سرنوشت تلخ ارزآورترین محصول کشاورزی؛ باغهای پسته آب میروند
اغهای پسته که ارزآورترین محصول کشاورزی را تولید میکنند سالهاست در گیرودار حاشیهها فراموششدهاند و در حالی در آنسوی مرزها باغات گسترش مییابند که در رفسنجان آب میروند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” به نقل از خبرگزاری مهر، نسیم پاییزی بر روی دشتهای کویری میوزد و پرتوی خورشید دست نوازش خود را بر پوست سبزگون مردمان کویر میکشد، هرچند پاییز است اما اینجا خبری از رخوت و ریزش برگ و خزان نیست.
در دشتهای رفسنجان فصل کار و تلاش شروعشده و قبل از تابش نخستین اشعهی خورشید ساکنان روستاهای دشت از خانههای خشت و گلی خود خارجشده و در حال کار و تلاش برای برداشت دسترنج یک سال گذشته خود هستند.
اشعهی زرد خورشید بر طلاهای سبز دشتهای رفسنجان میتابد و زندگی یکبار دیگر شروع میشود، اینجا قلب تپنده اقتصاد بزرگترین استان کشور است.
ارزآوری دومیلیاردی پسته/ آغاز فصل کار و تلاش
گردش مالی پسته دشتهای استان کرمان حدود ۲ میلیارد دلار در هرسال است و این روزها بیش از یکمیلیون نفر در این باغها در حال کار هستند.
بسیاری از این افراد در جستجوی کار، پاییز به دشتهای کرمان سرازیر میشوند، بوی پوست پسته تازه سراسر دشت را در برگرفته است و کشاورزان تلاش میکنند پسته چیده شده را از گزند تابش نور خورشید در امان نگهدارند و محصول را به ترمینالهای ضبط پسته برسانند، اینگونه کیفیت طلای سبز حفظ میشود و راحتتر راهی بازارهای بینالمللی میشود.
روستاییان میدانند که پسته رفسنجان با روزهای درخشان یک دهه گذشتهاش فاصله دارد و حالا پستههای آمریکایی و ترکیهای به پشت مرزها رسیدهاند و هرسال یکی پس از دیگری بازارهای سنتی ایران را میگیرند.
به همین دلیل نگاه روستاییان بیشتر به بازارهای شرق دور و چشمبادامیهایی است که گاه و بی گاه بر سرمزارع برای پیشخرید پسته ظاهر میشوند. اما تلخترین خبری که مردم رفسنجان شنیدهاند این است که طبق گفته رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران پسته رفسنجان در صورت ادامه خشکسالی و کمبود آب فقط تا ۱۰ سال دیگر در کرمان دوام خواهد داشت.
برخی از کشاورزان عمده با درک وضعیت نامناسب در حال انتقال سرمایههای خود به استانهای پر آبتر هستند و به نظر میآید پیشبینیها درزمینهٔ افول پسته در کرمان در حال آغاز شدن است.
یک روز با حاج علی و ۴۶ عضو خانوادهاش
اما هنوز هم حاج علی یکی از هزارانی است که این روزها زندگیاش با پسته یکی شده است، صبحها با امید برداشت محصولی باکیفیت بیدار میشود و شبها غصهدار خشکسالی و خسته از برداشت محصول اما شکرگزار سر به بالین میگذارد.
حاج علی در یکی از خانههای روستایی اطراف دشت رفسنجان حدفاصل کبوتر خان و شهر رفسنجان زندگی میکند، خانهاش بوی قدیمها را میدهد، خشت و گل دیوارهای خانهاش را ساختهاند و سقف کاشانهاش گنبدی است. دورتادور خانه را باغهای پسته گرفتهاند و درون حیاط و اطراف حوض مزین به شمعدانیاش چند درخت انار چشمنوازی میکنند.
حاج علی به همراه شش پسر و هفتدخترش که همگی ازدواجکردهاند و نوهها و زنش یکی از پرجمعیتترین خانوادههایی است که تاکنون دیدهام، همگی باهم ۴۶ نفر میشوند. برای من عجیب است اما وقتی نگاه متعجب من را میبینند یکی از دختران میگوید اینجا همه خانوادهها جمعیت بالا دارند و همگی در طول سال برای آبیاری، هرس، کود دهی و سمپاشی درختان پسته کار میکنند و در زمستان که کار زیاد نیست، قالی میبافیم و گوسفندها را چرا میبریم.
