مجازات اعدام در قانون کیفری اسلام

حکم اعدام شدید‌ترین حکم در همه قوانین کیفری دنیاست. حکم اعدام، جز در رژیم‌های استبدادی و دولت‌های فاشیستی، برای شدیدترین جنایت‌ها علیه افراد و امنیت و سلامت جامعه در نظر گرفته شده و می‌شود.

کد خبر : 58918
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 بهمن 1396 - 11:09

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، در قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران، به پیروی از فقه شیعه، مواردی از اعمال بزهکارانه مشمول حکم اعدام می‌شود. اعدام قصاصی تنها یکی از این موارد است و موارد متعدد دیگری وجود دارد که با عناوین دیگری مشمول حکم اعدام است. در دهه‌های اخیر، بویژه از اواسط دهه هفتاد شمسی و با روی کار آمدن دولت اصلاحات، جریان‌های گوناگونی به راه افتاد که یکی از نقاط مشترک آنها مبارزه با احکام اجتماعی اسلام است.

 

این جریان‌ها گاهی با تمسک به نظریه‌پردازی‌های غربی، گاهی با اعمال تجدیدنظر در مبانی و مدارک فقهی و گاهی با سازوکارهای عوام‌گرایانه و شعارهای پرطمطراق، می‌کوشند تا احکام اسلامی را از قلمرو حیات اجتماعی بیرون کنند و راه را برای قوانین و مقررات سکولار غربی هموار سازند.

 

برخی از این جریان‌ها با آگاهی و توجه به عمق باورمندی مردم مسلمان ایران به شریعت اسلامی شیعی، به جای مخالفت آشکار با احکام فقه اسلام، که برگرفته از قرآن و سنت معصومان(علیهم‌السلام) است، با خارج کردن سنت پیامبر و امامان و تکیه صرف بر آیات قرآن به طرد و نفی بسیاری از احکام و آموزه‌های اسلامی مبادرت می‌ورزند؛ در حالی که بنابر اعتقاد شیعیان، سنت پیامبر و امامان از منابع مهم و محکم استنباط حکم الله است و سنت در واقع، مفسر آیات قرآن و مبین مصادیق و تفاصیل کلیاتی است که در قرآن کریم آمده است. در نوشتار حاضر یکی از این گونه استدلال‌ها مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.

 

چکیده شبهه

 

در قرآن کریم قصاص، حکمی حیات‌بخش معرفی شده و کشتن انسان‌های بی‌گناه، جز در مورد قصاص، گناهی بزرگ و به مثابه‌ کشتن همه‌ انسان‌ها دانسته شده است. در قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی به موارد متعدد دیگری از مجازات اعدام برمی‌خوریم که نامی جز اعدام‌های حکومتی، به نام اسلام، نمی‌توان بر آن نهاد. این گونه مجازات‌ها دقیقا در برابر و در تضاد با حکم قصاص قرآنی است و اکثرا جنبه سیاسی دارد. مجازات اعدام، جز در موارد قصاص نفس، احکامی بر خلاف قرآن است و به جای حیات‌بخش ‌بودن برای جامعه، نابودکننده آن است. مجازات اعدام، جز در مورد قصاص، هیچگونه وجاهت و مبنای شرعی و قرآنی ندارد؛ بلکه صرفا حربه‌ای سیاسی از سوی حاکمان علیه مخالفان است!

 

 

مقدمه

 

برپایی عدالت و تنبیه مجرم، یکی از حکمت‌های وضع مجازات در اسلام است. حرمت‌شکنی از مقدسات جامعه توحیدی، کسب منافع نامشروع، به گونه‌ای که به نظام اقتصادی جامعه خسارت وارد کند، از میان‌بردن احساس امنیت و آرامش در جامعه،… ظلم‌های بزرگی است که به دنبال اعمال مجرمان چنین جرم‌هایی پدید می‌آید.

