لذت شعر
ابر باشی ابر خواهم گشت ای محبوب من
تو به هر شکلی که خواهی بود من هم می شوم
کد خبر : 52257
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 دی 1396 - 11:38
پایگاه خبری “ججین“
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر همیشه من ثبت می شود
این لحظه ها، عزیزترین یادگار تو
محمدعلی بهمنی
برای گفتن
دهانم را می بندم
چشم بسته راه می روم
تا شاید حرفی
گفته باشم
تا شاید چیزی
دیده باشم
بیژن جلالی
بگذار بگویم که تویی جان و جهانم
بگذار بگویم، به دلم مهر تو افتاد
اقرار کنم: خانه خرابت شده این دل
یک شاعر بی خانه شدم خانه ات آباد
مسعود بابایی
احتیاجی نیست با من آبروداری کنی
من تو را آشفتهتر هم دیدهبودم پیشتر
هر چه میخواهد دل تنگت بگو با آن که من
مطمئنم تو از اینها عاقبتاندیشتر
مژگان عباسلو
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمیکند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که میگریزد
از گم شدن نمیترسد
رسول یونان
نگاه میکنم از هر طرف سوار تویی
نشسته یک تنه بر صدرِ روزگار تویی
هزار لحظه گذشت و هزار لحظه دلم
به سینه سر زد و … دیوانه را قرار تویی
جویا معروفی
ضرب گشتم در تو پس از خویشتن کم می شوم
آه! خوشحالم که دارم با تو مدغم می شوم
ابر باشی ابر خواهم گشت ای محبوب من
تو به هر شکلی که خواهی بود من هم می شوم
ْمهدیه امینی
اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم که شدم مبتلای تو
دریای من ! به ابر سپردم بیـاورد
یک آسمان ، بهانه باران برای تو
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
ناصر حامدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