پلیسی برای جرایم کودکانه
عدم کنترل خشم در کودکان بزهکار
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، نگین باقری: کودکان مجرم نیستند. اگر بزه میکنند ناخواسته است. درواقع آنها را مجبور میکنند که جرمی را مرتکب شوند یا ناخواسته به انجام عملی مجرمانه مبادرت میکنند. این سرگذشت کودکانی است که در مناطق جرمخیز رشد یافته و قربانی آسیبهای اجتماعی هستند. بنابراین باید اعتماد و امنیت ازدسترفته آنها را در قالب آموزشهای صحیح برگرداند، وگرنه در صورتی که برخوردی شبیه با مجرمان بزرگسال با آنها شود، بزهکاریشان تداوم مییابد. اینجاست که فقدان پلیسکودک به چشم میآید، گرچه با گذشت چهارسال از تصویب قانون پلیس اطفال و نوجوانان بهتازگی سازوکار اجرایی آن آماده شده است.
ارتکاب جرم زن و مرد، پیر و جوان و بزرگ و کوچک نمیشناسد. از این رو نمیتوان کودکان را در دایره شکلگیری جرایم نادیده گرفتند؛ کودکان بزهکاری که اغلب متعلق به خانوادههای متلاشی هستند و با الگوبرداری از اطرافیان خود ناخواسته مجرم میشوند، چراکه کودکان به اقتضای شرایط و محیطی که در آن رشد میکنند، مستعد ارتکاب جرایم میشوند. پس اطرافیان آنها در مجرمشدنشان نقش قابلملاحظهای دارند. از سوی دیگر، میتوان گفت که کودکان بزهکار قربانی سیاستهای غلط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی و … نیز هستند، چراکه بیکاری در خانواده موجب فقر و فقر موجب شکلگیری آسیب اجتماعی میشود. از این رو کودکان چارهای ندارند جز اینکه تسلیم خواسته بزرگسالان شوند. از ریشهیابی ظهور کودکان مجرم که بگذریم، چگونگی رفتار پلیس با کودکان بزهکار نیز بسیار مهم است، آنچنان که مدتهاست بحث پلیسکودک به میان آمده تا این فرایند اثرگذار باشد، چراکه افزایش جنایت در میان کودکان حساسیتبرانگیز است و باید مورد توجه قرار گیرد، به این معنا که سلامت روان کودکان تضمینکننده سلامت جامعه در آینده است و اگر مورد غلفت قرار گیرد، تبعاتی را با خود بههمراه دارد. اردیبهشت سال گذشته دادستان عمومی و انقلاب تهران با بیان اینکه «نباید اجازه دهیم تعداد کودکان حاضر در کانون اصلاحوتربیت افزایش یابد»، گفت که این کانون مانند دماسنج هشدار تب است و هرچه تعداد کودکان حاضر در کانون زیادتر شود، نشاندهنده تب جامعه در حوزه اطفال و کودکان خواهد بود. عباس جعفری دولتآبادی با ارائه آماری از تعداد کودکان افغان حاضر در کانون اصلاحوتربیت بیان کرد: هماکنون ۱۸ نفر از کشور افغانستان در کانون اصلاحوتربیت تهران حضور دارند و نحوه رسیدگی به جرایم آنها تفاوتی با مجرمان ایرانی ندارد. او از کاهش آمار جرایم و تعداد کودکانونوجوانان حاضر در کانون اصلاحوتربیت طی سالهای اخیر خبر داد و خاطر نشان کرد: سال ۱۳۸۹ در کانون اصلاحوتربیت تهران بیش از ۳۵۰نفر حضور داشتند، اما تا اردیبهشت سال ۹۵ تعداد آنها به ۱۰۸نفر رسیده است. گرچه کاهش تعداد کودکان در کانون اصلاحوتربیت خبر مسرتبخشی است، اما نحوه برخورد با این کودکان طی مراحل اجرای حکم شرایط خاصی را میطلبد. همانگونه که با زبان کودکانه با آنها سخن میگوییم و در بازیهای کودکانه اقتضای سنشان را در نظر میگیریم، در حوزه جرایم هم وضعیت به همین شکل است. نمیتوان همان برخورد با مجرمان بزرگسال و سابقهدار را به کودکان بزهکار تعمیم داد، چراکه کودکان آیندهساز کشورند و دوباره به جامعه بازمیگردند. بنابراین باید بستر اعتمادسازی را میان آنها و پلیس برقرار کرد که در سایه همین اعتماد جامعهپذیر شوند و به هویت اجتماعی دست یابند.
عدم کنترل خشم در کودکان بزهکار
حلقه مفقودهای که موجب بروز آسیبهای اجتماعی میشود، عدمتعلیم مهارتهای زندگی است، بهگونهای که عدمکنترل خشم تاکنون جرایم بسیاری را رقم زده است. گزاف نیست اگر بگوییم بیشتر کودکان بزهکار در دامان خشم جامعه، خانواده یا شیادان پرورش یافتهاند و بهتبع، این عامل در شکلگیری شخصیت پرخاشگرشان بیتاثیر نبوده است. از سوی دیگر، ناتوانی در نهگفتن نیز موجب سوءاستفاده از کودکان میشود و آنچه در این بین هشداردهنده است، بیاطلاعی کودکان از جرمبودن فعالیتهایی است که مجبور به انجام آن میشوند. بنابراین ضرورت دارد هرچه زودتر قانون پلیس اطفال و نوجوانان به مرحله اجرا درآید و بدون اعمال رعب و وحشت در کودکان موجب آگاهیبخشی در آنها شود، چراکه این کودکان آسیبدیده از آموزشهای ابتدایی نیز بیبهرهاند و همین مساله موجب شکلگیری جرایم در آنها شده است؛ کمبودی که هم در ساختار آموزشی مدارس وجود دارد و هم در دل خانوادههای بدسرپرستی که کودکان خود را مجرم بار میآورند. از این رو دود این مساله تنها به چشم خردسالانی میرود که کوچکترین نقشی در جرایم شکلگرفته نداشتهاند.