 

این گونه جرم‌ها گاه خسارات جبران ناپذیری را به سلامت و امنیت بهداشتی، انتظامی، معنوی و اخلاقی آحاد جامعه… وارد می‌کند که با سختی هم قابل جبران و بازگشت نیست. از این رو نظام کیفری اسلام در پی برقراری عدالت و ستیز با ظلم و فساد، به مقابله با جرم و مجرم می‏پردازد، تا وضعیت عادلانه و مطلوب پیش از وقوع جرم بار دیگر برقرار شود و کسانی که بالقوه آمادگی انجام اعمال مجرمانه را دارند از دست‌زدن به آن خودداری کنند. نظام حقوقی و کیفری اسلام در راستای حفظ مصلحت‌های پنج گانه(۱) و هرآنچه متضمن حفظ آن مصالح و یا باعث از بین‌رفتن آنهاست، مجازات‌های متناسب و مناسبی را مقرر کرده است. شدیدترین اینگونه مجازات‌ها اعدام است.

 

مجازات اعدام، از جمله مجازات‏هایی است که در سال‏های اخیر، با چالش‏هایی در حوزه نظر و عمل مواجه بوده است. به لحاظ نظری، دانشمندانی چون بکاریا، در رساله جرایم و مجازات‏ها(۲) و پیروان او، مجازات اعدام را خلاف نظریه قرارداد اجتماعی می‏دانند؛ هرچند دانشمندان بزرگ دیگری چون بنتام، روسو و منتسکیو با او هم‌عقیده نیستند(۳) و پاسخ‏های محکمی به او داده‌اند. البته گرایش افراطی و دیکتاتورگونه به مجازات اعدام مذموم است و این مجازات در صورتی که جرم فرد متناسب با آن باشد، رواست؛ ولی آیا می‌توان مجازات اعدام را به طور کلی غیرکارآمد و غیرانسانی دانست؟

 

اسلام مانند دیگر شرایع الهی، اعدام مجرمان را در مواردی خاص جایز و گاهی واجب شمرده است؛ ضمن اینکه کشتن انسان‌ها را بدون اینکه مرتکب جرم و فسادی در خور اعدام، شده باشند، عملی حرام و گناهی عظیم می‌داند!

 

 

گونه‌های مجازات اعدام در قانون کیفری اسلام

 

در قانون کیفری اسلام حکم قصاص تنها یکی از اقسام مجازات اعدام به شمار می‌آید و منحصردانستن مجازات اعدام به مورد قصاص صحیح نیست. در قانون کیفری اسلام، اعدام به سه قسم قابل تقسیم است: اعدام قصاصی، اعدام حدی و اعدام تعزیری.

 

۱. اعدام قصاصی: این مجازات در موارد قتل عمد اجرا می‏شود و دارای شرایط خاصی است. در مورد قصاص لزوم وجود شاکی خصوصی، به اندازه‏ای پررنگ است که آن را از قلمرو قواعد آمره(۴)خارج می‏کند. هرچند اجازه ولی‌فقیه و دیگر عوامل نیز در آن مؤثر است.

 

۲. اعدام حدی: با توجه به تعاریف فقها از حد،(۵)اعدام حدی را می‌توان اینگونه تعریف کرد: «مجازات مرگی است که از طرف شارع مقدس معین شده و نمی‌توان آن را به کمتر از مرگ تقلیل داد». اعدام حدی خود بر طبق یک تقسیم‌بندی(۶) اینگونه تقسیم می‌شود:

 

یکم: جرایم جنسی که شامل زنا (زنای محصنه، زنای با محارم، تجاوز به عنف و زنای غیرمسلمان با زن مسلمان) و لواط است.
دوم: جرایم علیه دین و امنیت اجتماعی که شامل محاربه و ارتداد است.
سوم: تکرار برخی از جرائم مانند تکرار زنای غیرمحصنه؛ در صورتی که سه بار حد تازیانه بر فرد اجرا شود، بار چهارم به مرگ محکوم خواهد شد.(۷)

 

