همسر ماندلا: شوهرم از امام خمینی(ره) الهام می‌گیرد

زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای هیئتی را برای دیدار با ماندلا فرستادند

کد خبر : 44496
تاریخ انتشار : چهارشنبه 24 آبان 1396 - 9:18

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”   ، نفر بعد آقای «دوس سانتوس» است، رئیس‌جمهور آنگولا. کشوری که در شمال نامیبیا، پناهِ مبارزان نامیبیایی شده است و هر روز توسط رژیم نژادپرست تهدید می‌شود. با اینکه آقای خامنه‌ای یک سال قبل، به همه این کشورهای خط مقدم جنگ با نژادپرستی، سفر کرده است، اما بعد از نطق اصلی ایشان در روز سه‌شنبه، نگاه همه به ایشان عوض شده است. ممکن بود مقامات مختلف، در دیدارهای دوجانبه، حرف‌های ضد آپارتاید هم بزنند، اما اینکه رئیس‌جمهوری، شجاعت آن را داشته باشد که در یک اجلاس رسمی و مورد توجه جهانیان، موضع‌گیریِ شدید بکند و راهکارهای عملی و حتی مسلحانه ارائه بدهد، حرف دیگری است. و سران کشورهای مظلوم، از حضور در کنار چنین رئیس‌جمهور حق‌گو و حق‌طلبی، که شجاعتش خبر از یک قدرت عظیم و غیرمادی می‌دهد، روحیه ‌می گیرند و آرام می شوند و درمقابلِ ایشان متواضع می‌شوند.

 

«دوس سانتوس» از وضع آنگولا و مبارزات استقلال‌طلبان نامیبیا گزارش می‌دهد و چندبار از آقای خامنه‌ای، بابت شجاعت و صراحتشان تشکر می‌کند. آقای خامنه‌ای سفارش می‌کنند که کشورهای خط مقدم باید قدر سه سال میزبانیِ زیمبابوه را در جنبش عدم‌تعهد بدانند و از آن نهایت استفاده را ببرند. بعد هم از دیدارهای دیگرشان با سران کشورها و گروه‌های مبارزه با رژیم پرتوریا تعریف می‌کنند.

 

دیدار آخر امروز، دیدار با آقای «آلن گارسیا» رئیس‌جمهور پرو است. دیگر هوا تاریک شده است. گارسیا که تا امروز هیچ‌یک از مقامات ایرانی را از نزدیک ندیده است، تازه فرصت می‌کند با تأخیری هشت‌ساله، پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک بگوید. و می‌گوید: «من تلاش‌های شما برای تقویت هویت تاریخی کشورتان را تحسین می‌کنم.» بعد هم در مورد جنبش حرف می‌زند: « با حضور شما و صحبت‌هایی که در اجلاس سران شد، جنبش دوباره متولد شد.»

 

آقای خامنه‌ای اما صریح‌تر و واقعی‌تر جواب می‌دهند: «نه، این اجلاس در روند تاریخی جنبش اثرگذار است. اما اگر اجلاس سران، در مورد آفریقای جنوبی به نتیجه نرسد، نشان داده که در مورد مهم ترین مسئله‌ای که در نزدیک آن جریان دارد، شکست خورده.» و بعد پیشنهادهای خودشان، در مورد مبارزه با رژیم نژادپرست را تکرار می‌کنند. این صراحت و شجاعت، همان چیزی است که آلن گارسیا، تابه‌حال در هیچ مقامی ندیده است. گارسیا که علایق مذهبی دارد و حتی در مورد امام و بُعد مذهبی ایشان هم تحقیقاتی کرده است، شجاعت آقای خامنه‌ای را در اثر همان معنویت می‌بیند و آرزو می‌کند که این معنویت به کشورش نیز برسد: «شما یک رهبری معنوی در نظام جمهوری اسلامی دارید که بسیار مهم است. ای کاش می‌شد که گرایش به مذهب و اصول مذهبی در آمریکای لاتین بیشتر شود.» و آقای خامنه‌ای که این زمینه را در او می‌بینند، نکته‌ای اخلاقی می‌گویند: «رعایت اخلاق در سیاست بسیار مهم است. اگر اخلاق خوب در سیاست‌های یک کشور وجود داشته باشد، تأثیرش به مراتب بیشتر از قلم یک نویسنده خواهد بود.»

