فیلم ، یک زن شگفت انگیز

یک زن شگفت انگیز – A Fantastic Woman

کارگردان: سباستین للیو

نویسنده: سباستین للیو، گونزالو مازا

بازیگران: دنیلا وگا، فرانسسکو ریس

نامزد بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب ۲۰۱۷

کد خبر : 55574
تاریخ انتشار : دوشنبه 18 دی 1396 - 11:50

نقد فیلم یک زن شگفت انگیز

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”  ، در هنگام دیدن فیلم یک زن شگفت انگیز، ممکن است در صحنه های زیادی دچار سردرگمی شوید. فیلم داستان زنی تراجنسیتی است که مورد قضاوت اشتباه قرار می گیرد. او در شهر سانتیاگو شیلی به عنوان خواننده و پیش خدمت فعالیت می کند. این زن که مارینا ویدال نام دارد، در شب تولدش شاهد مرگ عشقش با نام اورلاندو می شود.

او طی یک سری اقدامات ناراحت کننده و طاقت فرسا که باید بعد از مرگ اورلاندو صورت گیرد، مجبور است با سونیا، همسر سابق و تلخ مزاج مرحوم مواجه شود. سونیا به شکلی تنفرآمیز با مارینا برخورد می کند. او در جایی می گوید: «وقتی بهت نگاه می کنم، نمی دونم دارم به چی نگاه می کنم.» مارینا به جای این که نسبت به این توهین ها واکنشی نشان دهد، ساکت می ماند. چنان که گویی قبلا تمام این ها را شنیده است. ولی از نظر سباستین للیو، نویسنده و کارگردان این فیلم غمخوارانه و جذاب، جملات کینه توزانه سونیا بیش تر از این که حالت تهاجمی داشته باشند بیش تر یک چالش، و شاید حتی یک دعوت هستند.

بخش عمده ای از این فیلم دوساعته به تعقیب مارینا می پردازد. مسیری که او از ناامیدی به سمت عزم طی می کند، از خشمی منصفانه به سمت شناختی آمیخته با توهم. آن هم در شهری که مارینا را در بهترین حالت با یک بی تفاوتی بی رحمانه، و در بدترین حالت با تحقیری تخریب کننده نگاه می کند. به همین دلیل حضور دوربین در سراسر فیلم درست به نظر می رسد. تنها هدف دوربین این است که به کامل ترین شکل ممکن مارینا را به تصویر بکشد و نسبت به او به شناخت برسد.

اولین آشنایی ما با ماریا از جایی شروع می شود که اورلاندو با نگاهی ستایش برانگیز به او خیره شده است. او در باشگاهی که مارینا مشغول اجرا است به سراغش می آید و با هم برای صرف شام بیرون می روند. هنگام شام او به مارینا می گوید که می خواهد او را به آبشار زیبای ایگواسو ببرد. اورلاندوی ۵۷ ساله بیست سالی از مارینا بزرگ تر است. بعد از شام، رقص و عشق بازی است که این اختلاف سنی تاثیر خودش را به جای می گذارد. اورلاندو نیمه های شب از خواب بیدار می شود، نمی تواند نفس بکشد و حتی بایستد. مارینا با عجله او را به بیمارستان می برد.

این مساله مارینا را وارد دردسر و نگرانی می کند. و این نگرانی تنها مربوط به شریک زندگی اش (که به زودی از دنیا می رود) نیست. هنوز پنج دقیقه از مرگ اورلاندو نگذشته است که پزشکان و پلیس به مارینا شک می کنند و با خصومت او را مورد پرسش قرار می دهند. سوالات آن ها بیش تر مربوط به رابطه او با مرحوم و نحوه مرگ اوست. یکی از مصاحبه کننده ها او را با نام دنیل صدا می زند، نامی که هنوز بر روی کارت شناسایی اش قرار دارد. البته این اقدام مصاحبه کننده در مقایسه با حقارت ها و سرزنش هایی که مارینا در چند روز بعد تحمل می کند، هیچ است.