۳. اعدام تعزیری: مجازات مرگی که از طرف حاکم شرع معین می‏شود. فقهای شیعه اعتقاد دارند که اصل در تعزیر آن است که از حد کمتر باشد. برای عدول از این اصل و اجرای مجازات همسان حد در برخی جرایم بزرگ که حکم صریحی در شریعت برای آن معین نشده است، می‌توان به یکی از سه سازوکار استناد کرد: مصلحت فرد و جامعه، افساد فی‏الارض و نهی از منکر در مرتبه‌ چهارم آن. در میان فقهای اهل‌سنت نیز در این امر اختلاف است؛ اما در برخی موارد، اعدام تعزیری را پذیرفته‏اند.(۸)

 

مجازات اعدام در حکومت اسلامی

 

همچنانکه ‌اشاره شد، در قانون کیفری اسلام، مجازات اعدام منحصر به قصاص نفس نیست و دو قسم دیگر از این مجازات نیز وجود دارد. بخش عمده‌ای از مجازات‌های اعدام غیرقصاصی مربوط به احکام اجتماعی است و اجرای آن به عهده‌ حکومت اسلامی واگذار شده است؛ از این رو قوانین جزایی در حیطه «فقه سیاسی» اسلام قرار دارد. در قرآن کریم همچنانکه حکم «قصاص» و حق خانواده مقتول در اعدام قاتل، بصراحت آمده است، به حکومت اسلامی هم حق دفاع از جان، مال و.. مسلمانان و نیز دفاع از حاکمیت اسلامی و مجازات متمردان و سرکشان داده شده است؛ در اینجا به برخی از این قوانین‌اشاره می‌کنیم:

 

محاربه و افساد فی‌الارض

 

یکی از عناوینی که در قرآن کریم برای آن مجازات اعدام مقرر شده است، محاربه و افساد فی الارض است: «اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلف اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ»؛ سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مى ‏جنگند و در زمین به فساد مى ‏کوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت‏ یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند، این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت (۹)

 

در این آیه کریمه، به مجازات‌هایی مانند اعدام و به دارآویختن، بریدن دست و پا و تبعید برای محارب و مفسد فی الارض تصریح شده است. با توجه به حرف عطف «أو» در آیه کریمه، برخی از فقیهان، حاکم اسلامی را در انتخاب یکی از این مجازات‌ها برای محارب و مفسدفی‌الارض می‌دانند؛(۱۰)؛ بسیاری از فقها تفاوت در مجازات‌ها را به تناسب نوع جرم دانسته و گفته‌اند(۱۱): اعدام برای محارب و مفسدی است که دست به قتل زده باشد و اعدام و تصلیب برای کسی است که افزون بر قتل، سرقتی نیز انجام داده باشد و قطع دست و پا برای فردی است که تنها سرقت کرده و اگر تنها اقدام به راه‌بندان و ایجاد ترس کرده باشد، مجازاتش تنها تبعید است.(۱۲)

 

در صورتی که محارب و مفسد فی‌الارض دستگیر و جرم او نزد حاکم اسلامی یا قاضی ثابت شود، اجرای مجازات او مطلقاً واجب است؛ خواه مجرم توبه کند یا نکند؛ اما در صورتی که قبل از دستگیری توبه کند، مجازات او ساقط می‌شود: «اِلاَّ الَّذینَ تابوا مِن قَبلِ اَن تَقدِروا عَلَیهِم فَاعلَموا اَنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم.»(۱۳)

 

با توجه به ضرورت حفظ مصالح جامعه (اعم از امنیت و سلامت اقتصادی، بهداشتی، انتظامی، معنوی و اخلاقی)، آنچه که موجب تهدید و از بین رفتن آن شود، نوعى عاملیت در فساد و تباهى است و چنانچه بر عامل آن، عنوان خاصى بار شود و مجازات آن عنوان در قرآن یا سنت مقرر و معین شده باشد، جرم مزبور حد و از مصادیق افساد فی‌الأرض خواهد بود. بنابر این برخی از عناوین مجرمانه که امروزه در جامعه وجود دارد، مانند قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، باندهای فحشا، اختلاس‌های سازمانی و کلان،… از مصادیق افساد فی‌الارض است و حکم اعدام برای آن در نظر گرفته شده است.

