ع) در سیره علمی خود تأکید بسیاری بر اسلام و قرآن داشتند و تنها بر مباحث برآمده از مذهب شیعه بسنده نمی‌کردند و با سعه‌صدر سعی می‌کردند تمام مذاهب برآمده از دین اسلام را مخاطب قرار دهند تا آنجا که مخالفان عقاید ایشان هم پای درسشان می‌نشستند.

سیره علمی امام صادق(ع) باعث شد تا مبانی اصیل اسلام به شکلی عقلانی و منطقی در جامعه گسترش پیدا کند و تأکیداتی که ایشان بر حفظ سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) داشتند، باعث رشد و گسترش مبانی اصیل اسلام ناب شد. در این راستا، ایشان شاگردان زیادی را تربیت کردند. مشهور است که حدود ۴هزار نفر در دوره‌های مختلف، از کلاس درس ایشان بهره برده‌اند.

در دانشگاهی که امام صادق(ع) تأسیس کرده بودند، فارغ از تبیین و تدریس مبانی دینی، بر بازخوانی و بازفهمی مبانی دینی نیز تأکید می‌شد. این بازخوانی و بازفهمی، جامعه را در برابر مسائل تازه‌ای قرار داده  و باعث شده بود تا نگاه «عقلانی» و «منطقی» در فهم آیات قرآن و سنت پیامبر(ص) در برابر دیدگاه عاطفی، ظاهرگرایانه و عوام‌فریبانه  یا غلوکننده رشد پیدا کند.

واقعیت این است که اسلام، دین منطق، برهان و استدلال است. در قرآن کریم، آیات فراوانی در ضرورت و اهمیت تعقل و تأمل آورده شده است و حتی خداوند در آیات بسیاری مخالفان را با حجت و دلیل مخاطب قرار می‌دهد. از این رو، امام صادق(ع) همواره در تعالیم خود تأکید داشتند که هرچند در مسیر هدایت، «فطرت» به انسان‌ها کمک می‌کند اما کافی نیست چنانکه عرفا با الهام از درونیات خود به یافته‌هایی می‌رسند اما این یافته‌ها که برآمده از تأملات شهودی است، کافی نبوده و انسان برای سعادت به «حجت درونی» و «حجت بیرونی» توأمان نیاز دارد. در این راستا، امام صادق(ع) جامعه را به این نکته مهم توجه می‌داد که در درک مبانی اسلام باید هم از وحی و مبانی اصیل بهره گرفت و هم به جنبه‌های فطری و درونی انسانی توجه کرد. مجموعه این یافته‌ها و آموزه‌ها، باعث حفظ و بقای اسلام حقیقی و اصیل در دوران امامت امام صادق(ع) شد. از این رو، امام صادق(ع) بواسطه اثرگذاری که بر جریان تشیع و عقلانی‌تر شدن آن داشتند، «رئیس مذهب تشیع» لقب گرفتند.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

پنج × 1 =