ظلمهای اجتماعی از دیدگاه قرآن
در مطلب حاضر نویسنده به معرفی ستمهایی که در حوزه اجتماعی از سوی ستمگران صورت میگیرد و در قرآن به آنها اشاره شده، میپردازد و راهکار پرهیز از ستمورزی به مردم و جامعه را بازگو میکند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین”، ظلم، به معنای قراردادن چیزى در غیر جایگاه حق و اختصاصى و مناسب خودش است. در حقیقت ظلم به تجاوز از حقّى گفته میشود که به منزله نقطه مرکزى دایره است. بنابراین دستکم میتوان سه نوع ظلم و ستم را شناسایی کرد که شامل موارد زیر است: ۱- ظلم بین انسان و خدا؛ ۲- ظلم بین خود و مردم؛ ۳- ظلم به خود.
ظلم و ستم اجتماعی، در حقیقت به معنای نادیده گرفتن حقی از انسانی دیگر است. این حق سوزی و باطل سازی ممکن است دراشکال گوناگونی انجام شود که برخی موارد زیر را شامل میشود:
۱- اختلاف افکنی: برخی از افراد در جامعه به سبب آنکه میان مردم اختلاف و تفرقه میافکنند، به عنوان ظالم معرفی میشوند؛ زیرا اینان وحدت اجتماعی و انسجام آن را از میان میبرند و امکان برآورد نیازها از سوی افراد را در عملکرد اجتماعی مختل یا مخدوش میسازند. شکی نیست که انسانها با وحدت و اتحاد است که میتوانند نظام اجتماعی استواری را شکل دهند که در این نظام هر کسی بر اساس عدالت میتواند حقوق خویش را استیفا کرده و به آرامش و آسایش برسد. اما اختلافافکنان با رویه تفرقهافکنی خویش این فرصت را از جامعه و اجتماع میگیرند. (بقره، آیه ۲۱۳؛ آل عمران، آیه ۱۹؛ شوری، آیه ۱۴؛ زخرف، آیه ۶۵؛ حجرات، آیه ۹)
۲- مخالفت و دشمنی با آموزههای اسلام: از دیگر گروههای اجتماعی که جزو ستمگران قرار میگیرند، کسانی هستند که با آموزههای اسلام مخالفت و دشمنی میکنند و اجازه نمیدهند تا مردم نسبت به آن آگاه شده و در فلسفه و سبک زندگی خویش به کار گیرند. (انعام، آیات ۴۶ و ۴۷؛ زخرف، آیات ۳۶ و ۳۹؛ جن، آیات ۱۳ و ۱۴) از نظر قرآن، آموزههای وحیانی به عنوان مهمترین شاخص و معیار برای اجرای عدالت مطرح است؛ زیرا این آموزهها حقیقت هر چیزی را بیان میکند و امکان جدایی حق از باطل را میدهد. بنابراین اگر کسی بخواهد عدالت را تحقق بخشد میتواند حق هر چیزی را از راه آن شناخته و آن را انجام دهد؛ در غیر این صورت نه تنها احقاق حقی نمیشود، بلکه به سبب عدم شناخت حق و حقوق هر چیزی، نسبت به آن چیز ظلم و بیعدالتی روا میشود. از نظر قرآن، هر مسلمانی به سبب شناخت حق اهل عدالت خواهد بود؛ چنانکه هر کافری به سبب عدم شناخت هر چیزی، اهل ظلم و ستم خواهد بود. پس کسانی که در مقابل اسلام و آموزههای آن قرار میگیرند، گرفتار فسق و فجور و ظلم و ستم هستند. (عنکبوت، آیه ۴۶؛ آل عمران، آیات ۱۱۰ تا ۱۱۲؛ نساء، آیات ۱۶۷ و ۱۶۸؛ هود، آیات ۱۸ و ۱۹)
بدعتگذاری: از گروههای دیگر که ظلم اجتماعی را موجب میشوند، بدعتگذارانی هستند که بر خلاف آموزههای وحیانی، خود به ابداع و نوآوری دستزده و سنتهای الهی را تغییر میدهند و سنتهای منکر و زشت را به دست خویش ابداع و خلق میکنند و اجازه نمیدهند تا حق از طریق آموزههای وحیانی شناخته شده و به سبک آن عملیاتی و اجرایی شود.(بقره، آیات ۵۸ و ۵۹؛ شوری، آیه ۲۱) البته برخی از بدعتگذاران به ظاهر برای رضایت خدا دست به این کار میزنند، ولی چون شناختی از همه حقایق هستی از جمله روحیات و غرایز و فطریات انسانی ندارند، با بدعتهای خویش، حق و حقوقی را از غریزه یا فطرتی سلب میکنند و شرایط را برای رشد طبیعی انسان از میان برمیدارند؛ چنانکه بدعتهای راهبان مسیحی در راستای سرکوب غرایز شهوت و غضب موجب سختی در عملکرد و اسراف در رفتارهای جنسی شد. (حدید، آیه ۲۷)
