به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، یکی از معروف ترین جملات کلیشه ای که هنگام تلاش برای پیشرفت خواهید شنید به خصوص در روزهایی که شکست را می چشید، این است: «بجنگ و تسلیم نشو». شما هیچ وقت نمی دانید که موفقیت واقعا چه زمانی در انتظارتان است. می دانیم که گفتن این جمله آسان تر از عمل کردن به آن است، به همین دلیل داستان هایی را درباره چهره های معروف گردآوری کرده ایم که هرگز تسلیم نشدند. تمام این افراد حالا اسامی سرشناسی در جهان هستند ولی به همین آسانی به این نقطه نرسیدند. به گزارش عصر ایران، بعضی از آن ها در پارک و خیابان خوابیدند، برخی دیگر از شرایط سخت خانوادگی شان رنج بردند اما تقریبا همه آن ها هم در زندگی شخصی و هم شغلی خود، پشت سر هم با پذیرش نشدن مواجه شدند تا این که بالاخره به موفقیت رسیدند.
جیم کری
بازیگر، برنده ۲ جایزه گلدن گلوب
جیم کری ۱۴ سال داشت که پدرش شغل خود را از دست داد و خانواده اش با دوران سختی مواجه شد. آن ها به داخل یک خودروی ون فولکس واگن در چمنزار یکی از فامیل هایشان نقل مکان کردند و این کمدین جوان و با انگیزه بعد از مدرسه به مدت ۸ ساعت در کارخانه ای کار می کرد تا خرج خورد و خوراک روزمره را در آورد. در ۱۵ سالگی، جیم کری اولین نمایش کمدی روی صحنه خود را در لباسی که مادرش برایش دوخته بود، اجرا کرد که کاملا ناموفق بود ولی او انگیزه خود را از دست نداد. سال بعد در ۱۶ سالگی، ترک تحصیل کرد تا به طور تمام وقت روی کمدی تمرکز کند. مدت کوتاهی بعد از آن، به لس آنجلس عزیمت کرد و هر شب در خیابان می خوابید و موفقیت خود را در ذهن تجسم می کرد. یکی از همین شب ها، او چکی به مبلغ ۱۰ میلیون دلار به خاطر «فعالیت های بازیگری» برای خود نوشت و تاریخ آن را برای سال ۱۹۹۵ ثبت کرد. درست قبل از آن تاریخ، او با بازی در فیلم «احمق و احمق تر» به موفقیت عظیمی دست پیدا کرد و حالا یکی از معروف ترین بازیگران جهان است.
جی کی رولینگ
نویسنده مجموعه داستان های «هری پاتر»
فقط سه سال پیش از این که اولین کتاب هری پاتر به نام «هری پاتر و سنگ جادو» منتشر شود، «جی. کی. رولینگ» در سال ۱۹۹۴ تازه طلاق گرفته بود. او با کمک های دولتی زندگی خود را می گذراند و به زحمت از پس خرج نوزادش برمی آمد. «جی» پول خرید رایانه را نداشت و حتی نمی توانست از پس هزینه فتوکپی رمان ۹۰ هزار کلمه ای خود برآید، به همین دلیل هزار نسخه را دستی تایپ کرد تا برای ناشران ارسال کند. این رمان چندین بار رد شد تا این که بالاخره «بلومزبری»، انتشارات کوچکی در لندن بعد از این که دختر هشت ساله مدیرعامل عاشق این رمان شد حاضر به چاپ آن شد.
