داشتن یک استراتژی، یک مدل یا موقعیتی که در معرض یک حمله باشد، آخرین چیزی است که سرمایهگذاران، مدیران اجرایی یا کارمندان میخواهند. به همین دلیل، آسیبپذیری شخصی یک نقطه ضعف برای رهبران سازمانی در نظر گرفته میشود. خرد جمعی میگوید هدایت، مذاکره یا تقاضا کردن از یک جایگاه ضعیف دشوار است. درک عموم از آسیبپذیری این است که این ویژگی، رهبران سازمانی را از موثر بودن بازمیدارد. اما همانطور که اما اسپالا (Emma Seppala) در مقاله اخیر خود بحث میکند، دلایل بسیار زیادی وجود دارد که آسیبپذیری میتواند یک دارایی برای رهبران سازمانی باشد. اما چرا؟ رهبران سازمانی آسیبپذیر، الهامبخش هستند، قابلاعتمادترند و پیوندهایی ایجاد میکنند که منجر به عملکرد بهتر میشود. به عبارت دیگر، پذیرش آسیبپذیری به معنای داشتن شجاعت برای روبهرو شدن با ترسها و نااطمینانیهای آینده است. یک رهبر سازمانی آسیبپذیر با آغوش باز، نااطمینانی را خواهد پذیرفت. او میخواهد همه پستی و بلندیهای ناشی از آن را تجربه کند. رهبران سازمانی آسیبپذیر میدانند که توان مواجهه با واقعیتهای بیرحم پیشرو را دارند و ایمان دارند که در نهایت بر همه چیز مسلط خواهند شد. وقتی یک رهبر سازمانی تصمیم میگیرد که پذیرای همه چیز باشد- آسیبپذیر باشد- چندین پیامد مثبت به دنبال دارد.
آسیبپذیری الهامبخش تیمهاست
در سال ۲۰۱۱، پروفسور پیتز فاندا و ریچارد باهمن از مدرسه مدیریت مککواری استرالیا یک مطالعه عمیق روی هفت مدیر ارشد اجرایی انجام دادند که رشد شخصی و موفقیت حرفهای قابلتوجهی در کارشان را تجربه کردهاند. آسیبپذیری به عنوان یک موضوع کلیدی از مصاحبهها و تحلیل آنها بهدست آمد. در یکی از این مطالعهها، کلایتون، مدیر یک شرکت بزرگ آلمانی در تولید لوازم آرایشی، بازخورد شدیدی دریافت کرده بود، مبنی بر اینکه او خیلی رک است و این شیوه او به تیم آسیب میرساند. او بهجای مخفی کردن این اطلاعات، آسیبپذیر بودن را انتخاب کرد. کلایتون در یک جلسه سالانه با حضور ۶۰ مدیر برتر نقاط ضعف خود و تلاشش برای بهبود سازمان را ارائه داد. انجام این کار حمایت شخصی چشمگیری برای اهداف او ایجاد کرد و به تیم او انگیزه داد. این سازمان در ۶ سال متوالی بعد از این جلسه، از رقبای خود به مراتب بهتر عمل کرده بود.
آسیبپذیری برای کسب اعتبار و اعتماد لازم است
میدانیم که آسیبپذیری به ایجاد اعتماد کمک میکند؛ که اکنون بسیار ارزشمند است و این اعتماد در کسبوکار و رهبران سازمانی به شدت با کمبود مواجه است. اعتبارپذیری و ایجاد اعتماد به معنای صادق بودن در مورد باورها و ارزشهاست. رفتارهای صحیح و معتبر شامل پذیرش اشتباهات و نشان دادن هیجان است. بدون پذیرش آسیبپذیری، غیرممکن است که بتوانید معتبر و قابل اعتماد باشید.فودا و باهمن در مطالعهشان مثالهایی از سودمندی معتبر بودن ارائه دادهاند. مایک، مدیر ارشد اجرایی یک شرکت بینالمللی فناوری اطلاعات پس از گرفتن زمام امور، از یک بحران هویتی رنج میبرد. او بین خیلی سختگیر بودن و خیلی مهربان بودن تردید داشت و احساس میکرد که نمیتواند خودش باشد. سه ماه بعد از تصدیاش بود که عملکرد ضعیف مالی شرکت سوالاتی را در مورد رهبری سازمانی او ایجاد کرد. و به این ترتیب او آگاهانه به ارزشهای اصلی خود– بیطرفی و مسوولیتپذیری- بازگشت و یک موقعیت رهبری سازمانی معتبرتر و قابل اعتمادتر را پذیرفت. به عبارت دیگر، او به اندازه کافی آسیبپذیر بود تا خودش باشد و ارزشهای خود را باور کند. در نتیجه، تیمش بهطور مثبتتری با او مشارکت کرد. طی پنج سال بعد، رتبهبندی رهبری سازمانی او و سود کسبوکارش به شدت بهبود یافت.
آسیبپذیری منجر به ایجاد روابط قویتر و افزایش ارتباطات احساسی میشود
اوایل امسال، بیان کردم که تیمهایی که از طریق تجربیات مشترک با یکدیگر پیوند دارند، اغلب بهتر عمل میکنند. آسیبپذیری نقشی کلیدی در ایجاد زمینه برای چنین تجربیاتی ایفا میکند. وقتی رهبران سازمانی آسیبپذیر هستند، ارتباطات بیشتری برقرار میکنند که فرصتهای بیشتری ایجاد میکند و عملکرد تیمی را بهبود میبخشد. ما در جستوجوی ارتباط با آسیبپذیری درونمان، با یک مانع قابلتوجه روبهرو میشویم. ما افرادی اجتماعی، تحصیلکرده و آموزش دیدهایم تا حالت دفاعی در برابر آسیبپذیری ایجاد کنیم. این به این معنی است که ما باید آگاهانه ظرفیت آسیبپذیری را ایجاد کنیم. نیازی نیست رهبران سازمانی برای موفق بودن حتما افرادی کامل باشند. کاملا برعکس. پذیرش اشتباهات، صادق بودن و پذیرش نقاط ضعف و نقصها منجر به نتایج کارآتری میشود. گرچه ممکن است ترس و تهدید الهامبخش رهبران سازمانی باشد. اما رهبران سازمانی آسیبپذیر با معتبر بودن و انساندوستی انگیزه مییابند. و البته احتمال بیشتری دارد که مورد دوم به نتایج بهتر منجر شود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