قصۀ صورتها در FaceApp
چند روز بیشتر نیست در صفحههای مجازی، در مهمانیها، شبکههای اجتماعی و گروههای دوستانه، گونه ی دیگری از عکسهایمان مورد توجه قرار گرفته است، نوبتی هم باشد، این بار نوبت سوژه ی پیری است!
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، پیشتر هم امکان داشت که عکسها با شگردهای فتوشاپی آینه جوانتری یا پیرتری باشند. اما ترفندها و ابزارهای فتوشاپ زمانبرند و مهارت زیادی میطلبند. در نقطه مقابل آن زمانبری این بار به سرعت برق و به آسانی فشردن یک کلیک چهرههامان با نرم افزار «فِیس اَپ Face app» پیرتر و جوانتر میشوند. همین آسانی و دسترسپذیری کافی بود تا تکنیکی که در انحصار آشنایان به نرم افزار فتوشاپ بود، همگانی و دموکراتیک شود و چهرههای کهنسال و جوانسال در میانمان دست به دست شود. به دنبال رواج این نرم افزار چالشها و هشتکهایی شکل گرفت و کسی نماند که چهره پیریاش را در این شهرِفرنگ مدرن نبیند. حتی کار به حوزههای امنیت اطلاعات اینترنتی هم کشید و برخی هشدار دادند که قرار دادن آسوده خاطر عکس و اطلاعات در این نرم افزار از منظر امنیتی کار درستی نیست.
گذشته از تمام حواشی و متن این نرم افزار باید در نظر داشت که تکنیک و رسانه با این نرم افزارِ همهگیر دوباره ثابت میکند که صرفاً یک ابزار پیامرسان نیست و به تعبیر «مارشال مک لوهان» خود یک پیام است. پیامی که خارج از تصور و تعبیه سازندگان نخستین، مثل موجی به صخرههای جامعه میخورد و نقشها و نمودهایی تازه و پیشبینی نشده میآفریند. در این گفتار به بخشی از این نقش و نمودها از منظر خود خواهم پرداخت. تلاش میشود در این تحلیل نه داوری ارزشی در مقام توصیه، بلکه تماشای یک پدیدار در مقام توصیف انجام شود.
قایم کردن چروک و مرگ
انسان در جهان مدرنِ عُرفی و سرمایه سالار همچنانکه کرامت و حقوق ذاتیاش مورد اهتمام بیشتری قرار گرفت، در بخش بازار به یکی از اهرمها و کالاهای ابزارهای رونق هم فروکاسته شد. در این فروکاستگی بازاری به جهت اولویت جذابیت، بدنش و از آن میان سنین جوانی این بدن از میان همۀ دورهها برکشیده شد. به طوری که جوانیِ جذاب و باطراوت در ویترین دید و نمایش قرار گرفت و پیری گویی دورهای زائد و اضافی بود که باید از دیدها پنهان میماند.
کهنسال نه به کار صنعت فَشن و مُد میآید، نه بر جذابیت عکسهای تبلیغاتی میافزاید و نه در ارتقای تولید ناخالص ملی چندان نقشآفرین است. پیران حتی اشغالگر فرصتهای شغلی نیروی جوانند. از همین روی پیری، زوال و نهایتاً مرگ عناصریاند که در زرق و برقهای فریبای جهان سرمایهمحور و بازاری اضافی محسوب میشوند. به همین دلیل باید از جلوی چشم کنار روند و مانع مناظر جوانپسند و تازهجوی امروزین نباشند. این چنین تصویری البته نافی تلاشهای پستمدرن در توجه و تسهیل به زندگی سالمندان در جهان توسعه یافته نیست، اما به رغم همۀ آنها به ندرت پیری و پیران در ویترین تماشا و تاکید و لذت قرار میگیرند. در منظر این جوانپسندی دور دورِ جوانان است و پیرانِ بار بر دوش، باید در حاشیه زندگی با گذران وقت تنها منتظر پیاده شدن از قطار حیات شوند.
در چنین الگو و هوایی نرمافزار «فیس اَپ» به نوعی خلافآمدِ روزگار است. در این فضا تلاش بر طرد و حذف پیری و چروک و مرگ میشده است. اما چنین اپلیکشینی در مسیری بالعکس پیری را در جلوی ویترین مینشاند. خود این حرکت خلافِرود در ظاهر امر شکنندهی جوّ غالبِ مدرن در پیریزدایی از فرهنگ است.
خود انسان نیز در این جو به خاطر پسندیدن دوره جوانی و هراس و اکراه از ضعف و سستی و کهولتِ منتهی به مرگ، تا پیش از این تلاش بر فراموشی پیری و متعاقب مرگ دارد. اما در فیس اَپ با انتخاب و اختیار خود دقیقاً پیری را وسط سفره خود میگذارد و به آستانه مرگ میرسد.
با همه این اوصاف با ظهور ابزاهایی نظیر Face App ما در خلاف جریان پیریزدایی و مرگزدایی در بیرون و درونِ انسان ، آیا با نوعی احیای توجه به پیری و زوال مواجهیم؟!
سرگرمی، بوتاکسِ چروکها!
