شهرزاد جان ندارد
فصل دوم سریال خانگی شهرزاد با حاشیه های زیادی به سرانجام رسید اما نتیجه به دل برخی ننشسته. چرا؟
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از تبیان، سریال در اوج تمام شد و کمتر کسی پیش بینی می کرد در سری دوم نسبت به فصل یک تا این اندازه افت داشته باشد. در گزارش پیش رو نظر دو روزنامه نگار را مرور می کنیم و البته امیدوار می مانیم سریال جان بگیرد و اتفاق فصل اول تکرار شود.
در حسرت شهرزاد
احسان ناظم بکائی در هفته نامه همشهری جوان این طور نوشته است: فصل دوم شهرزاد تا اینجا مانند فصل اولش، آن پختگی و دقت را ندارد. گریمهای اگزجره و نمایشی و آرایشی جای گریمهای منطقی و عادی فصل قبل را گرفتهاند؛ مثلا نگاه کنید به سبیلهای امیر جعفری و مقایسهاش کنید با گریم بدون اغراق شهاب حسینی. تغییر محسوس در گریم بازیگران و تغییر سلیقهی چهرهپردازی را میتوان بدون نگاه به تیتراژ و نشستن عبدالله اسکندری به جای سعید ملکان، حس کرد.
خلأ نبود علی نصیریان هم به قدری عمیق است که رویا نونهالی و رضا کیانیان با دو سبک بازی متفاوتشان، نتوانستهاند آن را پر کنند. در واقع نصیریان، انرژیِ حضوری با خود به صحنه میآورد که قابل مقایسه با بازیگر دیگری نیست. فضای بعضی اتفاقات و مکانها هم آن گیرایی پیشین را ندارد؛ مثلا فضای قهوهخانهها و جاهلهای شهرزاد را با فضای شب دهم خود حسن فتحی یا دندون طلای میرباقری مقایسه کنید تا دستتان بیاید، چه میگویم.
مسئله مهم دیگر، پرداخت صحنه است. فصل دوم شهرزاد در نیمهی دههی ۱۳۳۰میگذرد. در تهرانی که بعد از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، پوست انداخته است، پایتختی که در دوران آغاز دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، به واسطهی افزایش قیمت نفت، سرمایهگذاری غربیها و ورود اسباب و لوازم گوناگون در مسیر توسعه بوده است.
در آن سالها خط اتوبوسرانی شرکت واحد افتتاح شده، ملت با هواپیما به سفر فرنگ میرفتهاند. ساواک درست شده، آپارتمانسازی رونق گرفته و طبیعتا این تاثیرات، بر گویش و گفتارها هم تاثیر گذاشته اما سیمایی که حسن فتحی در شهرزادش از تهران دههی۱۳۳۰ نشان میدهد، تفاوت چندانی با تهران دههی۱۳۲۰ و قبلش ندارد
فیلمها و عکسهای زیادی از آن دهه وجود دارد. پدربزرگها و مادربزرگهایمان به خوبی آن دوران را به یاد دارند و شاهدان زندهی فراوانی وجود دارند که آن دوره را با جزئیات، زندگی کردهاند. با این ضعفها، آنچه مخاطب را همچنان پایبند شهرزاد نگه میدارد خط قصه و کنجکاوی برای دانستن سرنوشت قهرمانهای قصه، دیدن بازیهای شهاب حسینی و ترانه علیدوستی والبته اعتیاد رسانه به قرارهای دوشنبه برای گرفتن دیویدی سریال است. شهرزاد، هرقدر پیش میآید، کار برای سازندگانش سختتر میشود، چون هم ما شهرک سینمایی مربوط به دههی۱۳۳۰ به بعد نداریم و هم شواهد زیادی از دورهی معاصر – چه تصویر و چه افراد- وجود دارد که جلوی سازندگان سریال را برای ساخت فضای باسمهای و بیمدرک و دلیل میگیرد
ضعف داستان و شخصیت پردازی
محمد تقی زاده در روزنامه صبا هم این طور نوشته: اشکالات اساسی در داستان و شخصیتپردازی که باعث شده «شهرزاد» جذابیت و استقبال فصل اول را نداشته باشد. به نظر میرسد داستان در خیلی از موقعیتها جذابیتش را از دست داده و در خیلی جاها قابلیت این میزان کش دادن و بهقول معروف آببستن را ندارد. موفقیت بخش اول «شهرزاد» هر چه بود و میزان رضایتی که مخاطبان از یک سریال نمایش خانگی بعد از مدتها داشتند، به نظر میرسد تا حدی دقت نظر و وسواس نویسندگان را کاهش داده و در قسمتهایی با عدم کانسپت و محتوای خاصی روبهرو هستیم که مخاطبان از سازندگان «شهرزاد» سراغ ندارند. بدون شک طرفداران و دنبالکنندگان سریال «شهرزاد» توقع و انتظاری فراتر از مثلا تهیهکنندگان «عاشقانه» و کارگردانی منوچهر هادی دارند و اشکالات و ایرادات مشابه و یا کوچکتر در سریال «شهرزاد» بهدلیل سابقه درخشان سازندگان در فصل اول بسیار پررنگتر خود را نشان میدهد.