 

اگر عملى به طور فراگیر یا به صورت عادت و تکرار، مصلحت جامعه را تهدید و از بین ببرد؛ یعنى عملى باشد که دین، عقل، نفس، نسل، عرض، ناموس و اموال را تهدید کند، به گونه‌اى که تخریب و فساد مصالح مذکور به وسیله آن عمل، به مراتب از تخریب این مصالح به وسیله برخى از جرایم حدى که مصداق افساد فی‌الأرض معرفى شده‌اند، همسان یا بیشتر باشد، آن عمل تحت عنوان جرم حدى افساد فی‌الأرض قرار گرفته و مجازات‌اشد مفسد فی‌الأرض (قتل) براى آن مقرر شده است.(۱۴)

 

 ارتداد

 

بازگشت از اسلام (ارتداد) از جرم‌هایی است که مجازات اعدام را در پی دارد. مستند این حکم روایات متعددی است که از پیامبر (ص)(۱۵) و اهل بیت(ع) (۱۶) وارد شده است.

 

آیه ۵۴ سوره‌ بقره بر وجود مجازات اعدام برای ارتداد در شریعت موسی (ع) ‌اشاره دارد؛ همچنین قرآن کریم حکم دستگیری و اعدام گروهی از منافقان را در صورتی که هجرت نکرده و از صف کافران جدا نشوند، صادر کرده است: «فَما لَکُم فِی المُنافِقینَ فِئَتَینِ… وَدّوا لَو تَکفُرونَ کَما کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِیاءَ حَتّی یُهاجِروا فی سَبیلِ اللّهِ فَاِن تَوَلَّوا فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ وجَدتُّموهُم»(۱۷) برخی از مفسران(۱۸) و فقهای اسلامی(۱۹)چنین مجازاتی را به سبب ارتداد آن گروه دانسته‌اند. شأن نزول آیات مذکور نیز که حکایت از آمدن این عده به مدینه و پذیرش اسلام از سوی آنان و سپس بازگشت به کفر و بت‌پرستی دارد،(۲۰) این معنا را تأیید می‌کند؛ همچنین عده‌ای از مفسران، قتل مرتد را از مصادیق قتل به حق دانسته‌اند، که قرآن در آیاتی آن را از حکم کلی حرمت قتل نفس، استثنا کرده است.(۲۱)

 

 مبارزه با نظام اسلامی

 

در تمامی نظام‌های کیفری دنیا، جرائم علیه امنیت و تمامیت ارضی حاکمیت‌ها، دارای شدیدترین مجازات‌هاست و همه کشورها برای حفظ استقلال و امنیت خود و برقراری آسایش و امنیت داخلی و خارجی، در تصویب و اجرای اینگونه قوانین تلاش می‌کنند. نظام کیفری اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست.

 

از نظر اسلام، مجازات شایعه‌سازی به قصد ضربه زدن به اساس نظام اسلامی، خیانت به آن و همکاری با دشمن، اعدام است: «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ والَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ والمُرجِفونَ فِی المَدینَهًِْ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا مَلعونینَ اَینَما ثُقِفوا اُخِذوا وقُتِّلوا تَقتیلا»؛ اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى هست و شایعه‌افکنان در مدینه]از کارشان] باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط مى‌‏کنیم تا جز [مدتى] اندک در همسایگى تو نپایند؛ از رحمت‏ خدا دور گردیده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد.(۲۲) به نظر مفسران، این افراد، منافقانی بودند که با پخش شایعاتی، مانند اینکه لشکر قریش در فلان موضع است و قصد تهاجم به مدینه را دارد یا لشکریان اسلام شکست‌خورده و کشته شده‌اند،(۲۳) درصدد ضربه زدن به نظام نو پای اسلامی بودند.

