نقد فیلم محو شده

محو شده – In the Fade

نویسنده و کارگردان: فاتح آکین

بازیگران: دایان کروگر، نومان اکار، دنیس ماسکیتو، اولریچ برندهوف

نامزد بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب ۲۰۱۷

کد خبر : 52410
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 دی 1396 - 6:58

نقد فیلم محو شده

 

به گزارش پایگاه خبری ججین ، در محو شده، آخرین نمایی که فاتح آکین، این کارگردان ترکی آلمانی به کار می گیرد شاید مهم ترین نمای فیلم باشد. در اصل کلید بازگشایی تمام اسرار فیلم همین نما است. این نما نوعی صحنه وارونه از دریا است. به این ترتیب از طریق این نما، کارگردان زاویه دید ما نسبت به فیلم را به چالش می کشد. به این ترتیب و با این تمهید، فیلمی که در ابتدا به نظر می رسد ماجرایی تکراری از تلاش های یک زن برای دستیابی به عدالت بعد از مرگ همسر و پسرش باشد، عمق تازه ای پیدا می کند. به این ترتیب با این نما، کارگردان به طور تلویحی ما را دچار این تردید می کند که شاید تمام این مدت داشتیم جهان فیلم را به شکل وارونه ای تماشا می کردیم.

فیلم آکین یکی از آخرین آثاری بود که در جشنواره کن نمایش داده شد. فیلمی که در ابتدا به نظر نمی رسید چندان جایزه بگیر و تحسین آمیز باشد، مرا کاملا غافلگیر کرده است. در طول این سال ها با آثار کارگردان محو شده ارتباط های پیچیده ای داشته ام. گاهی اوقات احساس می کنم آکین که خودش اصالتی ترکی دارد، برخوردی خودی – غیرخودی با جامعه ترک دارد. حتی در آن دسته از فیلم هایش که داستانشان ارتباط چندانی با ترک ها ندارد، او همچون شخصی عمل می کند که روحش از بدنش خارج شده و دارد در دنیاهای متفاوتی می گردد. البته آکین هم خیلی راحت ممکن است وارد کلیشه و سادگی شود، و گاهی اوقات شکست های او بسیار شدید هستند.

در نگاه اول به نظر می رسد محو شده  هم قرار است به یکی از همان شکست های معروف آکین تبدیل شود. ولی بار دوم که آن را تماشا کردم، بیش تر از قبل به این نتیجه رسیدم که این فیلم یکی از بهترین آثار آکین است. نیمه اول فیلم، یعنی همان بخش هایی که کاتجا (دایان کروگر) متوجه می شود که نوری (نومان اکار) همسر ترکش به همراه پسر کوچکش در اثر انفجار یک بمب کشته شده اند، تا حدی آزار دهنده است. تک تک تغییرات احساسی وحشتناک و غیرقابل تحمل کاتجا با نهایت جزئیات نشان داده می شوند. او باید دو تابوت خریداری کند، یکی از صحنه های ویران گر و شاید بتوان گفت سورئال فیلم همین صحنه تابوت خریدن برای کودک است، تابوتی که شبیه یک کامیون اسباب بازی می ماند. کاتجا باید با اتهاماتی که از جانب والدین خودش و همسرش مطرح می شود تا کند. باید با پلیس هایی سروکله بزند که درباره اعتقادات مذهبی و سیاسی و گذشته همسرش سوال می پرسند. او با اشک در تخت پسرش می خوابد و با آه و ناله به این فکر می کند که پسرش در لحظاتی که در حال مرگ بوده، چه قدر ترسیده است.

در صحنه ای که شاید بتوان گفت از نظر احساسی ویران کننده ترین صحنه فیلم است، کاتجا باید با آرامش و طمانینه به صحبت های کالبدشکافی گوش کند که با دقت و جزئیات فراوان، تمام زخم های روی بدن پسرش را تشریح می کند. آکین از هیچ چیز خودداری نمی کند. کروگر رنج و خشم را با تمام وجود به تصویر می کشد. در بازی او هیچ چیز اغراق آمیزی دیده نمی شود.