۴- سوءاستفاده از دین: گروههایی در اجتماع هستند که به ظاهر خود را متدین معرفی کرده و با سوءاستفاده از دین آن را ابزاری برای مطامع و مقاصد دنیوی و مادی خویش قرار میدهند. اینان را باید همان اهل تزویری دانست که در کنار زورمداران و زرمداران قرار میگیرند و به ستمگری در رفتار اجتماعی پرداخته و این گونه حق و حقوق دیگران را تضییع میکنند و از میان میبرند. قرآن به مردم هشدار میدهد که برخی به عنوان بانی امور خیر چون مسجدسازی به دنبال مقاصد شوم و کثیف خود رفته و با ستمگری جامعه را دچار تفرقه کرده و به سوءاستفاده از اموال مردم میپردازند.(توبه، آیات۳۴ و ۱۰۷ تا ۱۰۹)
۵- بیحیایی و بیعفتی: کسانی که گرفتار شهوت و غضب هستند، در رفتار اجتماعی ستمگرند و به حق و حقوق دیگران توجهی ندارند. اینان رفتاری را در اجتماع پیش میگیرند که موجب هنجارشکنی شده و ارزشها به ضد ارزش تبدیل میشود. شهوترانان با بیعفتی و بیحیایی همه هنجارهای اخلاقی و حتی قوانین و مقررات اجتماعی را زیر پا میگذارند و اجتماعاتی را برای بروز و ظهور گرایشهای شهوانی خویش راهاندازی میکنند و با بیحجابی و بدحجابی رفتارهای غیرارزشی دیگر و ارزشها و هنجارها را به چالش میکشند. اینان ستمگرانی هستند که نه تنها به خود ظلم میکنند بلکه اجتماع را به سمت و سویی هدایت میکنند که تنشها در آن افزایش مییابد و امنیت و آرامش روانی از جامعه سلب میشود. (یوسف، آیات ۲۳ و ۳۰ تا ۳۵)
۶- راهزنی: از دیگر گروههای اجتماعی که حق و حقوق اجتماعی مردم را تباه میکنند، راهزنان هستند. این افراد امنیت اجتماعی را در خطر میافکنند و مال و جان و عرض ایشان را تباه میسازند. (عنکبوت، آیات ۲۹ و ۳۱)
۷- رباخواری: کسانی که به رباخواری اقدام میکنند، امنیت اقتصادی جامعه را در معرض خطر قرار میدهند و آسیبهای جدی به روند آرامشی و آسایشی خانوادهها وارد کرده و بسترهای انحراف و هنجارشکنی را فراهم میآورند. بنابراین، نمیتوان رباخواری را تنها به حوزه اقتصاد محدود کرد، بلکه باید آثار و تبعات اجتماعی زیانبار آن را نیز مد نظر قرارداد و به عنوان یک ظلم اجتماعی به تحلیل و تبیین آن پرداخت.(بقره، آیات ۲۷۸ و ۲۷۹)
۸- خیالپردازی شاعرانه: شاید یکی از اموری که بسیار به امنیت روانی جامعه ضربه میزند، خیالپردازیهای شاعرانه آمیخته با کذب و دروغ و وهم و خیال است که فضایی شاعرانه آمیخته را برای مخاطبان خود ترسیم میکند که بسیار خطرناک است. البته میتوان با تنقیح مناط آن را به حوزههای دیگری غیر از شعر نیز تعمیم و گسترش داد؛ زیرا فضاهای مجازی در رمان و داستان و یا فیلم و اینترنت نیز میتواند همین ویژگی خیال پردازی را با خود داشته باشد و انسان را از واقعیت اجتماعی به فضایی بکشاند که چیزی جز توهم و خیال صرف نیست. اینگونه است که افراد گرفتار در این فضاها و محیطهای مجازی خیال پردازانه رفتارهایی را در پیش میگیرند که به خود و دیگران آسیب میرسانند. از این رو، هر گونه خیالپردازی شاعرانه را باید به عنوان مصادیقی از ظلم بر شمرد و با آن به عنوان ستمگری برخورد کرد.(شعراء، آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷).