 

گارسیا این حرف را خوب می‌فهمد و به یاد می‌سپارد و این جمعه‌شب در جنوب آفریقا، برایش خاطره‌ای ماندنی، شیرین و معنوی می‌شود.
* * *
شب اول محرم است. ایران امشب سیاه پوش می‌شود و مجالس عزاداری اباعبدالله فضای کشور را عوض می‌کنند. امشب تمام گروه ایرانی، احساس غربت می‌کنند. بعضی‌ها، گروه گروه جمع می‌شوند و روضه‌ای می‌خوانند، اما دل‌ها، تنگ هیئت های ایران است. همه خوشحالند که از شب سوم محرم در ایران خواهند بود.
شنبه، ۱۵ شهریور ۱۳۶۵

 

امروز، شنبه، در واقع روز آخر کاری در هراره است. برنامه بسیار شلوغ است و پر از دیدار. آقای خامنه‌ای همان روزهای اول، هیئتی را برای دیدار با ماندلا، در زندان آفریقای جنوبی فرستاده‌اند. امروز، آن گروه، با تشکر و جواب سلامی برای آقای خامنه‌ای و پیامی برای امام خمینی بازگشته است. به آقای خامنه‌ای از وضع ماندلا گزارش می‌دهند و از دیدارشان با همسر او می‌گویند که به آنها گفته: «شوهرم واقعاً مرید امام است و از او الهام می‌گیرد.»

 

بیشتر وقت صبح را به جمع‌بندی سفر و جلسات داخلی و پیگیری تصمیمات و بیانیه‌های اجلاس می‌گذرانند. ویلا سه مهمان نیز دارد: دو مهمان اول، یکی «سام نجوما» رهبر سواپو، اصلی ترین گروه مبارز در نامیبیا است و دیگری، اورتگا، رئیس‌جمهور نیکاراگوئه که اصرار دارد برای بار دوم به ویلا بیاید.
هر دو دیدار کوتاه است، گویا دیدار بهانه‌ای است که یک بار دیگر آقای خامنه‌ای را از نزدیک ببینند. اورتگا از وضع اجلاس و موضع گیری‌های بی‌فایده ناراحت است و شِکوه می‌کند. بعد هم دوباره بر دعوتش از آقای خامنه‌ای تأکید می‌کند.

 

سام نجوما هم، اول گزارش مفصلی می‌دهد از آخرین وضعیت جبهه های مبارزان علیه آپارتاید، و بعد با حرارت و هیجان می‌گوید: «لطفاً گرم‌ترین سلام‌ها و درودهای ما را به امام خمینی، رهبر انقلاب، برسانید.» آقای خامنه‌ای هم می‌گویند که «ان‌شاءالله سلام شما را می‌رسانم. شما هم سلام صمیمانه مرا به مبارزین جان‌برکف «سواپو» که برای آزادی نامیبیا تلاش می‌کنند، برسانید. جمهوری اسلامی ایران از مبارزه برحق شما تا رسیدن به پیروزی نهایی، قاطعانه حمایت می‌کند.»
سام نجوما بعد از دیدار، به خبرنگارهای ایرانی می‌گوید: «ایرانِ انقلابی، جزو معدود کشورهایی است که به ما امکان فعالیت سیاسی در کشور خود را داده است. من به‌خاطر شناختی که از ایران و رهبری آن، آیت‌الله خمینی دارم، مراتب سپاسگزاری مردم نامیبیا را از دوستی با ایران اعلام می‌کنم.»