اگر بچههای کوچک را کنار بگذارم خانواده ۳۵ نفر نیروی کاری دارد.
اینجا هنوز حال و هوای زندگیهای سنتی را دارد
حیاط خانه بسیار بزرگ است و در گوشهوکنار خانه انواع ابزار کشاورزی و پسته پوستکنی قرار دارد و در بخشی از حیاط در حال شستن کف سیمانی هستند وقتی دلیلش را میپرسم میگویند، تعدادی از اعضای خانواده در خانه میمانند و پستههایی که روز قبل آماده و پوست تازهشان چیده شده را با پارو در حیاط خانه پخش میکنند.
هر کدامشان وظیفهای دارد، وضعیت زندگیشان خوب است و مرفه زندگی میکنند اما هنوز زندگی روستایی و وظایفشان را انجام میدهند.
امسال سال پسته است
حاجی یک «یا علی» میگوید و به همراه سایر اعضای خانواده راهی زمینهای پسته میشوند، و با لبخند میگوید امسال سال پسته است باید بیشتر کار کنیم.
وی ادامه میدهد: سال آینده ساله پسته نیست امسال باید جبران کنیم. بازهم دخترش با لبخند میگوید باغهای پسته یک سال پرثمر هستند و ما بهاصطلاح میگوییم که سال پسته است و یک سال هم ثمر کمی دارند و میگوییم پسته نداریم و سال پسته نیست.
دشت رفسنجان ۸۵ هزار هکتار زمین زیر کشت پسته دارد و باغهای پسته حاج علی بخش کوچکی از مجموع باغهای این دشت است. حاج علی میگوید: من هزار قصب زمین پسته مثمر دارم و ۵۰۰ قصب نهالکاری کردهام و چهار حبه آب دارم، اینها که میگوید واحدهای شمارش مردم محلی کرمان است.
حاجی و فرزندانش در لابه بلای باغهای پسته از نظرم دور میشوند و من میمانم و افکارم، قرار است همراه دو پسرش چند دقیقه دیگر راهی باغ نزدیک خانه شویم.
گرمای تیرماه پستهها را جنین کش کرد
صحبتهای دیروز مدیر جهاد کشاورزی رفسنجان یادم میآید که میگفت: در رفسنجان گونههای پسته مختلف تولید میشود که شامل؛ اکبری، کله قوچی، فندقی، احمد آقایی ست.
حسین رضایی نگران پوکی ۳۵ درصدی پستههای اکبری بود و میگفت که باوجوداینکه در سال پرثمر هستیم اما تغییرات آب و هوایی موجب شده که در هر هکتار ۳۰۰ کیلو پسته پوک داشته باشیم.
نمیدانم وقتی حاج علی از زمینهای پستهاش برگردد همان لبخند ساده روستاییاش را بر لب خواهد داشت یا پستههای پوک روی دستش، حاصل دسترنج یکسالهاش را تلخ میکند.
رضایی میگفت که گرمای فروردینماه موجب شد کشاورزان در سال جاری با مشکل مواجه شوند.
میگفت که گرما جنینهای پسته را همان ماه ضعیف کرد و داغی هوای تیرماه و خشکسالی آنها را نیمه تابستان کشت.
برداشت ۷۰ هزار تن پسته خشک از دشت رفسنجان
مدیر جهاد کشاورزی رفسنجان میافزاید: اوایل امسال تخمین زده شد که حدود ۹۰ هزار تن پسته خشک برداشت شود و بعد باوجود خسارات تا ۶۵ تا ۷۰ هزار تن هم پیشبینی شد که باوجود سرمازدگی، گرمازدگی و پوکی این میزان بهطور قابلتوجهی کاهش پیداکرده است تخمین نهایی میزان محصول امسال در آبان ماه ارائه خواهد شد و خسارت پوکی محصول امسال حدود ۶۵۰ میلیارد تومان برآورد میشود.
