صنعت نفت چگونه ملی شد؟

سرانجام پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی، مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب قانون مذکور را انجام و ثبت قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به اجرا رسید.

کد خبر : 68562
تاریخ انتشار : دوشنبه 28 اسفند 1396 - 11:40

 

 

به گزارش پایگاه خبری “ججین”، جبهه ملی یک حزب سیاسی نبود بلکه ترکیبی از رهبران احزاب و دستجات سیاسی، مذهبی و تشکلی از مدیران روزنامه، بازاریان، دانشگاهیان و احزاب کارگری بودند که در روز ۱۹ آبان ۱۳۲۸ جبهه ملی را پایه گذاری نمودند.

در روز ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ محمدرضا شاه پس از مراجعت از سفر آمریکا به ایران، دوره شانزدهم مجلس شورای ملی را بر خلاف قانون اساسی و بدون حضور نمایندگان تهران، افتتاح کرد و از مجلس خواست که در مورد چند اصل قانون اساسی که محتاج به تجدید نظر می‌باشد و مجلس موسسان انجام آن را به عهده مجلسین شورا و سنا قرار داده است اقدام نمایند. ( منظور شاه از تغییر چند اصل از قانون اساسی این بود که اختیار داشته باشد چنانچه قانونی را منطبق با نظریات خود دانست آن قانون را مجددا به مجلس برگرداند و آن را بلااثر نماید.)

روز ۲۸ اسفند دولت ساعد کناره گیری خود را اعلام و علی منصور که سابقه وزارت و نخست وزیری در زمان رضا شاه را داشت به زمامداری و تشکیل دولت منصوب گردید. مهمترین هدف دولت در مجلس شانزدهم تصویب لایحه قرارداد الحاقی نفت بود که در دولت ساعد به امضاء رسیده بود.

اما منصور به دلیل مشکلات موجود در ترکیب مجلس به منظور به تصویب رساندن قرارداد الحاقی خیلی زود جای خود را به سپهد رزم آرا واگذار نمود و بدینصورت که شاه با توجه به نظر آمریکائی ها که به هنگام مسافرت شش ماه پیش خود به آنجا به ایشان گوشزد شده بود،بدون کسب تمایل مجلس و دستور از پیش تعیین شده فرمان نخست وزیری سپهد حاج علی رزم آرا را صادر نمود.

آنچنان که استقبال مطبوعات معتبر آمریکائی از به قدرت رسیدن رزم آرا را تا انجا بود که در روزنامه نیویورک تایمز ۲۶ ژانویه ۱۹۵۱ .

“…………… تشکیل کابینه جدید ایران نشان می دهد که این کشور کوشش می کند تا در این بحران بین المللی، خود را تقویت نماید، تغییرات جدید دولت ایران ثابت می کند که دیگر اجازه داده نخواهد شد موضوع اصلاحات عمومی که از مدتها پیش در نظر گرفته شده است ، بیش از این به تاخیر بیافتد .”

هنری گریدی سفیر کبیر آمریکا در آتن ، که به جای جان – وایلی سفیر آمریکا در تهران انتخاب شده بود عازم حرکت به ایران شد ، ضمن مصاحبه با روزنامه نگاران اظهار داشت: “……. ما فقط در صورتی به ایران کمک نظامی و مالی خواهیم کرد که دولتی مورد اطمینان در راس کار قرار گیرد  این دولت پس از ورود من به ایران زمامدار خواهد شد و از پشتیبانی کامل آمریکا برخوردار خواهد گردید” .

در این راستا، رزم آرا که به عنوان یک اصلاح طلب شجاع و اندیشمند نظامی معرفی شده بود، سه روز پیش از ورود گریدی به تهران (پنج تیرماه ۱۳۲۹ ) فرمان نخست وزیری خود را دریافت و ساعاتی بعد کابینه اش را معرفی نمود.

