«هوش عاطفی»، هوشی که ربطی به ژن خوب ندارد!
کسانی که در رویارویی با مشکلات هرچند ساده زندگی سرتاپا دچار اضطراب شده و مشکلات زندگی برایشان غول سیاهی است که تمام زندگی آنها را بلعیده، متوجه اهمیت هوشعاطفی در زندگیشان نیستند و برای پرورش آن قدمی بر نمیدارند؛ زیرا دارند با مشکلات زندگی میجنگند!
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، گاهی با افراد موفقی آشنا میشویم که بهرههوشی بالایی ندارند یا به زبان عامیانه خیلی باهوش نیستند ولی در کار و مهارتهایشان اجتماعی خیلی خوب عمل میکنند و کسب و کار پرسود و دلخواه خود را هم دارند. همچنین افرادی که با وجود بهرههوشی بالا و نمرات خوب دوران تحصیل هنوز به دنبال کار و حقوق کافی برای زندگیشان هستند.
برخلاف بهرههوشی، هوشعاطفی مادرزادی نیست، ربطی به ژنتیک ندارد و میتوان با تمرین و تکرار آن را پرورش داد. ما توانستیم با استفاده از هوشفناوری طبیعت را رام خود کنیم، اما بدون هوشعاطفی باز هم برای خود مشکلاتی ایجاد کردهایم. هوشعاطفی را هوشهیجانی یا هوشاحساسی نیز مینامند که شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. اهمیت این موضوع در رویارویی با مشکلات روزمره و چگونگی حل آن مشخص میشود؛ به طور مثال کسانی که در رویارویی با مشکلات هرچند ساده زندگی سرتاپا دچار اضطراب شده و مشکلات زندگی برایشان غول سیاهی است که تمام زندگی آنها را بلعیده، متوجه اهمیت هوشعاطفی در زندگیشان نیستند و برای پرورش آن قدمی بر نمیدارند؛ زیرا دارند با مشکلات زندگی میجنگند!
علم مدیریت، بر این باور است که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترلشان دارند.
همانطور که گفته شد هوشعاطفی مادرزادی نیست و پرورش آن نیاز به آموزش صحیح دارد، در ادامه چند مورد را برای تمرین و تکرار در زندگی روزمره میخوانیم:
درباره احساساتمان فکر کنیم
به احساسات خود اهمیت دهیم، آنها را تجزیه و تحلیل کنیم و از خودمان بپرسیم :
الف. نقاط ضعف و قدرت من چیست؟
ب. چگونه حالت روانی من بر افکار و تصمیماتم تاثیر میگذارد؟
ج. حقیقت باطنی حرفها و عملکرد دیگران چیست؟
پاسخ به این سوالها سنجشی برای هوشعاطفی خودمان است.
چند لحظه مکث کنیم
قبل از عمل یا صحبت کردن، توقف کنیم. این شیوه میتواند از تصمیمیات احساسی و تسلیم زود هنگام، جلوگیری کند، البته این کار در گفتار آسان ولی در عمل سخت است. ما درتصمیمات دائمی بر پایه احساسات زودگذر هیچگاه نقش بالقوهای نداریم ولی مکث کردن این را نیز برایمان ممکن میسازد.
افسار افکارمان را در دست بگیریم
احساسات لحظهای، غیرقابل کنترل است ولی میتوانیم واکنشهایمان به وسیله انتخاب احساسات درست و تمرکز بر افکارمان، کنترل کنیم. میگویند: «نمیتوان مانع نشستن یک کبوتر بر سر شد اما میتوان از لانه ساختن آن جلو گیری کرد». با تلاش برای کنترل افکار خود، در برابر تبدیل شدن به یک برده برای احساسات خود مقاومت میکنیم و به خود اجازه می دهیم به روشی زندگی کنیم که با اهداف و ارزشهای ما هماهنگ باشد.