صدای تراکتور رشته افکارم را پاره میکند و محمد (پسر حاج علی) بلند فریاد میزند که سوار شوم، با استرس اولین تراکتور سواریام و خیره به چرخهای بزرگ تراکتور، سوارش میشوم.
درختان و باغهای پسته تودرتوست و سرانجام بعد از ۳۰ دقیقه از راههای خاکی میان باغهای پسته به تلمبه حاج علی میرسیم که باغش را هم اطراف آن کاشته است.
خانواده حاجی و به همراه ۱۰ نفر کارگر که برخی افغان هستند در حال پسته چینی هستند، همه کلاه بر سر گذاشتهاند که از گزند آفتاب در امان باشند.
چادرشبهای مملو از پسته
تراکتور در مکانی که پستهها روی هم انباشتهشده و هر از چند گاهی یک نفر یک چادرشب مملو از پسته را در آن خالی میکند متوقف میشود و پسر حاجی به کمک چند مرد قویهیکل با پاروهای پلاستیکی شروع به بار زدن پستههای تازه همراه با پوست و شاخ و برگ درختان میکند.
جلوتر میروم هر سه چهار نفر در گروههای متعدد دورهم جمع شدهاند چادرشبهایی بسیار بزرگی که با نقشهای چهارخانه قرمز و آبی مزین شدهاند را دورتادور درختان پهن کردهاند و اول خوشههای بزرگ پسته که در شاخههای پایینی هستند را با دست میچینند. دستهایشان با رنگ پوستهای پسته سیاه و چهرههایشان از شدت آفتاب کویر گلگون شده است.
بعدازاینکه پستههای پایینی تمام شد با چوبهای بزرگ به جان درخت میافتند و برگ و چوب است که همراه خوشههای پسته سرازیر چادرشبها میشود و وقتی کار تمام میشود به سراغ درخت بعدی میروند.
کشاورزانی که درهرحال شاکرند
حاجی با لبخند بچههایش را نگاه میکند، کنارش میروم و میگوییم وضع محصول امسال چطور است. پیرمرد با لهجه کشدار کرمانی و رفسنجانیاش میگوید: خدا رو شکر هر چه باشد روزی امسال ماست و راضی هستیم.
به بارندگی خوب اواخر سال گذشته اشاره میکند و میگوید: هرچند خشکسالی ست اما بارندگیهای مقطعی خوب بود بالاخره آفت و گرمازدگی کار خودش را کرد اما بااینوجود برداشتمان از سال گذشته بهتر است.
پیرمرد میگوید: خشکسالی مهمترین مشکل ماست هرسال آب کمتر میشود و تلمبه آب کمتر و شورتری میدهد اما خیلیها همین آب را هم ندارند. یکی را میشناسم که چون تمبله اش خشکشده یک استخر زده و با تانکر آب میآورد و آبیاری قطرهای میکند لابد برایش میصرفد.
حاج علی میافزاید: اینقدر باران کم باریده و برداشت آبهای زیرزمینی زیاد بوده که آب هرسال شورتر میشود حتی لولههای آب قطرهای ساروج بسته و مجبورم هرسال لولهها رو عوض کنم.
زمینها خشک و درختان زغال میشوند
آهی میکشد و میگوید: خیلیها بخشی از زمینهایشان را خشک کردهاند که محصول بخشهای مثمرتر بهتر باشد و برخی به اطراف شیراز و خراسان جنوبی و رضوی رفتهاند. ما که خردهمالکیم و برایمان امکان ندارد اما اربابهای پسته در دشتهای ترکیه، یونان و آمریکا پستهکاری میکنند میگویند آنجا آب زیاد است و مشتری بهتری برای پسته است اما هر کار بکنند طعمی که پسته رفسنجان دارد پسته هیچ جای دیگر دنیا ندارد.
حاجی به نهالستانهایش اشاره میکند و میگوید ۵۰۰ قصب نهالکاری کردم اینها آینده پسرهایم را بعد از من تأمین میکند اگر خدا بخواهد صد قصب دیگر سال آینده از حاج کریم میخرم، خدا رو شکر تلمبه ما هنوز آب دارد.
صدای پسر حاج علی دوباره بلند میشود و میگوید: بار تراکتور کامل شده و باید برگردد من هم همراه پستهها برمیگردم.