بازیگران و انتخابهای درست یکی از ویژگیهای مثبت فصل اول «شهرزاد» بود که در فصل جدید به نظر میرسد با تامل و اماواگرهایی روبهرو شده است. علی نصیریان، غزل شاکری، ابولفضل پورعرب، جمشید هاشمپور و جمشید گرگین ازجمله هنرپیشههایی بودند که در فصل اول حضور داشتند و در فصل جدید بهدلیل مرحوم شدن در فصل جدید حضور ندارند و بهجای آنها و یا در موقعیتی مشابه رضا کیانیان، رویا نونهالی، آتنه فقیهنصیری، امیر جعفری و پرویز فلاحیپور بهطور ثابت ایفای نقش میکنند که یک نگاه سرانگشتی کافی است تا تفاوت هنرنمایی مثلا علی نصیریان با رضاکیانیان، جمشید هاشمپور با امیر جعفری(هر دو در نقش بازپرس)، ابوالفضل پورعرب و نقشآفرینیاش پس از مدتها با پرویز فلاحیپور نشان از این دارد که با پذیزش هنرمندی بازیگران جایگزین میتوان به روشنی دریافت که فتحی برگهای برنده خود را در فصل اول رو کرده بود و اگر برنامهای برای ادامه «شهرزاد» داشت نباید همه برگهای برندهاش را نشان تماشاگر میداد. از اینرو باید پذیرفت که «شهرزاد» برای همان فصل اولش برنامهریزی و نوشته شده بود و اضافه کردن بخشها و فصلهای جدید هم کار نویسندگان را سختتر کرد و هم بینندگان را از آن تب و تاب اولیه تماشای فصل اول انداخت.
موسیقی و صدای محسن چاووشی و سینا سرلک نیز تا به اینجای سریال که پخش شده، نتوانسته جذابیت و تاثیرگذاری کلیپهای تصویری فصل اول را تکرار کند تا در این بخش هم که یکی از مهمترین فاکتورهای جذب مخاطب و رضایت آن بود سازندگان سریال ضعیفتر عمل کرده باشند.
تم مافیای و معمایی «شهرزاد» که در فصل اول با نقشآفرینی علی نصیریان بهمثابه پدرخوانده ایرانی و اصیل مطرح بود در فصل جدید پرداخت مناسب و دقیق ندارد، قباد آنقدر جسارت و قدرت برای ترسیم چنین شمایای را لااقل تا الان نداشته است، رضا کیانیان که انتقادهایی از بازی تصنعی و همراه با اغراقش زیاد به گوش میرسد اصلا قرار نیست چنین شمایل عظیم و استواری را ایفا کند و عمه بالقیس با بازی رویا نونهالی که ابهت و درایت خاصی هم دارد بهدلیل زنانگی قادر به بازآفرینی شمایل پدرخواندگی سریال نخواهد بود تا نویسندگان به فکر داستانکها و خردهداستانهای معمایی و جنایی و خلق شخصیتهای کوچک ولی قهرمانی چون محمد یا صابر با بازی پسر حسن فتحی باشند تا شاید حضور و درخشش چنین قهرماناتی بتواند کمرنگی نقش پدرخواندگی بزرگآقا را کم و کمتر کند.
مایههای درام و عاشقانه سریال نیز ضعیفتر از بخش قبل و قابل پیشبینیتر شده است. سرنوشت فرهاد بهدلیل بازیگوشی و فعالیتهای سیاسیاش تقریبا قبال حدس است و در فضای مجازی نیز خیلی از کاربران سرنوشت دوباره جدایی فرهاد از شهرزاد و مرگ فرهاد را پیشبینی کردهاند. حالا که شهرزاد آقابالاسر قدرتمندی چون بزرگآقا و پدرش را بر دوش خود احساس نمیکند مشخص نیست چرا خیال فرهاد را از عدم حضور همیشگی قباد از زندگیاش مشخص نمیکند و با وجود این درخواستها و پیشنهادهای گاه و بیگاه قباد تکلیف خودش و فرهاد و قباد را مشخص نمیکند. در فصل قبل شهرزاد بین مرگ فرهاد و جداییاش از وی و ازدواج اجباری با قباد دومی را برگزید، حال اینبار چگونه و با چه تمهیدی قرار است شهرزاد به قباد برسد یا نرسد؟ جواب سوال هر چه باشد معلوم است منطق قوی فصل اول را ندارد و اگر بخواهد دوباره به بهای زندگی عشقش و یا حتی فرزندش با قباد زندگی کند نیز داستان تکراری، کلیشهای خواهد شد.
در هر حال انتظار از سازندگان حرفهای و نویسندگان زبردستی چون فتحی و ثمینی این بوده است که اگر قرار بود سریال چند فصل باشد از اول مشخص میکردند و همه پلانها و نقشهها را در فصل اول رو نمیکردند و اگر قرار نبوده و استقبال مخاطبان باعث تولید فصل جدید شده است سوال این است که آیا بهتر نبوده که «شهرزاد» در همان یک فصل و با جذابیت برای مخاطب تمام میشد تا اینکه در فصل دوم و پس از گذشت هفت قسمت از آن هنوز مخاطب به امید بهتر شدن و با تکیه بر رضایت فصل اول به تماشای قسمتهای جدید بنشیند؛ مخاطبی که عموما رفتار پیچیدهای دارد و اگر دلزده شود سخت میشود دوباره اعتماد و رضایت این سرمایه عظیم یعنی اعتماد مخاطب را کسب کرد. به اینها میتوانید سایر محصولات فرهنگی هنری درجهیک آمریکایی و اروپایی را نیز اضافه کنید که بهراحتی برای مخاطبان در دسترس است و با چند کلیک و مقدار کمی حجم اینترنت، جدیدترین و جذابترین سریالهای روز دنیا برایش قابل دسترسی است.
telegram.me/jajinnews
برچسب ها :شهرزاد،فصل دوم،نقد، ججین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