پیری همیشه در ضمیر انسان و به دنبال آن با تشدید سوژۀ بازار و کالایی شدن بدن انسان در دوران مدرن، به این دلیل حذف و طرد میشده است که دوشادوش ناتوانی، ضعف و سستی بوده است. سعدی هم در عنوان باب ششم گلستان، پیری را در کنار «ضعف» مینشاند. امری که البته بدیهی است. پیری اگر معادل این سستی و ناتوانی و افول نبود، حتماً اینقدر حذفکردنی و دورکردنی هم نبود. به علاوه به علت این افول و زوال هم، همیشه در معارف دینی و اخلاقی دستمایه تذکر و تنبه کوتاهیِ فرصت خودسازی در جوانی بوده است.«در جوانی جان گُرگت را بگیر / وای اگر این گرگ گردد با تو پیر / روز پیری گر که باشی هم چو شیر / ناتوانی در مصاف گرگِ پیر!. فریدون مشیری، شعر گرگ»
همه این موارد بر درشتی و سنگینی کولهبار توجه به پیری و مرگ میافزوده است. اما در این نرم افزار و نرم افزارهای مشابه چه میشود که کولهبار پیری جذاب و سبک میگردد؟ به نظر من مهمترین وجه این توجه مدرن و هوشمند، سرگرمی است. در گوشیها و ابزارهای هوشمند جدید هیچ محصولی وجود ندارد و پراقبال نمیشود مگر آنکه وجه از صنعت سرگرمی را داشته باشد. در فیس اَپ به عنوان نمونه، پدیده سابقا و همچنان دافعهبرانگیز پیری دستمایه سرگرمی میشود و به دنبال این سرگرمکنندگی اتفاقاً از هیبت و جراحت تذکر پیری هم کاسته میگردد. البته که ما همچنان با دیدن عکسهای پیریمان مور مور میشویم، با تردید و دلزدگی تماشایش میکنیم، اما بلافاصله یا همزمان سرگرمی هم رخ مینماید و سیل انبوه عکسهای دیگران در چالش گذاشتن این عکس در صفحههای شخصیشان ما را به سمت خوشباشی و سرگرم شدن میکشاند و از ترس و هراس تنهایی در دیدن پیریهای پّر چروک کم میکند. ما همه سرگرم با هم به عکس های پیری نگاه میکنیم و به آنی به اشتراکش میگذاریم. همه اینها دست به دست هم میدهد که یک پدیدهی هراس انگیز و وجودی، به سرگرمیای گذرا و مفرح تبدیل و از هیبت و تلخی و اندوهش کم شود. چرا که خاصیت سرگرمی همین گذرانِ خوشباشانه لحظۀ اکنون است.
درک مُفرح زمان
سخن از لحظه اکنون به میان آمد. مواجهه فلسفه و دین و فیزیک با مبحث زمان همیشه یکی از بغرنجترین، پیچیدهترین و وجودیترین مقولات انسانی و آفاقی بوده است. به همین دلیل تعریف زمان هم در این کوششها همواره یکی از سختترین و بنیادیترین امور نظری ممکن بوده است. چرا که به چنگ آوردن فهم این پدیدۀ حاضرِ غایب همیشه انسانِ عام و خاص را به شیوه خود مشغول میکرده است. یکی از ملموسترین نمودها و محصولاتِ حضور زمان تغییر مداوم صفات و تواناییهای بدن انسان است. موی سفیدِ پیری در این نمود، استعاره به گَرد زمان و فراموشی حاصل از گذر ایام هم به غبار زمان تشبیه میشود. پیری و چروک بدن، محصول تراشِ گذران زمان است. همچنانکه ما به محض دیدن نشانههایی از پیری و کهولت یاد گذران زمان میافتیم. در این نگاه چروکهای پیری ردپای عابر ناپیدای زمان میشود. منظور اینکه یکی از وجودیترین و پُرتکانهترین تجلیات درک زمان برای ما مشاهده مستقیم پیری خودمان است. این دیدن به قشر خاص فیلسوف و فیزیکدان محدود نمیشود و هر آدمی به میزان تامل و درگیری با این پدیده ملموس به درک و حس زمان نائل میگردد. این ادراک معمولاً توام با اندوه و حسرت است.
کاری که اپلیکیشنهایی مثل فیس اَپ میکنند این است که اولاً ادراک همهگیر زمان را در یک تجربه مشابه و برابر، فشرده و سریع در اختیار مخاطب خود میگذارد. در عمر معمول ادراک اثر زمان با دیدن کهولت بدن، همیشه توام با آهستگی و تدریج و کندی است. آنقدر کند که خودمان خبردار نمیشویم. اما در اینجا در کمتر از چند ثانیه و فشرده این تجربه در اختیار فرد گذاشته میشود. ثانیاً شخص این تجربه سریع و آنی را به استناد نکته پیشین کمتر با اندوه و حسرت، بلکه با خنده و حیرت و سرگرمی از سر میگذارند.
به این علتها تجربۀ ادراک تند کهولت و چروک در نرم افزارهای مثل «فیس آپ» کاملاً دگرگون کنندۀ ساختار مواجهه ما با پیری و کهولت بدنمان است.
نقد و تحلیل از علی سلطانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