هیاهوی بسیار برای هیچ
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، چرا باید بهواسطه چند بازیگر معروف پولساز، یک فیلم سطح پایین با الگوی تکراری را ساخت که میلیاردی بفروشد؟ و چرا تهیهکنندگان از چنین فیلمهایی حمایت میکنند؟ چنین سرمایهگذاریهایی توهین به سینما و مخاطب و هدررفتن وقت و انرژی است. حضور بازیگران ستاره در یک فیلم مسالهای نیست. ولی
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، چرا باید بهواسطه چند بازیگر معروف پولساز، یک فیلم سطح پایین با الگوی تکراری را ساخت که میلیاردی بفروشد؟ و چرا تهیهکنندگان از چنین فیلمهایی حمایت میکنند؟ چنین سرمایهگذاریهایی توهین به سینما و مخاطب و هدررفتن وقت و انرژی است. حضور بازیگران ستاره در یک فیلم مسالهای نیست. ولی اگر آن فیلم اتفاق تازهای نباشد و صرفا با آوارکردن مشکلات روی شخصیتها و فریاد و تنشهای بیرونی، فروش میلیاردی کند، تاسفبار است؛ فیلمی که با آرامش قبل از طوفان شروع میشود و سرخوشی پنج جوان نخبه پذیرفتهشده از ایتالیا را نشان میدهد که به انتظار پرواز و رسیدن به رویاهایشان هستند و با اتفاقات پیدرپی پیش رو، رفتن برایشان سخت میشود. با اولین اتفاق برای حامد (شهرام حقیقتدوست)، تصادف با پسربچه، درام رگباری سراغ مسائل دیگر میرود.
اتفاق اول که جرقهای بود برای سایر اتفاقات تا اواخر فیلم فراموش میشود؛ اتفاقی که خود میتوانست موضوعی مستقل باشد. وقایع چنان پشت سر هم پیش میآیند که اواخر فیلم حجمی از گرههای کور را میبینیم که دست و پای شخصیت نهال و دیگر شخصیتها را بسته است. مخاطب این روزها خودش در زندگی آنقدر گرفتاری دارد که نمایش این حجم گرفتاریهای فیلمهای اجتماعی برای او منصفانه نیست. متاسفانه چند سالی است که درام به معنی پیشآمدن پشت سر هم انبوهی از دمدستیترین مسائل زندگی شده که میتوان دربارهشان در روزنامهها خواند. ازخودگذشتگی، انتقاد به فروش اعضای بدن، فرار مغزها، خیانت، تصادف و… موضوعاتی هستند که بارها مطرح شدهاند و اگر حرف تازهای در بیانشان نباشد، الگویی تکراری میشود. اگر فیلمساز روی یکی از این موضوعات تمرکز میکرد و چاشنی طنز را همراه این حجم گرفتاری میکرد و استراحتی به مخاطب میداد تا بار فشار اتفاقات کمتر شود، فیلم قابل تحملتر و خوشساختتر میشد. اگر مصطفی تقیزاده در اولین ساختهاش، بیان تغییر رفتار و روابط آدمها در بحران را میخواست بیان کند که پیش از او «درباره الی» را اصغر فرهادی ساخته بود. فقر،کلاهبرادری و… چنین موضوعاتی جایگاه چندانی در سینما ندارند مگر آنکه بهواسطه پرده بزرگ جلوههای بصری و ویژگیهای درخشان فنی هم داشته باشند. بهتر بود فیلم «زرد» بهصورت سریال ساخته میشد و هر شب مخاطب با یکی از بدبختیهای این پنج نفر اشک میریخت. با دیدن چنین فیلمهای تکراری و فروش میلیاردیشان در گیشه، فقط دل آدم برای سینما میسوزد.
به انتظار کسی هستیم که سینما را از این تکرار خستهکننده نجات بدهد. البته بیانصافی نشود فیلمهایی مثل«خفگی» به کارگردانی فریدون جیرانی و «نگار» رامبد جوان از اتفاقهای خوب اکران هستند. کاش بیشتر فیلمسازان و فیلمنامهنویسان این موضوع را درک کنند. ایجاد تعلیق و هیجان بهواسطه مطرحکردن موضوعات دمدستی، بیمنطق و سرسری نیست. پس فرق کیفیت در سینما و تلویزیون چه میشود؟ کی فیلمسازان میخواهند دست از این سینمای اجتماعی تکراری بردارند؟ «زرد» حرف مردم را زده و دردهای جامعه را تیتروار بیان کرده است. راهکارش چیست؟ هیچ! با مرگ مرد خیانتکار (حامد) همهچیز حل میشود؟ مخاطب عام هم احساساتی شده و از دیدن کلوزآپ ساره بیات (نهال) بر سر بالین همسر خیانتکارش، اشک میریزد. تا کی شاهد چنین وضعیتی از فیلمسازی در سینما باشیم؟ بیان درد مردم و ساختار رئالیستی اگر خلاقانه و با لحنی آرامتر و با امیدبخشی باشد، اتفاق خوب و کارسازی است. ولی الان سینما تبدیل به جایی شده که کارگردانها بهواسطه عناصری که در دست دارند، مانند فیلمنامه، بازیگر، موسیقی و… در تلاشند تا اشک مخاطب را دربیاورند.
کیمیا عراقی
telegram.me/jajinnews
برچسب ها :بازیگر ، جامعه ، سینما ، هیاهوی بسیار برای هیچ ، کیمیا عراقی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