۹- فتنهگری: فتنه به معنای کوره ذوب فلزات است و در فتنه است که سنگ از آهن مثلا جدا میشود؛ پس فتنه را باید بستر و فضایی برای جدایی حق از باطل، خیر از شر و خوب از بد دانست. اما برخی از افراد همواره با ایجاد فضایی فتنهآمیز بر آن هستند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند و به مقاصد شوم خویش برسند. از اینرو فتنهگران در دین به عنوان ستمگران اجتماعی مطرح شدهاند؛ زیرا آنان مردم را از هنجارها و ارزشها و حق باز داشته و به سوی زشتیها و ناهنجارهای اجتماعی سوق میدهند. (بقره، آیات ۱۹۱ و ۱۹۳) البته از نظر قرآن، محاربان علیه نظام سیاسی ولایی نیز در همین زمره ستمگران اجتماعی هستند که امنیت اجتماعی را مختل و جامعه را به آشوب میکشند و خون بیگناهان را بر زمین میریزند و آرامش و آسایش را که مولفههای اصلی سعادت اجتماعی است از میان میبرند. (بقره، آیات ۱۶۱ تا ۱۹۳).
۱۰- بزهکاری: در هر جامعهای گروه بزهکاران به عنوان ستمگران مطرح هستند؛ زیرا اینان با قانونشکنی و دور زدن آن حتی در قالبهای به ظاهر موجه بر آن هستند تا حق و حقوق دیگران را تباه کنند. از این رو خداوند مجرمان و بزهکاران را جزو ستمگران قرارداده است. (اعراف، آیات ۴۰ و ۴۱؛ یونس، آیات ۱۳ و ۱۷ و ۵۲ تا ۵۲؛ هود، آیه ۱۱۶؛ زخرف، آیات ۷۴ و ۷۷) اصولا از نظر قرآن، کسانی که اهل رفاه بسیار و جزو مترفان هستند، به دلایلی به بزهکاری رو آورده و به عنوان مجرمان قانون شکنی کرده و حقوق دیگران را تضییع میکنند.(هود، آیه ۱۱۶) در حقیقت مرفهان و برخورداران سرمست جامعه، در زمره ستمکارانی هستند که موجب ضرر و زیان به اجتماع میشوند؛ زیرا آنان هم از طریق نمایش چشم پرکنی اموال، دیگران را تحریک میکنند تا فلسفه و سبک زندگی اسلامی را رها کرده و دنبال فلسفه و سبک زندگی دنیاطلبی بروند و هم سد راه اجرای قوانین اسلامی و ترویج اصول عدالت خواه آن میشوند و کارهای زشت را در جامعه ترویج میکنند.(هود، آیه ۱۱۶؛ انبیاء، آیات ۱۱ تا ۱۳؛ مومنون، آیات ۳۳ تا ۴۱؛ زمر، آیات ۴۹ تا ۵۱) از همین رفاه زدگی است که اسراف و زیاده روی در همه امور خوراکی و پوشاکی و جنسی و مانند آن بیرون میآید و آنان مسرفانه امور اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار میدهند و ظلم اجتماعی را موجب میشوند.(انبیاء، آیات ۹ تا ۱۱) از نظر قرآن ، فسق و فجور و رفتارهای نابهنجار اجتماعی نیز از مصادیق ظلم اجتماعی است که باید از آن اجتناب کرد.(اعراف، آیات ۱۶۳ تا ۱۶۵).