بوی پوست پسته همهجا را فراگرفته و صدای پرندههایی که لابه بلای درختان اینسو آنسو میپرند منظرهای زیبا به وجود آورده است.
صدای تراکتور که بلند میشود مسیرمان به سمت خانه حاجی تغییر میکند در نزدیکی دیوار خانهاش انبوهی از پوست پسته رویهم تلنبار شده است صدای چرخ کردن پستهها میآید.
تراکتور به حیاط خانه میرود زنهایی که در خانهماندهاند منتظر ما بودند همینکه از راه میرسیم بار تراکتور بالا میرود و پستهها بر روی زمین پهن میشوند.
زنها هم همزمان کار جمعکردن شاخ و برگ درختان را انجام میدهند. بعد از مدتی که شاخ و برگها جمع میشوند بار دیگر همان مردان قویهیکل با پارو پستهها را با پوست تازهشان داخل چرخ میریزند. پوستهای تازه کنده میشود و روی پوستهایی که قبلاً در کنار دیوار دیده بودم انبار میشود و پستهها و با پوستهای چوبی بار دیگر با پارو جمع میشوند.
آبگوشت و نان خانگی در کنار حوض کاشی
ظهر شده تراکتور دوم بار پسته، از راه میرسد و بعد از خالی کردن بارش غذای کارگران را با خود به باغ میبرد سفرهای بزرگ هم کنار حوض و شمعدانیهایش پهن میشود و کاسههای مسی به همراه نانهای محلی که امروز صبح در تنور طبخ شدهاند روی سفره قرار میگیرد و همه دور سفره مینشینند و آبگوشت میخورند.
فرصتی برای استراحت نیست، پستههایی که پوست کنده شدهاند باید در آفتاب امروز خشک شوند، پستهها در همان قسمتی از حیاط که صبح زنان شسته بودند پهن میشود، کار با دقت انجام میشود و سعی میکنند به پستهها آسیب نرسد.
در گوشهای دیگر از حیاط خانه در گونیهای سفید پستههای خشکشده روز قبل جمع شدهاند. پسر حاجی میگوید این پستهها را باید فردا به ترمینال ضبط پسته رفسنجان ببرم و به شرکت پسته تحویل دهم. آنجا عیار سنجی میشوند و مطابق قیمتهای امسال بهزودی پولش به حسابمان ریخته میشود.
پسر حاجی میگوید: یکی از مهمترین کارها پاکیزه انجام شدن تمام بخشهاست چون اگر پوستهای پسته باقی بمانند و یا پسته خوب خشک نشود سم آلاتوکسین باقی میماند و بعد از آزمایش در ترمینال ضبط پستههایمان برگشت میخورد.
غروب شده و خانواده حاج علی به خانه بازمیگردند و در ایوان خانه گرد هم جمع میشوند و لبخند و خاطره و بگومگوها شروع میشود و نوهها از سر و کول حاجی و همسرش بالا میرود و یک روز از یک ماهی که هرروز اینگونه تکرار میشود به پایان میرسد.
در استان کرمان فقط دشت رفسنجان به کشت پسته اختصاص ندارد درواقع بزرگترین دشتهای پسته در رفسنجان، انار، زرند، کرمان، سیرجان، زرند و راور قرارگرفته است.
هرچند گفته میشود پسته دارها پولدار هستند اما وقتی کار و سرمایهای که در این مسیر به کار گرفته میشود را از نزدیک ببینید مشخص میشود این کارها را هرکسی نمیتواند انجام دهد و پسته دارهای پولدار مالکان عمدهای هستند که چندین هکتار زمین و گاهی یک روستا و ده دارند اما خورده مالکان همان روستاییان عادی هستند که روزگار میگذرانند.
امسال به گفته مردم سال پرثمر است و در برخی از سالها برداشت آنقدر کم میشود که هزینه تأمین آب، کود و سم نمیشود.
پای صحبتهای یکی از کهنهکاران پسته کرمان مینشینم محسن جلال پور یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده پسته استان کرمان و رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران آینده پسته و اقتصاد خانوادههایی کشاورزان را نگرانکننده میداند و میگوید: پسته مهمترین محصول ارزآور استان کرمان است و میلیاردها دلار را عاید کشور کرده است اما همیشه به چشم خاصی به این صنعت نگاه شده است.