 

برخی نیز گفته‌اند: اینان کسانی بودند که با هدف ایجاد فتنه و آشوب، اقدام به نشر خبرهای دروغ می‌کردند؛(۲۴) همچنین برخی مفسران(۲۵) مقصود از منافقانی را که در آیات ۸۹-۸۸ نساء حکم دستگیری و اعدام آنان صادر شده است، افرادی دانسته‌اند که در پی جاسوسی به نفع دشمن و همکاری با آنان بوده‌اند. افزون بر این، قرآن در آیه ۹۱ نساء به گروه دیگری از منافقان‌اشاره کرده که با ایجاد رابطه و همکاری با مشرکان در صدد تأمین امنیت خود از ناحیه هر دو گروه (مشرکان و مسلمانان) بودند.

 

کشتن انسان‌ بی‌گناه، به مثابه‌ کشتن همه انسان‌ها

 

قانون مجازات اسلام در عین قاطعیت و شدت عمل در برابر ظالمان و مجرمان، با قوت و قدرت از حقوق دیگر مردم دفاع کرده و با سازوکارهای گوناگون و قوانین مختلف از جان، مال، امنیت و آبروی آنها صیانت می‌کند. اگر از منظر قانون کیفری اسلام گروه اندکی از ظالمان و مجرمان مستحق مرگند، در مقابل، کشتن انسانی که مرتکب قتل نفس محترم یا فساد مستوجب قتل نشده است، حرام و گناهی عظیم شمرده شده است؛ آنچنانکه قرآن کریم کشتن یک تن بدون جرم مستحق قتل را برابر با کشتن همه انسان‌ها دانسته است: «مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَیرِ نَفس اَو فَساد فِی‌الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا»؛ هر کس انسانی را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین بکشد ،چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد.(۲۶)

 

 

نیز از کشتن نابحق انسان‌ها اکیدا نهی شده‌ایم: «لا تَقتُلوا النَّفسَ الَّتی حَرَّمَ‌الله اِلاّ بِالحَقِّ»؛ کسی را که خداوند خونش راحرام شمرده، نکشید جز به حق.(۲۷)بر همین اساس است که قرآن کریم اعدام بناحق برخی انبیای الهی و عدالت‌خواهان را از سوی اقوام گذشته، با شدت نکوهش کرده و به آنان وعده‌ حبط اعمال نیک و عذاب دردناک داده است:«یقینا کسانی که… و پیامبران را نابحق کشتند و کسانی را که به عدالت دعوت می‌کردند، از پای درآوردند، پس به عذابی دردناک بشارتشان ده. اینان کسانی‌اند که اعمال نیکشان در دنیا و آخرت بی‌اثر خواهد شد و برای آنها یاوری نیست.(۲۸)

 

نتیجه‌ سخن

 

۱.یکی دانستن قصاص و اعدام از لحاظ مفهوم و مصداق، خلط در مفاهیم و مصادیق است. منحصر دانستن مجازات اعدام به موارد قصاص، با آیات صریح قرآن منافات جدی دارد؛ زیرا در خود آیات قرآن هم به برخی از جرم‌ها‌اشاره شده و مجازات آن مرگ معرفی شده است. مانند جرم محاربه با خدا و افساد فی‌الارض، که در آیه ۳۳ سوره مبارکه مائده مجازات‌های شدیدی برای آن در نظر گرفته شده است، به عبارتی قصاص تنها یکی از مصادیق اعدام است.

 

۲. مجازات‌های اعدام در اسلام به سه دسته تقسیم می‌شوند: اعدام قصاصی، اعدام حدی و اعدام تعزیری و هرسه دارای مبانی فقهی و قرآنی هستند.

