سالروز درگذشت ابوالحسن خان صبا
نامِ با مسمّایش «ابوالحسن» بود و شهرتِ در خورش «صبا»؛ مردی که آغاز تا پایانِ زندگیاش پنجاه و پنج سال بیش نبود، اما در همین زمانِ کوتاهِ عمر پُربار خود، بهگونهیی زیست و نوشت و آموخت و ساخت و نواخت که نامش تا برپایی روز پنجاه هزار سال در گستره گیتی ماندگار خواهد ماند.
به گزارش پایگاه خبری “ججین” ، این نامها را یک بار با دقت بخوانید: علی تجویدی، حسن کسایی، فرامرز پایور، مهدی خالدی، حسین تهرانی، حبیبالله بدیعی، غلامحسین بنان، پرویز یاحقی، اسدالله ملک، داریوش صفوت، جواد لشکری، همایون خرّم و مهدی مفتاح.
اینان، همه از ستونهای استوار موسیقی ایرانی در هفت دهه اخیر هستند که هر یک در رشته تخصصی خود، سرآمد و صاحب سبک به شمار میروند و آثاری ساختهاند که تا نغمه بلبلان و ترنم جویباران برقرار است، آهنگها و نواهای آنان نیز در گوش روزگار و مردمانش طنین افکن و خاطره ساز خواهد بود.
این بزرگان افزون بر آفرینش آثار ماندگار موسیقایی، مردانی صاحبسبک بودند که شاگردان فراوانی نیز تربیت کردند و پرورش دادند و بسیاری از آن شاگردان، امروز استادانِ بنامِ موسیقی ایران هستند. اما اگر به گذشته بازگردیم و بررسی کنیم که استادانِ نامبردار یادشده را کدام باغبانِ دلسوزی پرورش داد تا بالیدند و قد کشیدند و سروهای راست قامتی شدند در بوستان موسیقی ایران، به یک نام خواهیم رسید؛ مردی که آغاز تا پایانِ زندگیاش پنجاه و پنج سال بیش نبود، اما در همین زمانِ کوتاهِ عمر پُربار خود، بهگونهیی زیست و نوشت و آموخت و ساخت و نواخت که نامش تا برپایی روز پنجاه هزار سال در گستره گیتی ماندگار خواهد ماند؛ مردی که نامِ با مسمّایش «ابوالحسن» بود و شهرتِ در خورش «صبا»؛ و امروز، ۲۹ آذرماه، سالروز درگذشت او است، سالمرگ استاد ابوالحسن خان صبا.
** ویلونزنی که استاد سنتور و تار و سهتار و نی و ضرب و کمانچه هم بود
استاد ابوالحسن خان صبا در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، کمالالسلطنه بود و مادرش، آمنهی رئیس. آنچنان که مرحوم استاد روحالله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» آورده است، پدرِ صبا نخستین مشوقِ او برای یادگیری موسیقی بود. افزون بر پدر، «خانمی موسوم به ربابه که ندیم عمهاش و تصنیفخوان ماهر و ضربگیر خوبی بود، سبب شد که صبا بیشتر به موسیقی مأنوس گردد» (سرگذشت موسیقی ایران، جلد ۱، صفحه ۴۴۱).
مرحوم استاد صبا، خود اشاره کرده که از شش سالگی نزد استادان مختلف آموزش دیده است. استاد پیش از فراگیری سازِ فرنگی ویلون، نواختن سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سهتار، نی، تنبک و کمانچه را فرامیگیرد و با آنکه در نواختنِ همه این سازها به مهارت و استادی میرسد، به ویولن روی میآورد و میکوشد تا آنچه را در نوازندگی سازهای ایرانی بهدست آورده است، در خدمت ویلوننوازی و ایرانی کردن ویلونِ غربی بهکار گیرد.
** استادانِ صبا
صبا گویی از همان کودکی میدانست که چندان در این دنیا نخواهد زیست و فرصت و مجالش برای یادگرفتن و یاددادن بسیار اندک است، پس تا توانست از استادانِ بزرگ عهدِ کودکی و نوجوانیِ خود آموخت و درس فراگرفت، تا جایی که نه در یک ساز که در نوازندگی چندین ساز به مقام استادی رسید.
نخستین استاد او، میرزاعبدالله فراهانیِ معروف است؛ نوازنده نامدار سهتار و تار و همان مردی که به همراهی برادرش، آقاحسینقلی، ردیف موسیقی ایرانی را به شکل امروزیاش تدوین کرده.
صبا نزد میرزا عبدالله مدتی سهتار میآموزد و بعد شگردهای نواختن این ساز را با شاگردی نزد استاد غلامحسین درویش، معروف به «درویش خان» تکمیل میکند.
