میلیاردرها چگونه میلیاردر می‌شوند؟

سرمایه سالاری استثمارگر با تأسیس بنیادهای خیریه خانوادگی و پرداخت مبالغی از سودهای کلان خود که یکی دیگر از راههای فرار مالیاتی است سعی در ارائه تصویری مثبت و خیرخواه از خود در افکار عمومی دارد.

کد خبر : 77619
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 مرداد 1397 - 16:02

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین، آمریکا دارای بیشترین نابرابری، بالاترین میزان مرگ و میر، مالیات های نزولی و بزرگترین یارانه های عمومی برای بانکداران و میلیاردرها در مقایسه با هر کشور سرمایه داری پیشرفته است.
برخلاف تبلیغاتی که توسط رسانه های شرکتی پمپاژ می شود، بین ۶۷ تا ۷۲ درصد از شرکت ها پس از دریافت اعتبارات و معافیت ها، از بدهی مالیاتی صفر برخوردار بودند، در حالی که کارگران و کارکنان آنها مالیاتی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد پرداخت می کردند. این نرخ برای اندک شرکتهایی که مالیات پرداخت می کردند ۱۴٪ بود.

گریز مالیاتی 
طبق گزارش اداره مالیات بر درآمد ایالات متحده، گریز مالیاتی میلیاردرها هر سال به مبلغ ۴۵۸ میلیارد دلار و تقریبا معادل یک تریلیون دلار در هر دو سال برآورد شده است.
بزرگترین شرکت های آمریکایی که بیش از ۲.۵ تریلیون دلار در خارج از کشور سرمایه گذاری معاف از مالیات کرده اند، هیچ مالیاتی پرداخت نمی کنند و یا نرخ مالیاتی تک رقمی دارند.
در همین حال، شرکت های آمریکایی در آخرین بحران اقتصادی آمریکا بیش از ۱۴.۴ تریلیون دلار از محل بودجه نجات عمومی از ورشکستگی که در اختیار وزارت خزانه داری و بانک مرکزی قرار گرفته بود، دریافت کردند (بلومبرگ می گوید: ۱۲.۸ تریلیون دلار) و این بیشتر از رقمی بود که به پرداخت کنندگان مالیات که عمدتا کارگران، کارکنان و بازنشستگان هستند، داده شد.
بانکداران دریافت کننده کمک های بدون بهره و یا کم بهره فوق، این وجوه را سرمایه گذاری کرده و میلیاردها دلار سود به دست آوردند. و البته بیشترین سود آنها از محل سلب مالکیت خانه هایی بوده است که برای خرید آنها به طبقه کارگر و محروم وام داده بودند و آنها به دلیل بحران مالی قادر به باز پرداخت آنها نشدند.
بانکداران با توسل به قوانین، خانه های بیش از ۹ میلیون خانواده را مصادره کرده و بیش از ۲۰ میلیون فرد بی خانمان شدند.
تعداد اندکی از متهمان مالی مسبب بحران اقتصادی از جمله مدیران بانکهای متنفذ وال استریت (مانند گلدمن ساچز، جی،پی مرگان و …) جریمه پرداخت کردند اما هیچ کس به خاطر بی خانمان کردن میلیونها آمریکایی زندانی نشد.
برخی دیگر از بانکداران متخلف مانند وزیر خزانه داری دولت اوباما استیو مانچین، با مصادره غیر قانونی خانه هایی که وثیقه وام هزاران نفر در کالیفرنیا بود، به ثروتهای هنگفتی دست یافتند. برخی دیگر نیز محاکمه شدند اما همه به دلیل نفوذ رهبران سیاسی دموکرات در طول سال های ریاست جمهوری اوباما تبرئه شدند.