انگلیسی ها و شرکت نفت نیز به خاطر حفظ منافع خود، به خصوص بحث نفت، از رزم آرا پشتیبانی کامل و اتفاق نظر با آمریکایی‌ها را علنی نموده که اگر در ایران اصلاحاتی ولو ظاهری انجام نگردد و فاصله طبقاتی موجود از بین نرود، بروز انقلاب اجتماعی جدیدی منافع آنها را تهدید خواهد کرد و از سوی دیگر موقعیت سیاسی و استراتژیکی آنها در برابر شوروی نیز تضعیف می گردد، بنابراین، امید به تصویب لایحه الحاقی نفت و تثبیت سود خودشان را در ذهن می پروراندند.

جالب توجه آنکه نهضت ملی ایران، نخست وزیری رزم آرا را «شبه کودتا» نامید و به عموم مردم خطر استقرار یک رژیم دیکتاتوری نظامی را هشدار داد و در پی آن جبهه ملی عنوان نمود که نه تنها قرارداد دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ بلکه قرارداد الحاقی را نیز نمی تواند به رسمیت بشناسد و این قراردادها تنها  اوراق بی ارزش و بی اعتبار بوده و غصب حقوق مردم بزرگ ایران جنایتی بزرگ است.

بدین جهت برنامه استیضاح دولت جدید به میان آمد و در جلسات استیضاح از دولت رزم آرا که چهار روز به طول انجامید ، نمایندگان جبهه ملی (پنج تن از ایشان، الهیار صالح ، حائری زاده ، مکلی ، دکتر مصدق و دکتر شایگان ) درباره مضار لایحه قرارداد الحاقی و بی اعتبار بودن قرارداد سال ۱۹۳۳ صحبت های فراوانی شد. الهیار صالح طی بیانات مشروحی ، ملاحظات شرکت نفت را در امور مملکت بر شمرد و گفت: “…….. در دنیا دو عامل قوی، سرنوشت ممالک عقب افتاده را تعیین می کند، این دو عامل یکی پول است و دیگری زور ، شرکت نفت انگلیس و ایران هر دو عامل را در اختیار دارد که در شئون اجتماعی کشور رخنه کرده و مانع رشد اجتماعی ملت ایران شده است …..” حائری زاده شرح داد که: ” …… حکومت انگلستان در لباس کمپانی نفت در داخل ایران یک دولت قوی در شکم دولت ضعیف ایران تاسیس کرده و مروج قدرتهای نامشروع شده و به استقلال اقتصادی و سیاسی ما لطمه وارد ساخته است ….”

مکی از جنبه فنی، خلاف‌کاری‌های شرکت را تشریح کرد و نتیجه گرفت که : “……….. شرکت نفت برای دولت ایران حق کنترل واقعی عملیات فنی و محاسباتی خود را قائل نیست و در محروم نمودن ایرانیان از تصدی مشاغل فنی و مهم اهمیت دارد.

… معافیت‌های گمرکی که شرکت از آن استفاده کرده، به میزانی است که با یک حساب ساده، معلوم می شود که شرکت نفت  اگر نفت را بلاعوض می برد ولی حقوق گمرکی را روی وارداتش می پرداخت، مجبور بود سالی شصت میلیون لیره که چند برابر حق الامتیاز است، به دولت ایران بپردازد .”

دکتر مصدق نیز ضمن بیانات خود به توضیح زیان‌های ناشی از رژیم دیکتاتوری رضاشاه این چنین بیان داشت که : “……. خوب به یاد دارم که در دوره پنجم و ششم هر وقت که دولت لایحه ای پیشنهاد می‌کرد و نمایندگان نمی‌خواستند به آن رای دهند، موقع طرح آن، سرتیپ محمدخان درگاهی، رئیس نظمیه در مجلس حاضر و حضور او سبب می شد که نمایندگان بدون شور و بحث زیاد لایحه را تصویب کنند.

تنفیذ قرارداد دوره دیکتاتوری رضاشاه سبب خواهد شد که ملت ایران تا سال ۱۹۹۳ میلادی ، یعنی ۴۳ دیگر تحت مقررات ظالمانه آن قرارداد، قرار بگیرند و از منافع هنگفت معادن تحت الارضی خود محروم شوند ، این قرارداد باطل است و خوب می دانید که اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان آن دوره، نمایندگان حقیقی ملت نبودند و وزراء نیز آزادی عمل نداشتند .