لایحه پلیس اطفال آماده است
چندی پیش فاطمه حسینی، نماینده تهران، مطرح کرد که در قانون آیین دادرسی کیفری تشکیل پلیس اطفال مصوب شده، اما تاکنون اجرا نشده است. او گفت: با توجه به ماده۳۱ آیین دادرسی کیفری مصوب سال۹۲ بهمنظور حسن اجرای وظایف درباره اطفال و نوجوانان مکلف کرده که پلیس اطفال و نوجوانان تشکیل شود و لایحه آن توسط قوهقضائیه تهیه و تنظیم شود، چرا با گذشت بیش از چهارسال از تصویب این قانون و دو سال از لازمالاجراشدن آن هنوز اقدام موثری صورت نگرفته است. پس از مدتها خاکخوردن لایحه پلیس اطفال سرانجام هفته پیش وزیر دادگستری از آمادهشدن لایحه «پلیساطفال» در قوهقضائیه برای طی مراحل قانونی خبر داد. علیرضا آوایی با اشاره به طرح سوال یکی از نمایندگان درباره سرانجام تشکیل پلیساطفال اظهار کرد: پلیس اطفال ازجمله مواردی است که در قانون آیین دادرسی کیفری پیشبینی شده است. او افزود: در آنجا مقرر شده است که لایحهای به همین منظور تهیه و مراحل قانونی آن طی شود تا پلیس اطفال تشکیل شود. بهگزارش مهر، وزیر دادگستری خاطرنشان کرد: این لایحه هماکنون در معاونت مربوطه در قوهقضائیه آماده و تکمیل شده و قرار است که به رویت رئیس قوهقضائیه برسد و سپس تقدیم مجلس شود.
اطفال بزهکار اول کودک و بعد مجرمند
یک روانشناس کودک درباره پلیساطفال در گفتوگو «آرمان» میگوید: ضرورت شکلگیری پلیس اطفال تنها بهعلت دوران حساس کودکی و بدسرپرستی و بیسرپرستی کودکان بزهکار نیست، بلکه دلایل مهم دیگری دارد. حکیمه قادری میافزاید: کودکان و نوجوان در سنینی هستند که بعد از بازجویی، دادگاه و اجرای حکم قرار است که به بدنه جامعه برگردند و طبیعتا آنها در هنگام بازگشت با شرایط سنی نیرویجوان جامعه خواهند بود. پس خیلی مهم است که این کودکان چگونه به جامعه تحویل داده شوند. او ادامه میدهد: بالاخره باید تفاوتی میان کودکانی که در جامعه رها و بیسرپرست هستند یا دست شیادان بودهاند، با کودکانی که به دست پلیس سپرده میشوند، باشد. قادری بیان میکند: کودکانی که در شرایط بد آسیبرسان شدهاند وقتی از فیلتر پلیس میگذرند، باید اوضاعشان بهتر شود. او اظهار میکند: باید جهانبینی کودک تغییر کند، نه اینکه فقط اجرای حکمی مدنظر باشد. یادمان باشد اطفال بزهکار اول کودک و نوجوان هستند و بعد مجرم شدهاند. این روانشناس کودک بیان میکند: دوران کودکی و نوجوانی اوج الگوپذیری و شکلدهی به بینش اجتماعی است. بنابراین پلیس اطفال باید اعتماد کودک را جلب کند. هرچند باید کودکان بزهکار به عواقب جرمشان آگاه شوند، اما در نهایت نباید موجب ترس و بیاعتمادی آنها شد. قادری اضافه میکند: شناخت درست در مورد جرم، کمکهای فردی و اجتماعی، مددکاری و روانشناسی و… اعتماد و امنیت را به کودکان بزهکار برمیگرداند. درواقع اعتماد برای کودکانی که با بیاعتمادی و ترس بزرگ شدهاند، بسیار مهم است و باید این اعتماد توسط پلیساطفال ایجاد شود تا آنها بدانند آسمان همه جا یکرنگ نیست. او توضیح میدهد: در غیراین صورت تجربه نشان داده که کودکان بزهکار مجرمان بزرگسال خواهند شد. درواقع آنها آسیبدیدگانی هستند که آسیبرسان شدهاند، درحالی که حق انتخاب نداشته و مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. قادری میافزاید: بنابراین آنها به رفتار پذیرا نیازمندند و باید باور اجتماعیشان را تقویت کنیم، به این معنا که آنها بدانند جزئی از جامعه هستند. این روانشناس خاطرنشان میکند: اجتماعپذیری کودکان بزهکار بعد از اجرای حکم در نقشپذیری آنها در جامعه تاثیرگذار است. قادری میگوید: ازسوی دیگر، با توجه به اینکه کودکان بزهکار قدرت انتخاب، دفاع از خود و بزرگتر قابل اعتمادی نداشتهاند، حقوق اولیه خودشان را نمیشناسند و نیاز به یک سازمان یا فرد راهنما و حامی دارند که بتوانند به آنها اعتماد کنند. او اظهار میکند: هویتبخشی اجتماعی اطفال، تربیت، آموزش و رشد آنها قدممثبتی در شکلگیری ارتباط انسانی و اخلاقی سازنده است. این روانشناس یادآور میشود: از این رو پلیساطفال بر شکلگیری شخصیت، بارورهای اجتماعی و آیندهکودکان بزهکار بسیار تاثیرگذار است.
telegram.me/jajinnews
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