ولی فیلم سه بخش دارد. بعد از بخش «خانواده»، محو شده در بخشی به نام «عدالت» به سراغ محاکمه ای پرتعلیق و گاهی اوقات آزاردهنده می رود. یک زن و شوهر نئونازی متهم به انجام این بمب گذاری شده اند. از این جا به بعد، محو شده به یک درام دادگاهی استاندارد تبدیل می شود، البته درامی که به خوبی نوشته شده و به روی پرده می آید. وکیل مدافع سرسخت متهمان هرچیزی را مورد پرسش قرار می دهد، حتی با وجود این که گناه کار بودن متهمان قطعی به نظر می رسد، حتی با وجود این که پدر یکی از متهمان تایید می کند که پسرش که از دوست داران هیتلر هم هست، این جنایت را مرتکب شده است. در یکی از صحنه های دادگاه، کاتجا به یکی از مهاجمان حمله می کند. در این هیاهو، میزان همذات پنداری به حدی بالاست که خیلی از ما هم متقاعد می شویم که شاید خود ما هم چنین اقدامی را انجام می دادیم.

بقیه فیلم به همین ترتیب به آرامی پیش می رود. بدون این که بخش نابجایی وجود داشته باشد، تمام اصول استاندارد این ژانر را  به طور رضایت بخشی رعایت کرده و آن ها را به شکل ماهرانه ای به کار می گیرد. در طول فیلم متوجه می شویم که تقریبا هیچ گاه بحثی از داعش یا القاعده مطرح نمی شود. پلیس درباره اعتقادات مذهبی نوری سوالاتی می پرسد و چند بار هم به طور خلاصه این قضیه مطرح می شود که همسر کاتجا قبلا به معامله مواد مخدر می پرداخته و سابقه محکومیت دارد. نئونازی هایی که بمب گذاری را انجام داده اند و هم چنین شبکه بین المللی فاشیستی که از آن ها حمایت کرده است، در ابتدا خیالی و تنها زاییده ذهن فیلمساز به نظر می رسند. ولی آن طور که در تیتراژ پایانی فیلم ذکر می شود، واقعا در اوایل دهه ۲۰۰۰ یک گروه دست راستی زیرزمینی به نام «گروه زیرزمینی سوسیالیست ملی» وجود داشتند که ترک های آلمان را به قتل می رساندند.

ولی باز هم معتقدم محو شده حرف های بیش تری برای گفتن دارد. در این جا می خواهم در مورد صحنه پایانی فیلم صحبت کنم (خطر لو رفتن داستان). بعد از این که نئونازی ها تبرئه می شوند، کاتجا آن ها را تا ساحلی زیبا در یونان تعقیب می کند. او با استفاده از همان بمبی که این نئونازی ها استفاده کرده اند، خودش را در کنار آن ها منفجر می کند. دوربین از میان دود ناشی از انفجار می گذرد. از دریا هم می گذرد و در جهانی وارونه، یک دریای دیگر را نشان می دهد. در این صحنه است که ما از خود می پرسیم واقعیت تا چه حد وارونه ممکن است به نظر برسد. در تمام فیلم، کاتجا همچون موجودی خوش قلب و بی آزار به نظر می رسید که در رنج و وحشت ناشی از این تجربه فرو رفته بود. ما در رنج، خشم و عصبانیت او شریک شدیم. حال در پایان فیلم، زمانی که تصویر سیاه شده است، محو شده از ما می خواهد که جهانی دیگر را تصور کنیم. جهانی که در آن نه این زن زیبای سفید پوست که تا این جا او را همراهی کرده ایم، بلکه افرادی دست به اعمال تروریستی می زنند که ما آن ها را پس می زنیم و هیچ وقت نمی خواهیم با آن ها همذات پنداری کنیم.

بیلج ابیری

منبع: Village Voice

بیشتربخوانید

 

۱۴ چیزی که درباره‌ی همینگوی نمی‌دانستید

 

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

بیست + چهار =