……از مذاکرات آقای رزم آرا در مجلس سنا (یکروز قبل از استضیاح ) اینطور بر می آید که او را برای اجرای قرارداد گس – گلشائیان آورده اند… در هر کجا افسران برای دفاع از حقوق مملکت خود جنگ می کنند و کشته می‌شوند، ولی در این مملکت این سپهبد می‌خواهد دست وکلاء را ببندد و تسلیم شرکت نفت کند، ای مرگ بر آن کسانی که به جای خدمت، خیانت به وطن را پیشه خود قرار می دهند .”

سرانجام نمایندگان جبهه ملی در جلسات روزهای ۲۶ و ۲۸ آذرماه مجلس شورای ملی، طرح ملی کردن نفت را دنبال کردند، شایگان، مکی، الهیارصالح نریمان، حائری زاده و بقائی در مجلس و روزنامه نگارانی مثل فاطمی، فرامرزی و ملکی با ایراد سخنرانی و نوشتن مقالات، بیش از پیش مردم را به تعمد مبارزه واقف ساختند که در پی آن در خارج از مجلس تظاهرات وسیعی علیه دولت و شرکت نفت انجام گردید.

آیت الله کاشانی نیز طی پیامی از طرح ملی شدن صنعت نفت پشتیبانی خود را اعلام نمود.

بدین صورت و با توجه به دو لایحه الحاقی توسط نمایندگان جبهه ملی شعار (( همه چیز برای ملی شدن نفت )) در سراسر کشور طنین انداز شد که در چنین اوضاعی فشار دولت به جبهه ملی افزایش یافت و روزنامه های جبهه ملی توقیف و دکتر فاطمی و چند تن دیگر به زندان افتادند، که با حرکتی مثال زدنی نمایندگان جبهه ملی با استفاده از مصونیت پارلمانی خود در خیابان‌ها روزنامه‌های حامی ملت را به فروش می رساندند، مردم در سراسر ایران نوارهای سه رنگ پرچم ایران را که روی آن شعار (( نفت باید ملی شود )) را به سینه خود زدند و ادامه مسیر دادند و اما جبهه ملی که دست رئیس دولت را خوانده بود در جلسه دوم دیماه ۱۳۲۹ قصد دولت را درمورد استرداد لایحه الحاقی فاش ساخت و در آن جلسه حسین مکی مخبر کمیسیون نفت، نطق جالبی ایراد کرد که خواندن قسمت هائی از آن خالی از لطف نیست:.

” اگر آقای نخست وزیر مطالبی دارند که بایستی بگویند، چرا پشت تریبون نمی گویند تا اقلیت جواب دهد چرا جلسه غایب با شک (قایم موشک) درست می کنند و اجازه نمی دهند که اقلیت در جلسه خصوصی شرکت بکنند، و فقط یک عده بخصوصی را دعوت می کنند.

… خواستم عرض کنم که ایشان ( نخست وزیر ) بلند شدند و رسماً گفتند که ما لیاقت و شخصیت حتی اداره کارخانه سیمان را نداریم، این را به اکثریت گفتند، گر چه اجازه ندادند که بعد از نطق ایشان کسی از آقایان اکثریت نیز بلند شوند و صحبت کنند، والا من مطمئن بودم که غالب نمایندگان اکثریت می گفتند این بی لیاقتی خود دولت است.

ایشان باید بگویند چرا لیاقت اداره کارخانه سیمان را تو نداری… ای کاش یک موی نحاس پاشا ( نخست وزیر مصر ) در تن این نخست وزیر بود، نحاس پاشا، وقتی که دانشجویان مصری قیام می کنند و می گویند می خواهیم کانال سوئز را بگیریم، می گوید اگر بنا شود از افراد مصر برای تصرف کانال کسی کشته بشود، او نحاس پاشا خواهد بود، اما نخست وزیر ما آنچه را که به او دیکته می کنند به ما می گوید، روزی که راه آهن سراسری ایران را مشغول ساختمانش شدند، هیچکس تصور نمی کرد که مهندسین ایرانی و افراد ایرانی بتوانند یک چنین شاهکار فنی و معماری را در ایران بوجود بیاورند.