فرار مالیاتی میلیاردرها 
سیلیکون ولی و میلیاردرهای نوآورانه آن راه جدیدی را برای فرار از پرداخت مالیات با استفاده از پناهگاههای مالیاتی خارج از کشور و گریزگاههای پرداخت مالیات بر درآمد داخلی پیدا کرده اند.  آنها ثروت و سود شرکت های خود را با پرداخت حقوق و دستمزد در سطح محلی به کارکنان و کارگران محلی (خارج از مرزها) خود افزایش می دهند، در حالی که مدیران سیلیکون ولی هزار برابر بیشتر از کارگران تولیدگر  خود کسب در آمد می کنند.
نابرابری های طبقاتی با جداسازی های قومی بیشتر تقویت می شود. چند مولتی میلیاردر سفید چینی و هندی، کارگران افریقایی ـ آمریکایی، آمریکای لاتین، ویتنامی و فیلیپینی را استثمار می کنند.
میلیاردرها و غولهای تجاری ای نظیر وال مارت (فروشگاههای زنجیره ای که با بلعیدن کاسبان خرده پا رشد کرده اند) با پرداخت دستمزدهای پایین، کارمندان و کارگران خود را استثمار می کنند. وال مارت در حالی که سود سالیانه اش ۱۶ میلیارد دلار است، ساعتی از ۱۰ تا ۱۳ دلار به کارکنان خود می پردازد. و با کمک دولت، خدمات دارویی و غذایی به خانواده های کارگران فقیرش ارائه می کند.
جف بزوز مالک متنفذ آمازون با سود ۸۰ میلیارد دلاری اش ، با پرداخت ۱۲.۵ دلار در ساعت، کارگرانش را استثمار می کند. مدیر عامل یو پی اس، دیوید آلبانی  در حالی که حقوق سالیانه اش ۱۱ میلیون دلار است، به کارگران ساعتی ۱۱ دلار پرداخت می کند. فرد اسمیت، مدیر عامل شرکت فدرال اکسپرس، سالانه ۱۶ میلیون دلار می گیرد اما به کارگران ۱۱ دلار در ساعت می پردازد.
بر خلاف آنچه که لیبرالها و اقتصاددانان محافظه کار و روزنامه نگاران مدافع طبقه حاکم ثروتمند تحلیل می کنند، نابرابری نتیجه تکنولوژی و آموزش نیست.
نابرابری ها ناشی از دستمزدهای کم با وجود سودهای کلان، کلاهبرداری مالی، دریافت کمکهای مالی چند تریلیون دلاری از ثروت عمومی و فرارهای  مالیاتی صدها میلیارد دلاری است.
طبقه حاکم و ثروتمند با “تکنولوژی” سوء استفاده از دولت از طریق غارت پول خزانه و استثمار طبقه کارگر مسلط شده است.
سرمایه سالاری استثمارگر با تاسیس بنیادهای خیریه خانوادگی و پرداخت مبالغی از سودهای کلان خود ـ که یکی دیگر از راههای فرار مالیاتی است ـ سعی در ارائه تصویری مثبت و خیرخواه از خود در افکار عمومی دارد.
کارگران مالیاتی ناعادلانه و بیش از اندازه برای تحصیل، بهداشت، خدمات اجتماعی و عمومی و پرداخت یارانه به میلیاردرها می پردازند.
میلیاردرهای صاحب مجتمع های صنعتی نظامی و امنیتی ۷۰۰ میلیارد دلار از بودجه فدرال دریافت می کنند، در حالی که بیش از ۱۰۰ میلیون کارگر آمریکایی از مراقبت های بهداشتی مناسب برخوردار نیستند و کودکان آنها در مدارس رو به زوال تحصیل می کنند.

کارگران و کارفرمایان: نرخ مرگ و میر
میلیاردرها و مولتی میلیونرها و خانواده هایشان از زندگی طولانی تر و سالم تری برخودارند. آنها نیازی به سیاستهای بیمه درمانی یا بیمارستان های عمومی ندارند. یک مدیر اجرایی عموما ۱۰ سال بیشتر از یک کارگر زندگی می کند و از بیست سال زندگی سالم و بدون درد بیشتری برخوردار است.
این کلینیک های خصوصی و منحصر به فرد و مراقبت های پزشکی برتر شامل درمان های پیشرفته و داروهای ایمن است که میلیاردرها و اعضای خانواده شان را قادر به زندگی طولانی تر و سالم تر می کند. کیفیت مراقبت های پزشکی و وضعیت ارائه دهندگان خدمات پزشکی به آنها کاملا متفاوت از آپارتاید مراقبت های بهداشتی است که به بقیه مردم ایالات متحده ارائه می شود.
کارکنان و کارگران تحت درمان های نامناسب و معاینات سریع توسط دستیاران پزشکی بی تجربه قرار می گیرند و در نتیجه قربانیان نسخه نویسی ناشیانه و تجویز داروهای مسکن اعتیاد آور و دیگر داروهای مضر می شوند.
این تجویزهای غلط به طور قابل توجهی باعث افزایش مرگ و میر زودهنگام در میان کارگران، افزایش استفاده از داروهای مخدر، ناتوانی ناشی از اعتیاد، تشدید فقر و بی خانمانی می شود.
این اقدامات غیر مسئولانه موجب کسب میلیاردها دلار سود برای مالکان شرکتهای بیمه شده است که می توانند حقوق و مزایای مراقبت های بهداشتی خود را به بهانه  مجروحیت و معلولیت و اعتیاد و مرگ کارگران پرداخت نکنند.
کاهش میانگین طول عمر کارگران و اعضای خانواده هایشان در وال استریت و رسانه های شرکتی جشن گرفته می شود. بیش از ۵۶۰،۰۰۰ کارگر در سال های ۱۹۹۹- ۲۰۱۵ در اثر مصرف مواد مخدر مرده اند و این به معنای کاهش هزینه های بازنشستگی و مستمری بگیری و منتفع شدن وال استریت و اداره تامین اجتماعی شده است.