مشت منتقدان را با روی باز پذیرا باشیم
هیچکس از واکنشها و نقدهای منفی لذت نمیبرد. اما نقد راهی برای یادگیری است حتی اگر به شیوهی نامناسب انجام شود و حتی اگر موثر نیز نباشد نیز به ما میآموزد که دیگران چگونه میاندیشند. هنگامیکه نقد منفی دریافت میکنیم بهتر است به اینکه چگونه میتواند مارا بهترکند، فکر کنیم.
اعتبار شخصیت خود را زیر سوال نبریم
نه به این منظور که همیشه، همه چیز درباره خود را به همه بگوییم، بلکه چیزی که منظورمان است را بیان کنیم و طبق اصول و ارزشهاییکه داریم به گفتههایمان اعتبار بخشیم. البته میدانیم همیشه افرادی پیدا میشوند که برای گفتههایمان ارزش و احترام قائل نیستند.
همدلی نشان دهیم
توانایی نشان دادن همدلی که شامل درک افکار و احساسات دیگران است، به ما کمک میکند تا با دیگران در ارتباط باشیم. به جای قضاوت یا برچسبزدن به دیگران، حواسمان را جمع میکنیم تا چیزی از چشممان دور نماند. همدلی لزوماً به معنای موافقت با دیدگاه شخص دیگر نیست. بلکه در مورد تلاش برای درک است که به ما امکان میدهد روابط عمیق تر و پیوستهتری برقرار کنیم.
از دیگران تعریف کنیم
همه انسانها پذیرای تصدیق و قدردانی هستند. وقتی دیگران را تحسین میکنیم، میل به اعتماد را در آنها بیدار میکنیم. زمانیکه شروع به یافتن صفات خوب در انسانها کرده و آن صفات را ستایش میکنیم، کمک میکنیم به بهترینخودشان تبدیل شوند.
واکنشهای مثبت نشان دهیم
واکنشهای منفی بهترین پتانسیل برای ضربه زدن به احساسات دیگران را دارند. با درک این موضوع ، ما بهتر است انتقادمان را به عنوان بازخورد سازنده انتقال دهیم، بنابراین گیرنده آن را مفید برداشت میکند نه به منظور ضربه زدن.
عذر خواهی کردن را یاد بگیریم
بر زبان آوردن عذرخواهیکردن استقامت و شجاعت میخواهد؛ اما انجامش اثبات ارزش انسانیت خویشتن است.
ببخشیم و فراموش کنیم
اگر نبخشیم و فراموش نکنیم مثل این است که یک چاقو را درون زخم خود بگذاریم. در حالی که شخص متخلف زندگی خود را پیش میبرد، اما ما هرگز به خودمان فرصت زندگی نمیدهیم؛ اما اگر ببخشیم و فراموش کنیم اجازه ندادهایم کسی کنترل احساسات مارا در دست بگیرد.
روی حرفمان بمانیم
امروزه نقض دلبخواهی قراردادها و تعهدات آسان شده است. البته کنسل کردن یک قرار شام با یک دوست ارزش کمتری نسبت به شکستن یک قول روبهروی فرزندمان یا از دست رفتن مهلت اصلی تجارت برایمان دارد. اما وقتی عادت کنیم از کلمات خود محافظت کنیم- در چیزهای بزرگ و کوچک – یک شهرت قوی برای اطمینان و اعتماد به نفس ایجاد میکنیم.
برای کمک به دیگران بشتابیم
یکی از بهترین راههای بالابردن هوش عاطفی کمک به دیگران است زیرا موجب اعتمادسازی و رهبری بر دیگران میشود.
از خرابکاریهای عاطفی جلوگیری کنیم
هوش عاطفی بخش سیاهی هم دارد، مانند زمانی که افراد سعی میکنند احساسات دیگران را برای ارتقاء برنامه شخصی یا برخی از اهداف خودخواهانه تغییر دهند.
اگر ما همچنان به هوش هیجانی خود بیتوجه هستید بهتر است در هنگام انجام این کار از خود محافظت کنیم.
– برداشتی از INC
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