محققی که در زمینه جنایت های جنسی تخصص دارد، مارینا را از نظر جسمی مورد تحقیر قرار می دهد. پسر اورلاندو از او می خواهد که آپارتمان پدرش را هرچه زودتر ترک کند. سونیا ماشین شوهر سابقش را از او می گیرد و به او اجازه نمی دهد که در مراسم تدفین حضور داشته باشد. مارینا به آرامی در مقابل این دستور مقاومت می کند. نتیجه کار چندان خوشایند نیست.

یک زن شگفت انگیز که نماینده شیلی در اسکار و گلدن گلوب امسال است، فیلمی تلخ و ناامیدانه است. اگرچه داستان بی رحمانه ای دارد ولی گهگاهی رگه هایی از شوخ طبعی و خوش بینی هم در آن دیده می شود. زمانی که مارینا دور از زورگوها و دشمنانش قرار دارد، می تواند در آغوش افراد حمایت گری همچون خواهرش و معلم موسیقی اش قرار گیرد. حتی گابو، برادر اورلاندو در مقایسه با دیگر اقوامش شناخت و احترام بیش تری برای مارینا قائل است.

سباستین للیو در سال ۲۰۱۱ با کمدی فوق العاده گلوریا موفق شد خود را در عرصه جهانی مطرح کند. این فیلم با بازی پائولینا گارسیا داستان زن مطلقه ای است که در اواسط عمر خود به دنبال لذت و شادی می گردد. فیلم جدید او با نام نافرمانی  هم کلید خورده است و ریچل وایز و ریچل مک آدامز قرار است در آن در قالب دو زنی ظاهر شوند که رابطه عاشقانه آن ها جامعه ارتدوکس یهودی اطرافشان را به هم می ریزد. با توجه به مضمون آثار او، می توان گفت «یک زن شگفت انگیز» یک عنوان معمولی نیست. بلکه به شکلی سوزنده، نشان دهنده اصول هنری مد نظر کارگردان است. به نظر می آید للیو همیشه به دنبال کاوش و تکریم بعد درونی شخصیت زنانی است که هیچ وقت نمی توانند به آن فهم و هوشی که سزاوارش هستند دست پیدا کنند.

از این نظر، للیو جا پای پدرو آلمادوار، یکی از مطرح ترین فیلمسازان مولف سینمای لاتین می گذارد. للیو هم همچون آلمادوار با استفاده فراوان از رنگ بندی، بافت ها و ترکیب بندی، موفق می شود قدرت احساسی رسانه سینما را تحت کنترل خود درآورد. فیلم بارها با بهره مندی از آینه ها سعی می کند تصاویری منکسر و چند گانه از مارینا را به روی پرده بیاورد. چنان که گویی قرار است با ماهیت چند بعدی شخصیت او آشنا شویم.

البته تاثیر نهایی که فیلم از این نظر به جای می گذارد متفاوت است. برخلاف آلمودوار، للیو اساسا یک سینماگر واقع گرا است. به همین دلیل این فانتزهای های سورئال و مجرد تا حدی تحمیلی به نظر می رسند و به نوعی پیوندهای فیلم با پس زمینه اجتماعی آن را پس می زنند. مقبول ترین عنصر فیلم، پایه ای که فیلم اساسا بر اساس آن بنا شده و با آن به اوج می رسد، بازی گیرا و به دقت کنترل شده وگا است.

خود وگا هم یک تراجنسیتی است. در این حوزه از سینما که این گونه نقش ها را معمولا بازیگرانی غیر تراجنسی یا هم سو جنس همچون هیلاری سوانک (در فیلم پسرها گریه نمی کنند) و فلیسیتی هافمن (در فیلم ترنسامریکا) بازی می کنند، وگا با مهارتی هنرمندانه در این فیلم ایفای نقش می کند. در پایان فیلم ما کاملا متوجه می شویم که دقیقا در حال مشاهده چه چیزی یا چه کسی هستیم. ولی آن چه که مهم است این است که در پایان فیلم، به نظر می رسد خود مارینا از همان ابتدا از تمام این ها خبر داشته است.

جاستین چنگ

منبع: Los Angeles Times

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

پنج × 5 =