ایرانی شخصیت دارد و هیچ زیر بار این حرف‌های پوچ نمی رود که نخست وزیر بلند شود سلب شخصیت از مهندسین عالی مقام ایرانی بکند … ما توانائی همه کار را داریم وانگهی اگر ما فکر بکنیم که وقتی این منابع را ملی کنیم عوایدی برای ملت ایران حاصل نخواهد شد، بنده عرض می کنم که اگر تمام این نفت را به دریا بریزیم، یا در چاه هایمان را ببندیم و نفوذ بیگانه را از این مملکت قطع کنیم، بزرگترین خدمت را به این کشور کرده ایم و توانسته ایم جلوی خرابکاری و بدبختی مملکت را در آتیه بگیریم.”

جالبتر آنکه در خاطرات آنتونی ایدن آمده است: ” بهرحال اوضاع از هر لحاظ به سود مصدق و در جهت پیروزی او پیش می رفت و کوشش برای ملی کردن نفت به شدت دنبال می شد، مجلس از نخست وزیر خواسته بود نظر دولت را درباره اینکه آیا ملی شدن نفت ایران عملی است یا نه، به اطلاع نمایندگان برساند، ژنرال رزم آرا بررسی درباره این مسئله را به کارشناسان ایرانی احاله کرده بود و هیئت مزبور نظر داده بود که انجام این کار به سود و صلاح ایران نیست… روز سوم مارس ( ۱۲ اسفند ) نخست وزیر گزارش مزبور را تسلیم مجلس کرد و چهار روز بعد هم به قتل رسید. “

پیش از ظهر روز ۱۶ اسفند در همان موقع که کمیسیون با حضور رئیس و اعضای آن به بیانیه دکتر مصدق که به وسیله مکی قرائت می شد گوش می کردند، رزم آرا در مسجد سلطانی به ضرب چند گلوله به قتل رسید و فردای آن روز در ۱۷ اسفند، کمسیون نفت به اتفاق آرا اصل ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب و گزارش را اعلام نمود، آنچنانکه در روز ۱۷ اسفند روزنامه دیلی میل نوشت:

” … رزم آراء بر سر نفت  می خواست با انگلستان قرارداد جدیدی ببندد، اما شکست خورد … مرگ او از این جهت وحشت انگیز است که ایران را باز و بلادفاع رها کرد “. تفسیر رادیو لندن هم شنیدینی است. ” امروز پارلمان ایران پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را در کشور تصویب کرد، این پیشنهاد از طرف عده معدودی از مرتجعین و ثروتمندان و همچنین یک عده ملاهای متعصب که در راس آن ها سید ابوالقاسم کاشانی قرار گرفته، پشتیبانی می شود … چند نفر منفی باف که عده ای از جوانان ساده لوح از آن ها پیروی می کردند، فریاد می زدند:   ” نفت ایران برای ایرانی”  ولی هیچ کس نگفت چطور ممکن است که ایرانی نفت خود را اداره کند. فقط کسانی از قبیل رزم آرا که می دانستند اداره کردن نفت به دست ایرانی عملی نیست، با پیشنهاد ملی کردن مخالفت می کردند …” روزنامه منچستر گاردین در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۵۱ نوشت: “اقدام برای ملی کردن نفت ایران، سایر کشورهای خاورمیانه از جمله عراق و مصر را بیدار کرده است.”

 و  سرانجام پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی، مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب قانون مذکور را انجام و ثبت قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به اجرا رسید و در تاریخ ملت ایران نقطه عطف منحصر به فردی را رقم زد.

یاد مردان طلائی نفت گرامی باد.

 

 

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

سه × 1 =