مرحوم خالقی این را که صبا آموختنِ چند ساز را پی گرفت، به علاقه پدر استاد صبا نسبت میدهد و میگوید که وی دوست داشت فرزندش به همه سازهای موسیقی ایرانی آشنا شود (پیشین، صفحه ۴۴۱). از اینرو، صبا افزون بر شاگردی میرزا عبدالله و درویش خان، به افتخار شاگردی چند تن از دیگر نامداران موسیقی ایران را نیز دست مییابد. وی کمانچه را نزد حسین خان اسماعیلزاده، کمانچهکش نامداری که تکنواز کنسرتهای درویشخان و عارف قزوینی بود، فرامیگیرد. برای فراگیری نوازندگی سنتور نیز نزد علیاکبرخان شاهی (معروف به «آبدارخانه») شاگردی میکند. علیاکبرخان سنتورنواز عهد ناصری بود؛ هنر این مردآنچنان زبانزد بود که بر سر آنکه نوازنده مخصوص کامران میرزا نایبالسلطنه باشد یا برادرِ او، ظلّالسلطان، بین دو شاهزاده اختلاف روی میدهد و دست آخر ناصرالدین شاه برای فیصلهدادن به ماجرا، علیاکبر خان را نزد خود میخواند و او را نوازنده دربارِ خود میکند و استاد سنتور نیز چون از خشم دو شاهزاده بیم داشته، در آبدارخانه دربار شاه میماند و از این رو به «آبدارخانه» معروف میشود.
استاد صبا در نوازندگی ضرب یا تنبک نیز چیرهدست بود. او نواختن ضرب را نزد حاجیخانِ عینالدولهیی آموخته بود که نقل است هم در ضربگرفتن و هم خواندن تصنیف همراه با ضرب مهارت بسیاری داشت. نی را نیز استاد صبا نزد علیاکبر خان فلوتی فراگرفت و نواختن تار را نیز نزد کلنل وزیری تکمیل کرد.
** مکتب ویلون نوازی صبا
صبا نخستین بار ویلون را نزد حسین خان هنگآفرین، معروف به حسینخانِ «ر» آموخت. حسینخان هنگآفرین که ریاست یکی از دستههای موزیک قزاقخانه را بر عهده داشت، از شاگردان موسیو لومرِ فرانسوی بود (موسیقیدانی که «مارش شاهیِ» او نخستین سرود ملی ایران شناخته میشود). صبا بعد از آنکه وارد هنرستان موسیقیِ «کلنل علینقی وزیری» میشود، آموختههای خود را زیر نظر کلنل به کمال میرساند. استاد خالقی که خود هممدرسهیی استاد صبا بوده، درباره صبا و هنرستان موسیقی نوشته است : « سال ۱۳۰۲ وارد مدرسه موسیقی وزیری شدم و از مصاحبت آن دوست قدیم [= ابوالحسن صبا] که در آن وقت بهترین شاگرد مدرسه بود، برخوردار شدم. صبا در آن موقع ویلون را خوب مینواخت و بر اثر تعلیمات استادانه کلنل وزیری بزودی به مقام اولین سولیست ارکستر رسید» (پیشین، صفحه ۴۴۱ و ۴۴۲).
مرحوم استاد صبا به تدریج همه آموختهها و تجربههای خود در موسیقی ایرانی را در نواختن ویولن بهکار گرفت و کار را بهجایی رساند که توانست در نوازندگی ویلون مکتبی نو پدید آورد.
استاد، خود در اینباره گفته است که «قبل از مشق ویلون، سازهای ایرانی چون تار، سهتار، سنتور و ضرب را مینواختم و حتی قدری هم کمانچه میزدم. بعداً اطلاعات خود را به ویلون انتقال دادم و تقریباً مکتب مخصوصی برای ویلون ایجاد شد و کتابهایی در این خصوص نوشتم و انتشار دادم».
مرحوم استاد محمدعلی بهارلو، ویلونیستِ قدر نادیدهیی که گرچه شاگرد صبا نبود، اما ظرایف و دقایق سبک کار استاد صبا را به دقت شناخته و شناسانده بود، درباره سبک ویلوننوازی ابوالحسنخان صبا گفته است که ویلون صبا کاملاً تحت تأثیر نوانسهای فلوت اکبرخان [فلوتی] و نی نایب اسدالله است. نحوه آرشهکشی کمانچه حسین خان اسماعیلزاده نیز در ویلوننوازی صبا جلوه دارد.
اثرگذاری انقلابی که صبا در ویلون پدید آورد بهگونهیی بود که بیتردید میتوان برترین ویلوننوازان تاریخ موسیقی ایرانی را همان استادانی دانست که در مکتب صبا شاگردی کرده بودند.
