وقتی موسیقیسنتی در «بداهه» از همتای غربی جا میماند
بیشک جایگاه بداهه در موسیقی جَز نسبت به موسیقی ایرانی دستنخوردهتر باقی مانده است. از شباهتهای بداهه در موسیقی اصیل ایرانی و جَز این است که هر دو بداهه را براساس رپرتوار خاص خود و حول محور آن به صورت آزاد اجرا میکنند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری فارس، بداهه یا Improvisation به فن اجرای موسیقی در لحظه و از قبل پیشبینی نشده گفته میشود. در موسیقی ایرانی، بیشتر در بخش آواز توسط خواننده و نوازنده دقایقی را به اجرا بدون قطعاتی ثابت و از پیشتعیینشده در آن به خلق اثر میپردازند. البته در موسیقی ایرانی در قطعات ضربی نیز بداههنوازی به خصوص در چهارمضراب صورت میگیرد.
شبیهترین موسیقی از نظر بهره از بداهه به موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی جَز است که از جنبه استفاده از بداهه، شبیه موسیقی ایرانی است با این تفاوت که بداهه در موسیقی ایرانی بیشتر در بخش آوازی و در موسیقی جَر در بخش ریتمیک اجرا میشود که در موسیقی جَز از جنبه ترتیب در جایگاه ویژهای قرار دارد، به این ترتیب که ابتدا «گشایش» سپس «نغمه اصلی» و پس از آن «بداههنوازی» و در آخر «بازگشت به نغمه اصلی» و در پایان با یک «بخش اوج» براساس یک «تم و موتیف» آشناست که تمام نوازندگان به صورت گروهی با هم اجرا کرده و قطعه را به پایان میرسانند.
بیشک جایگاه بداهه در موسیقی جَز نسبت به موسیقی ایرانی دستنخوردهتر باقی مانده است. از دیگر شباهتهای بداهه در موسیقی اصیل ایرانی و جَز این است که هر دو بداهه را براساس رپرتوار خاص خود و حول محور آن به صورت آزاد اجرا میکنند. هر دو این موسیقیها نوازنده و خواننده باید برای اجرای این بخش بسیار توانا بوده و بر تمام ردیفها و مقامهای شناختهشده موسیقی خود مسلط بوده و با اشاره و تلمیح در بداهه از آنها بهره ببرد. منتهی در موسیقی ایرانی این ردیفها بیشتر آوازی بوده و بدون ریتم و با وزن آزاد اجرا میشوند، لیکن در جَز، بیشتر بداهه بر مبنای ریتم و با وزن مشخص انجام میپذیرد. مثلاً ترومپت یا ساکسیفون شروع به بداههنوازی میکند و در زیرصدای آن، نوازنده درامز یک ریتم ثابت و پایه میگیرد و نوازنده باس نیز آکورد زیرصدا را اجرا میکند.
در موسیقی ایرانی، خواننده یا نوازنده با توجه به حس و حال درونی خود با بهره از آرامش و فضای آرام بیرونی، حس گرفته و به اجرای بداهه میپردازد و این نوع بداهه را میتوان بازخورد احساسات درونی هنرمند به مخاطبین نام برد، چرا که هنرمند قصد دارد حسی که خود قبلتر با آن درگیر شده، مخاطب نیز با آن درگیر شود که برقراری این ارتباط صرفاً به توانایی و تسلط نوازنده یا خواننده بستگی دارد و از آنجا که بداهه در موسیقی ایرانی بیشتر توسط اساتید باتجربهای که احاطه کامل بر ردیفها و موتیفهای موسیقی ایرانی داشته و به تجربه و کشف و شهود به این جایگاه رسیدهاند،میتوانند این حس و حال را به مخاطب انتقال دهند. این اجرا عموماً با موفقیت همراه است و در موسیقی ایرانی، مخاطب به دنبال کسب لذتی معنوی است و نوازنده پیش از او با صدایی که خود خلق کرده و بدان رسیده، به آن حس برسد و میبایست تمام دل و وجود خود را به اجرا بسپارد که به این کشف و شهود دوطرفه نائل شود. همین عاملی شده که موسیقی اصیل ایرانی را خاصپسند کند، چرا که مخاطب این ژانر موسیقی نیز باید این نوع موسیقی را تعاملی دوجانبه بداند و در تلاش برای ارتقای فرهنگی، علمی و به ویژه حسی عاطفی خود برای درک و حظّ هر چه بیشتر این موسیقی باشد. این ویژگی حاکی از این است که موسیقی ایرانی ارتباطی ناگسستنی با عرفان داشته و نوازنده، موسیقی و ساز را وسیلهای برای کشف شهود و رسیدن به خدا میدانست، هر چند امروزه موسیقی اصیل ایرانی از این جنبه دارای ارتباطی بسیار کمرنگتر است و به اقتضای زمان و به ذات و طبیعت هر چیزی در حال دگرگونی است.
اما موسیقی جَز از این نقطه نظر در جهت مخالف موسیقی سنتی ایران قرار دارد. البته بداهه تنها منحصر به موسیقی اصیل ایرانی و جَز نیست و در بیشتر ژانرهای موسیقی، بداهه وجود دارد، به عنوان مثال؛ در موسیقی کلاسیک دوران باروک در پرولودها، نتهای پدال هارمونیک وجود دارد که نوازندگان روی آن پدالهای ممتد به بداههنوازی میپردازند. در موسیقی کلاسیک امروز نیز به ویژه در قسمت کادانس کنسرتوها به ویژه کنسرتوی پیانو و ویلن بداههنوازی انجام میشود.
در بسیاری آثار بتهوون و موتسارت بخش کادانس کنسرتو با علامت mood marking به جای علامت تمپو، علامت احساس میگذاشتهاند؛ یعنی از اینجا به بعد براساس حس نوازنده به صورت بداهه اجرا شود. این روند در موسیقی کلاسیک تا اواخر دوران رمانتیک هم ادامه یافت و آهنگسازان و نوازندگان بزرگی همچون لیست، مندلسون، پادرفسکی و روبناشتاین شهرت زیادی در تصنیف کنسرتهای دارای بخش بداهه و نیز بداههنوازی توسط خودشان دارند.
امروز موسیقی کلاسیک با گذر از هارمونی تونال و ابداع روشهای جدید آهنگسازی، بداههنوازی به شدت کمرنگ شده است، لیکن در موسیقی ایرانی و جَز بداههنوازی همچنان جایگاه ویژهای را داراست.
موج نوی بداههنوازی در موسیقی جَز با لری آستن و فردریک روسکی با بداههنوازی آزاد در دهه شصت و هفتاد میلادی و در ترکیب موسیقی جَز با راک نه تنها آمریکا بلکه تمام اروپا و آسیا را نیز تسخیر کرد. از این رو میتوان به اهمیت و تأثیرگذاری بداهه در موسیقی اذعان کرد. در بداههنوازی آزاد به جای تمرکز بر اصول هارمونی، تأکید بیشتر بر رنگ صوتی، فواصل ملودیک، ریتم و تعامل خودجوش بین نوازندگان و دست به دست کردن بداههنوازی استوار است که تنوع شنیداری را مضاعف میکند.
بداهه را نباید از هر روی، نوازندگی آزاد تعریف کرد، چرا که به جز در مورد غیرقابل پیشبینی بودن اجرا، دیگر عناصر آن از جمله روشمند بودن و آگاهانه بودن، از اصول اصلی این بخش در تمام ژانرهای موسیقی است.
telegram.me/jajinnews
برچسب ها :موسسیقی ، بداهه نوازی ، ججین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