۱۱- رویه استکباری و افسادی: روحیه تکبر در درون، در رویه اجتماعی استکباری خودنمایی میکند. از این رو مستکبران به عنوان ظالمان اجتماعی معرفی میشوند.(سباء، آیه ۳۱؛ انعام، آیه ۹۳؛ اعراف، آیات ۳۶ و ۳۷؛ عنکبوت، آیات ۳۹ و ۴۰) این رویه بیگمان افساد به جای اصلاح امور را به دنبال میآورد و کسانی که مستکبر هستند، به افساد در امور اجتماعی گرایش داشته و به جای اصلاح امور به فساد و بلکه افساد آن دامن میزنند. (اعراف، آیات ۵۵ و ۵۶ و ۱۰۳؛ هود، آیه ۱۱۶ قصص، آیات ۴ و ۲۰ و ۲۱)
۱۲- آوارهسازی: از دیگر مصادیق ظلم و ستم اجتماعی، آواره سازی افراد است. اینکه انسان کاری کند که همسایهای از آپارتمان یا محله یا شهری به جایی دیگر کوچ کند و آواره شود، از مصادیق ظلم است که باید از آن اجتناب کرد. برخی از مردم با ایجاد مزاحمت و یا اذیت و آزار دیگران شرایطی را فراهم میآورند که آرامش و آسایش از آنان سلب میشود و ناچار به کوچ کردن و آواره شدن از محیطی میشوند که بدان تعلق دارند و یا با آن خو گرفتهاند. (حج، آیات ۳۹ و ۴۰)
۱۳- اخلالگری: برخی از افراد جامعه با حضور در اجتماعات خاص بر آن هستند تا با فتنهگری و اخلالگری به مقاصد خویش برسند. از نظر قرآن اینان افرادی ستمگر هستند که در حوزه اجتماعی فعالیت میکنند.(توبه، آیه ۴۷)
۱۴- استثمارگری: از دیگر گروههای اجتماعی ستمگر میتوان به استثمارگرانی اشاره کرد که از دسترنج دیگران سود میبرند و حق و حقوق آنان را تباه میکنند. (دخان، آیات ۱۸ و ۱۹) اصولا از نظر قرآن، هر گونه تخلفات اقتصادی در هر شکلی به عنوان ظلم و ستم اجتماعی مطرح است. (هود، آیات ۸۴ تا ۹۴) همچنین تاخیر در حسابرسی و کمگذاری نسبت به حقوق دیگران به هر شکلی نیز از مصادیق ستم اجتماعی است که باید پرهیز شود؛ زیرا خداوند هرگز چنین نمیکند و تاخیر و کمگذاری در حسابرسی ندارد. (غافر، آیه ۱۷)
۱۵- استهزاء: تمسخر دیگران اعم از اشخاص یا اقوام حتی به عنوان شوخی و مزاح و ساختن جوک و طنز برای آنان و به نام آنها جایز نیست؛ زیرا این رویه به عنوان ستم اجتماعی در اسلام شناخته و از آن نهی شده است.(حجرات، آیه ۱۱) همچنین در آموزههای قرآن، دادن القاب زشت به دیگران در رفتار اجتماعی نیز در همین راستا تعریف و از آن منع شده است.(همان) از نظر قرآن، سخن نابه حق گفتن درباره مردم و نالایق شمردن آنان، ظلمى به آنان است که باید از آن پرهیز شود.(هود، آیه ۳۱)
۱۶- قانونشکنی: از دیگر رفتارهای زشت اجتماعی که به عنوان ظلم و ستم اجتماعی در قرآن مطرح شده، قانونشکنی و تعدی از حدود و قوانین و مقررات است. (بقره، آیات ۱۷۸ و ۲۲۹ و ۲۳۱؛ نساء، آیه ۱۴؛ مائده، آیه ۴۵) در همین رابطه میتوان به دزدی به عنوان یکی از مصادیق قانونشکنی و تعرض به حریم خصوصی مال افراد اشاره کرد. (مائده، آیات ۳۸ و ۳۹) همچنین هرگونه اختلاس و سوءاستفاده از بیتالمال نیز از مصادیق دزدی و ظلم اجتماعی بهشمار میرود.