 

اما مهمان آخر چندان خوشایند نیست. «سعودالفیصل» وزیر خارجه عربستان به ویلا می‌آید. برخلاف مهمانان صمیمی، بر مبلی جداگانه می‌نشیند. دیدار سرد و بسیار رسمی است. نکته مهم در این دیدار برای آقای خامنه‌ای، مسئله نفت است. سعودالفیصل خبر می‌دهد که عربستان با پیشنهاد ایران بر کاهش تولید اُپِک موافقت کرده. آقای خامنه‌ای به این فکر می‌کنند که اگر سعودی‌ها سر این حرف بمانند، به‌زودی می‌توان اجلاس فوق‌العاده اُپِک را برگزار کرد و قیمت نفت را بالا برد.
ایشان، برای اتمام حجت هم که شده، اسناد و تصاویر جنایات صدام و جانبازان شیمیایی را به وزیر عربستانی نشان می‌دهند، تا بدانند که در حال حمایت از چه کسی هستند؛ گرچه می‌دانند!

 

وهابیون سعودی، چندی پس از مسدود کردن کامل قبرستان بقیع، درمقابلِ فشارها، مجبور شده‌اند دوباره درها را برای زائران باز کنند. آقای خامنه‌ای به سعودالفیصل می‌گویند: «بازگشایی بقیع، قدم درستی برای برآوردن خواست قاطبه مسلمین بود.» بعد هم از اینکه عربستان حجاج ایرانیِ زندانی‌شده در عربستان را آزاد کرده، تشکر می‌کنند. اکثر این حجاج به‌خاطر جرایم ساده و بعضاً ناوارد زندانی شده بودند.

 

خبرنگاران صداوسیما از صبح آمده‌اند ویلا تا برای مصاحبه تصویری از آقای خامنه‌ای وقت بگیرند. می‌خواهند گزارش ارسالیِ امشب به تهران، همین مصاحبه باشد. مسئولان به آنها می‌گویند: ساعت چهار  بعدازظهر برای مصاحبه در ویلا باشید.

 

نیم ساعتی به چهار مانده است که عبدالرشیدی و گروه فیلمبرداری به ویلا می‌رسند، اما مسئول تشریفات می‌گوید: برنامه منتفی شده و آقای خامنه‌ای وقتی برای مصاحبه ندارند. برای خبرنگارها خبر بدی است. نمی‌دانند برنامه شب را چگونه پُر کنند. همان‌طور دم در ‌ایستاده‌اند که آقای خامنه‌ای حدود ساعت چهار از ویلا بیرون می‌آیند تا برای دیدارهای عصر به محل اجلاس بروند. عبدالرشیدی این‌بار در حضور ایشان، پیش مسئول برنامه‌ها می‌رود و می‌گوید: اجازه بدهید ما ده دقیقه مصاحبه بگیریم. کمی بلند می‌گوید تا همه بشنوند.

 

مرد مسئول می‌گوید: ایشان کار دارند، نمی‌رسند.
عبدالرشیدی ناراحت و کمی عصبانی، می‌گوید: خب ما هم کار داریم!
آقای خامنه‌ای که صداها را می‌شنوند، به مسئول برنامه‌ریزی می‌گویند: «خب راست می‌گویند، اینها هم کار دارند. برنامه‌ها را کمی عقب بیندازید تا مصاحبه کنیم.» و خود به ویلا برمی‌گردند. عبدالرشیدی، هم خجالت می‌کشد از جسارتی که کرده؛ هم بسیار خوشحال است از لطف و توجه رئیس‌جمهور کشورش که در این شلوغی، کار آنها را درک کرده و آماده شده تا مصاحبه کند. او متوجه می‌شود که مسئول تشریفات، اصلاً قرار مصاحبه را به ایشان نگفته بود.

 

 

 


 

telegram.me/jajinnews

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

16 − چهارده =