خشکسالی مهمترین دشمن اقتصاد رفسنجان
جلال پور به روزهای تحریم اشاره میکند و اضافه میکند: هرچقدر که تحریم کردند اما نتوانستند جلوی ارزآوری پسته را بگیرند و خودشان مشتری پسته کرمان ماندند اما متأسفانه طی سالهای گذشته ما مزیت کشاورزی و روستاییانمان را در دشت رفسنجان حفظ نکردیم.
جلال پور به خشکسالیهای متوالی کرمان اشاره میکند و نگران وضعیت منابع آبی است، حرفهای این مرد کهنهکار اقتصاد کرمان را وقتی میتوانیم جدیتر ارزیابی کنیم که بدانیم طبق اعلام سازمان زمینشناسی کرمان دشت رفسنجان به دلیل برداشت بیرویه آب زیرزمینی هرسال شاهد کاهش ارتفاع است و سطح آبها در برخی از جاها تا ۱۰ متر کاهشیافته است.
کوچ برخی از کشاورزان
جلال پور به بازارهای ازدسترفته ایران اشاره میکند و روزگاری را به یاد میآورد که پسته ایران راهی آمریکا میشد اما الآن پسته آمریکا پشت مرزهای ماست و اروپا و آمریکا را تسخیر کرده است، نکته جالب حرفهایش این است که برخی تولیدکنندگان پسته در آمریکا همین رفسنجانیها و کرمانیهایی هستند که برای تولید بهتر محصول دشتهای ینگهدنیا را پسندیدهاند.
وی به بیتوجهی به کشاورزان داخلی اشاره میکند و میگوید: ما اینها را بدون آب رها کردیم، خشکسالی امان پسته را بریده است، پسته مهمترین محصول کشاورزی ارزآور کشور است که پشتوانهاش میلیونها دلار زیرساخت در ایران و خارج از کشور است و هزاران نفر نیز در استان کرمان از این راه ارتزاق میکنند.
وی میگوید: بازارهای عربی را هم ازدستدادهایم و حالا سراغ چین رفتهایم و پسته را به آسیای دور صادر میکنیم.
هرچند سالهاست همگان گمان میکنند که پسته داران بهقولمعروف پولشان از پارو بالا میرود اما واقعیت این است که هرسال وضع پسته دارها بدتر میشود و همه به سرمایهگذاران بخشهای دیگر تبدیلشدهاند.
ترمینالهای ضبط پسته هرسال محصول کمتری دریافت میکنند و کمتر حمایت میشوند هرسال زمینهای بیشتری خشک میشوند و درختان پسته به زغال تبدیل میشوند این تهدید آنقدر جدی است که حالا برخی از حاج علیها در روستاهای اطراف باغهای کشاورزی زمستانها از دود ناشی از کورههای زغال مسموم و راهی بیمارستانها میشوند و کار بهجایی رسیده که دستگاههای اجرایی و قضایی برای تعطیل شدن این کورهها وارد عمل شدهاند.
اما باوجود همه تهدیدها و مشکلاتی که وجود دارد هنوز هم پسته مهمترین مزیت اقتصادی استان کرمان است و هرچند گفته میشود بهزودی کرمان ارجحیت خود را از دست میدهد اما در صورت ادامه روند فعلی و روند رو به نزول تولید در کرمان هنوز هم کرمانیها سالها پرچم پسته را در دست خواهند داشت.
کافی ست این روزها به راستهبازارهای کرمان، رفسنجان و سیرجان و زرند و راور قدم بگذاری بازار پسته آنقدر داغ است که گرمای وجودش هنوز هم اقشار کمدرآمد جامعه را برای تهیه یک کیلو پسته مرغوب از خود دور نگه میدارد.
در این میان حاج علیهای زیادی هستند که هنوز طلوع خورشید را به امید برداشت محصول بهتر صبح میکنند و آرزو دارند که زمینهای پستهشان دستبهدست از پدر به پسر و از پسر به نوههایشان برسد.
telegram.me/jajinnews
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