۱۷- رابطهگرایی: از جمله مصادیق ظلم و ستم اجتماعی، رابطهگرایی است. اینکه انسان خویشان خود را مقدم دارد و حقوق دیگران را به صرف حمایت از خویشان نادیده گیرد، گناهی بزرگ و خروج از عدالتی است که همگان موظف به اجرای آن هستند.(نساء، آیه ۱۳۵)
۱۸- تضییع حقوق دیگران: از مهمترین مصادیق ظلم و ستم اجتماعی، تضییع حقوق دیگران است. هر کسی در جامعه حق و حقوقی دارد که باید از سوی دیگران مراعات و ادا شود. از جمله حقوقی که نباید آن را تضییع کرد حقوق مطلقه است.(بقره، آیات ۲۲۹ تا ۲۳۱) کسانی که در کارهای اداری و مسئولیتهای خویش کم میگذارند و از کارشان میزنند، از مصادیق کسانی هستند که ظلم اجتماعی روا میدارند.(هود، آیات ۸۴ و ۸۵ و ۹۴؛ شعراء، آیه ۱۸۳) همچنین از نظر قرآن، پرداخت مزد کارها به کمتر از مقدار استحقاق، عملى ظالمانه است و باید از آن اجتناب کرد.(بقره، آیه ۲۸۱؛ آل عمران، آیات ۲۵ و ۱۶۱)
۱۹- حرمتشکنی: در هر جامعهای اموری به عنوان حرمتها و حریمها مطرح است که باید رعایت شود. شعائر الهی از جمله این حرمتها است که مراعات آن لازم است. کسانی که حرمت مثلا ماههای حرام را نگه نمیدارند، در حقیقت به حقوق اجتماعی دیگران ظلم کردهاند(توبه، آیه ۳۶) چنانکه نادیده گرفتن حریم خصوصی و جان و مال و عرض افراد به عنوان ظلم و ستم مطرح شده است. (حجرات، آیه ۱۱؛ حج، آیات ۳۹ و ۴۰)
۲۰- خیانت: هرگونه رفتار خیانتآمیز از جمله خیانت در گواهی دادن، از مصادیق ظلم است.(مائده، آیه ۱۰۷) روابط نامشروع جنسی نیز از مصادیق ظلم و خیانت است که در آیات قرآن به آن اشاره و از آن نهی شده است.(یوسف، آیه ۲۳)
۲۱- ولایت و داوری به طاغوت: از نظر قرآن هر گونه پذیرش ولایت غیر از اولیای الهی به معنای پذیرش ولایت طاغوت و گناه است.(کهف، آیه ۵۰؛ مائده، آیه ۵۱؛ اعراف، آیات ۳ تا ۵؛ توبه، آیه ۲۳) همچنین داوری به طاغوت نیز از مصادیق ظلم و بیعدالتی اجتماعی است که باید از آن اجتناب کرد.(مائده، آیه ۴۵)
۲۲- سازش با دشمنان: از نظر قرآن، سازش با دشمنان بر سر مسائل دینی و عقیدتی بویژه از سوی رهبران جامعه به عنوان ظلم و ستم اجتماعی مطرح شده است. پیشوایان دین اسلام، در صورت سازش کردن با پیروان دیگر ادیان بر سر مسائل دینى، در زمره ستمگران قرار میگیرند. (بقره، آیه ۱۴۵؛ انعام، آیه ۵۶ و ۵۸)
۲۳- طرد فقیران: از دیگر رفتارهای ظالمانه اجتماعی طرد فقیران است که بسیار مذموم و ناپسند شمرده شده است.(انعام، آیه ۵۲)
راهکار دوری از ظلم
از آنجا که عوامل ظلم عبارت از اموری چون ابلیس و وسوسههای او(سباء، آیات ۱۹ و ۲۰)، ادّعاى مالکیّت اموال دیگران (ص، آیات ۲۳ و ۲۴)، افزونطلبی(همان)، بیماردلی(حج، آیه ۵۳)، دوست ناباب(فرقان، آیات ۲۷ و ۲۸)، رفاهزدگی (انعام، آیات ۴۴ و ۴۵)، پذیرش ولایت غیر خدا از طاغوت و مانند آنان (مائده، آیه ۵۱)، قساوت قلب (حج، آیه ۵۳)، نیازمندی و کمبودها (آل عمران، آیات ۱۰۸ و ۱۰۹)، وسوسهها (اعراف، آیات ۲۰ تا ۲۳) و مانند آنهاست، انسان باید از این امور اجتناب کند و برای رهایی از آن به ایمان و تقوایی چنگ زند که مانع جدی بر سر ظلم و ستم اجتماعی به دیگران است (ص، آیه ۲۴)، تا این گونه خود را از ظلم و ستم رها کند و به عدالت متمایل شود و جامعه را نیز به آرامش و آسایش برساند.
البته ایمان و تقوایی که مراد است همان ایمانی است که انسان را متوجه و متذکر علم و قدرت الهی میکند (نساء، آیه ۳۶؛ بقره، آیه ۲۴۶؛ انعام، آیه ۵۸) چنانکه خوف از خدا نیز به عنوان مانع عمل میکند (مائده، آیات ۲۸ و ۲۹) و اجازه نمیدهد که انسان به ظلم و ستم گرایش یابد یا ادامه دهد.
برچسب ها :ججین ، ظلم ، ظلم اجتماعی ، قران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