کلنل هارلند ساندرز
کارآفرین، موسس رستوران های مرغ سوخاری
سرهنگ «هارلند ساندرز» از شغل های مختلفی در دوران زندگی خود اخراج شده بود تا این که در سال ۱۹۳۰ زمانی که چهل سال داشت پخت مرغ در پمپ بنزین کنار جاده را شروع کرد. پمپ بنزین او بدون رستوران بود به همین دلیل او غذا را در اتاق محل زندگی خود می پخت. در طول ۱۰ سال بعدی، او به روشی مخصوص برای طبخ مرغ سوخاری معروف خود دست یافت و به مکان های بزرگ تری نقل مکان کرد ولی به دلیل تغییرات بین ایالتی و افتتاح جاده ای جدید که ترافیک محل رستوران وی را کاهش داد، مجبور شد کسب و کار خود را تعطیل کند و در واقع ورشکست شد. او که نگران بود چگونه با حقوق بازنشستگی اندک ۱۰۵ دلاری خود زندگی را سر کند، تصمیم گرفت رستوران هایی را پیدا کند که حق امتیاز دستور آشپزی محرمانه او را بخرند. ساندرز مبلغ کمی برای هر تکه مرغی که به فروش می رفت، می خواست؛با خودروی خود به جاهای مختلف می رفت، در خودرو می خوابید و بیش از هزار بار پذیرفته نشد، تا این که بالاخره اولین شریک خود را پیدا کرد و حالا به پدر رستوران های مرغ سوخاری کنتاکی در جهان معروف است.
امیلی بلانت
بازیگر، برنده یک جایزه گلدن گلوب
پیش از این که «امیلی بلانت» نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شود و نقش های اصلی را در سینما و تلویزیون به دست آورد، به سختی می توانست با همکلاسی های خود مکالمه کند. بین سنین هفت تا چهارده سالگی، امیلی لکنت زبان داشت. خود او در مصاحبه ای تعریف کرده، «من بچه باهوشی بودم و حرف های زیادی برای گفتن داشتم، ولی نمی توانستم آن ها را بیان کنم. این مشکل همیشه به سراغم می آمد. من هیچ وقت فکر نمی کردم بتوانم بنشینم و با کسی درست همین طور که الان دارم با شما حرف می زنم، صحبت کنم.» همه چیز وقتی تغییر کرد که یکی از معلمان دوره راهنمایی اش، او را تشویق کرد برای حضور در نمایش تئاتر مدرسه تلاش کند. با این که ارتباط برقرار کردن برایش بسیار دشوار بود ولی معلمش با محبت به او اصرار کرد و پیشنهاد داد که لهجه ها و صداهای شخصیت ها را امتحان کند تا بتواند کلام را از دهانش بیرون دهد و این کار جواب داد. در پایان سال های نوجوانی، بلانت بر لکنت زبان خود غلبه کرد و حالا به جایگاهی موفق در بازیگری دست یافته است.
اپرا وینفری
مجری، برنده جایزه اسکار
شاید هیچ فردی، زندگی سخت تهیه کننده، هنرپیشه، مجری، برنده جایزه اسکار، نامزد جایزه گلدن گلوب و مشهورترین و مطرح ترین مجری تلویزیونی آمریکا و جهان را باور نکند. اپرا در طول زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده است. از این جمله می توان به ایرادهایی اشاره کرد که از وزن او و سیاه پوست بودنش گرفته شد ولی او هیچ گاه اجازه نداد این مسائل سر راه هدف و انگیزه اش قرار گیرد. وقتی به دوران کودکی او نگاه کنید، دستاوردهای فردی اش حتی اهمیت بیشتری پیدا می کنند. اپرا در دوران کودکی، قربانی آزار جنسی بوده و خانواده بی نهایت فقیری داشته است. با این حال ، در دبیرستان یکی از برترین دانش آموزان بود و بورسیه کامل را برای ورود به کالج دریافت کرد. سپس راه خود را برای ورود به تلویزیون باز کرد، ابتدا به عنوان گوینده در شبکه ای محلی و بعدها به عنوان سوپراستاری بین المللی و تهیه کننده شبکه تلویزیونی خود؛ تا ثابت کند نتیجه تلاش چیزی جز موفقیت نیست و نباید سختی ها را بهانه شکست کرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