 

۳.همچنانکه از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود، حکومت اسلامی برای حفظ مصالح جامعه و همچنین بقای حاکمیت خود می‌تواند با ناقضان قوانین و کسانی که امنیت و نظم اجتماعی را مختل می‌کنند، برخورد کرده و یاغیان و باغیان را سرکوب کند.

 

۴.از جرائمی که در دسته‌ «فقه سیاسی» اسلام قرار می‌گیرند و مجازات آنها اعدام است می‌توان به محاربه و افساد در زمین، ارتداد و مبارزه علیه نظام اسلامی‌اشاره کرد.

* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
ـــــــــــــ ـــــــــــــ
پانوشت‌ها
1. مصلحت دین، مصلحت عقل، مصلحت نفس، مصلحت ناموس و مصلحت مال [مجله فقه اهل بیت (فارسى)، ج‌۳۵، ص: ۱۴۶]
2. در این زمینه رجوع شود به رساله جرایم و مجازاتها، نوشته :بکاریا ترجمه دکتر اردبیلی و ملاحظاتی در‌باره مجازات اعدام نوشته: رودر Roederer»ترجمه دکتر حسینی نژاد
3. ر. ک. مجازات اعدام براساس کنفرانس بین‌المللی سیراکیز(ایتالیا) مقاله‌ای از دکتر منوچر خزایی
4. قانون آمره، که مردم نمی‌توانند برخلاف آن، بین خود توافق و قراردادى منعقد کنند و قانونگذار، چنین اجازه‌اى به آنها نمى‌دهد.
5. در المنضود نوشته آیت‌الله العظمی گلپایگانی ج ۱ ص۱۸.
6. ر. ک. محمد ابراهیم شمس ناتری. بررسی تطبیقی مجازات اعدام، همان ص ۸۴.
7. تحریر الوسیلهًْ – امام خمینی(ره) ج ۲ ص ۴۶۴
8. ر. ک. محمد ابراهیم شمس‌ناتری، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، همان ص ۱۶۱.
9. مائده، ۳۳
10. التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۱۵؛ کنزالعرفان، ج۲، ص۳۵۲.
11. ادوار فقه (شهابى)، ج‌۲، ص: ۲۳۸
12. مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۱۷-۲۱۶ البته این برداشت فقهی از آیه با سیاق آن و آیه بعد از آن سازگار نیست؛ زیرا اولا آیه اطلاق دارد و هیچکدام از مجازات‌های نامبرده به قید خاصی مقید نشده است. ثانیا در آیه بعد به صورت مطلق می‌فرماید: اگر پیش از دستگیری توبه کند، بخشوده خواهد شد و این حکم با حکم قصاص در تضاد است. بنابر این باید حکم محاربه و افساد فی‌الارض را از قتل نفس جدا کنیم و قائل شویم که حکم اعدام بر خود عنوان محاربه بار شده و در صورتی که محارب، قتل نفس هم کرده باشد، علاوه‌بر حکم اعدام به سبب محاربه، به قصاص هم محکوم خواهد شد و در صورتی که قتلی مرتکب نشده و پیش از دستگیری توبه کرده باشد، حکم مذکور در آیه دوم شامل او خواهد بود.
13.مائده، ۳۴
14. مجله فقه اهل بیت (فارسى)، ج‌۳۵، ص: ۱۴۸
15. کنزالعمال، ج۱، ص۹۰؛ سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۸۴۸.
16. وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۳۰-۳۲۵
17. نساء، ۸۸ ۸۹
18. التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۲۱۵-۲۱۴.
19. البیان، ص۳۳۹-۳۳۸
20. مجمع البیان، ج۳، ص۱۳۲
21. مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۸۰؛ جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۴-۱۰۳؛ انعام آیه۱۵۱؛ فرقان آیه۶۸.
22. احزاب، ۶۰ و۶۱.
23. مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۵۸۰
24. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۵۸-۱۵۷
25. تفسیرنمونه، ج۴، ص۵۲
26. مائده، ۳۲
27.. انعام، ۱۵۱
28. آل‌عمران، ۲۱ و۲۲

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.