نابرابری ها تصاعدی، بین نسلی و چند بخشی هستند
فرزندان و نوه های خانواده های میلیاردر، میلیاردها دلار به ارث برده و سرمایه گذاری می کنند. آنها به بهترین مدارس و امکانات پزشکی دسترسی دارند و به راحتی عاشق همتایان خود می شوند و زندگی مشترک تشکیل می دهند تا ثروتهای خود را باهم یکی کرده و امپراتوری های مالی بیشتری را تشکیل دهند.
آنها با ثروتشان رسانه های جمعی و وکلا و حسابرسان با نفوذ را می خرند تا بر کلاهبرداریها و فرارهای مالیاتی شان سرپوش بگذارند.
میلیاردرها، نوآوران و مدیران فروشگاه های خرده فروشی را استخدام می کنند تا راه های بیشتری برای کاهش دستمزدها و افزایش بهره وری پیشنهاد کنند و نسبت به نابرابری های بیشتر مطمئن شوند.
میلیاردرها مجبور نیستند درخشانترین یا نوآورترین افراد باشند: چنین افرادی به سادگی می توانند از بازار آزاد خریداری و یا جذب شوند و در صورت لزوم به راحتی حذف شوند. میلیاردرها سرمایه گذاری های خود را با هم انجام داده اند و مدیریت های مشترک ایجاد کرده اند. بانکها، نهادهای فناوری اطلاعات، کارخانه ها، فروشگاههای بزرگ  مواد غذایی و ابزار آلات، داروخانه ها و بیمارستان های خصوصی  به طور مستقیم با نخبگان سیاسی حاکم بر صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، خزانه داری، بانک وال استریت و نهادهای حقوقی مرتبط هستند.

پیامدهای نابرابری
اول و مهمتر از همه، میلیاردر ها و همکاران سیاسی، حقوقی و شرکتی شان بر احزاب سیاسی تسلط دارند. آنها رهبران و معاونین کلیدی را تعیین می کنند و از این طریق اطمینان می یابند که بودجه ها و سیاست ها منافع آنها را افزایش، مزایای اجتماعی را برای توده ها کاهش و قدرت سیاسی سازمان های محبوب را تضعیف می کند.
ثانیا، بار بحران اقتصادی به کارگرانی که اخراج شده و بعدا به عنوان کارگران پاره وقت دوباره استخدام می شوند، منتقل می شود. کمک های مالی عمومی، که توسط مالیات دهندگان ارائه می شود، به جیب میلیاردرها منتقل می شود با این دکترین  که بانک های وال استریت بزرگتر از آنند که دچار شکست شوند و کارگران ضعیف تر از آن هستند که بتوانند از دستمزد، شغل و استانداردهای زندگی خود دفاع کنند!
میلیاردرها نخبگان سیاسی را خریداری می کنند که مقامات بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را وادار به ثابت کردن یا کاهش دستمزدها، تخفیف تعهدات شرکتی و  افزایش منافع آنها با خصوصی سازی بنگاههای دولتی و کاستن از دستمزدها و مالیاتها کنند.
در نتیجه این اقدامات کارگران فاقد سازماندهی و نفوذ برای دفاع از منافع خود خواهند شد. آنها بیشتر کار کرده و دستمزد کمتری دریافت خواهند کرد. محیط های کاری شان نامناسبتر خواهد شد و از ضعفهای جسمی و روحی رنج خواهند برد، دچار مرگ زودرس می شوند و در این فرایند میلیاردرها همچنان به سود و منافع خود می افزایند.
نخبگان شرکتی و میلیاردرها در سیلیکون ولی و وال استریت، نسبتا از این وضع که حکومت جمهوری خواهان نابرابریهای سود آور را برای آنها تضمین می کنند، راضی و خشنود هستند.
به عبارت دیگر، طبقۀ سرمایه داری به عنوان یک کلیت، چه جهانی و چه محلی اش به طور یکسان، سیاست های مشابهی را تحقق می بخشند و در حال افزایش نابرابری ها برای کسب سود بیشتر هستند.
پیش از این گفته ام و اکنون نیز می گویم که در شرایط حاکمیت شرکتی و سرمایه سالاری همه چیز در معرض خطر است: زندگی، سلامتی و شادی.

 نویسنده: پروفسور جمز پتراس (James Petras)  متخصص اقتصاد سیاسی
منبع:  yon.ir/bsnKC

 

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

هفده + 17 =