** قلّههای استوار ویلونِ ایرانی و شاگردی صبا
در تکنوازی ویلون ایرانی همگان شش قلّه رفیع و استوار را میشناسند؛ استادانِ خلدآشیان مهدی خالدی، علی تجویدی، همایون خرّم، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی و اسدالله ملک. این شش بزرگِ موسیقی ایران، همه شاگردی صبا را کردهاند.
استاد مهدی خالدی، از شانزده سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و با معرفی صبا ویلوننواز ارکستر رادیو شد. پس از مرگ استاد صبا نیز استاد مهدی خالدی آهنگ «بگریم» را در سوگِ استادِ خود با شعری از مرحوم استاد اسماعیل نواب صفا ساخت که مرحوم استاد غلامحسین بنان آن را خوانده است:
«بگریم، بگریم خون، که ناگه صبا رفت
کجا رفت، خداوند هنرها کجا رفت…
این تصنیف در مایه سهگاه است و در برنامه «گلهای رنگارنگ ۱۷۴» پخش شد.
استاد علی تجویدی هم که از بزرگترین آهنگسازان موسیقی ایرانی بهشمار میرود، نزدیک هشت سال نزد استاد صبا به آموختن ویلون و سهتار پرداخت. اطمینان استاد صبا به علی تجویدی تا آن اندازه بود که در غیبت خود، کلاس را به دست این شاگرد توانمند خود میسپرد.
مرحوم مهندس همایون خرّم نیز در نوجوانی به شاگردی صبا درآمد. استاد خرّم سالها بعد، در دهه هشتاد اثری را اجرا و منتشر کرد به نام «چهارمضرابهای استاد ابوالحسن صبا» که در این آلبوم ۲۲ قطعه و چهار مضراب از معروفترین ساختههای استاد صبا را با ویلون خود نواخته و به یادگار گذاشته است.
حبیبالله خان بدیعی، پرویزخان یاحقی و اسدالله خان ملک نیز هر یک سالهایی را نزد استاد صبا به هنراندوزی و شاگردی گذرانده بودند. افزون بر این استادان، ویلوننوازان دیگری همچون مرحوم استاد جواد لشکری، رحمتالله بدیعی و اسماعیل چشمآذر نیز جزو شاگردان صبا بودهاند.
** دیگر شاگردان سرشناس استاد صبا
مرحوم استاد صبا در مصاحبه صوتی که از او برجای مانده، درباره شاگردان خود گفته است: «با توجه به خرید کتابدوره اول ویلون بنده که سه هزار جلد بوده، بهنظر میرسد که سه هزار نفر نزد اینجانب تحصیل کردهاند؛ البته این عده برخی توسط شاگردان من موفق به تحصیل شدهاند». البته اگر تجدید چاپهای مکرر کتابهای آموزش موسیقی و ردیف استاد صبا را درنظر بگیریم، شمار شاگردانی که به شکل غیرمستقیم از محضر صبا کسب فیض کردهاند، بسیار بیش از این خواهد شد. استاد صبا حتی در سالهایی هم که به نوازندگی در رادیو مشغول شد، باز تدریس در مدرسه موسیقی را رها نکرد و حتی سالهای پایانی عمر نیز در خانه کلاس موسیقی برپا کرده بود و به آموزش و پرورش شاگردان میپرداخت.
از ویلوننوازانی که شاگرد صبا بودهاند اگر بگذریم، به تعدادی دیگر از نوازندگان، آهنگسازان، مدرسان و پژوهشگرانِ موسیقی و حتی خوانندگان نامدار موسیقی ایرانی میرسیم که آنان نیز مهر شاگردی صبای بزرگ را در کارنامه هنری خود دارند.
یکی از بزرگترین استادان سنتور و آهنگسازان موسیقی ایرانی، روانشاد استاد فرامرز پایور است که ایشان نیز جزو شاگردان برجسته استاد صبا بود. مرحوم پایور پس از مرگ صبا، بسیاری از چهارمضرابها و رِنگهای ساخته وی را به بهترین شکل اجرا کرده است، از جمله قطعه خاطرهانگیز «زرد ملیجه».
استاد پایور زرد ملیجه را هم با ارکستر و هم به صورت همنوازی با ضرب استاد حسین تهرانی به زیبایی اجرا کرده است. مرحوم پایور بیشترین تلاش را برای انتقال میراث موسیقایی صبا به نسل بعد داشت و توانست شاگردان فراوانی را تربیت کند.
مرحوم استاد حسن کسایی، نوازنده نامدار و صاحبسبک نی نیز از شاگردان صبا بود. استاد کسایی که سهتار را نیز بهچیرگی مینواخت در نواختن این ساز از محضر استاد صبا بهرهها برده بود.
افزون بر این، استادان و نامآوران دیگری نیز شاگرد صبا بودهاند، که برخی از آنان عبارتند از: حسین ملک (استاد سنتور)، ساسان سپنتا (پژوهشگر موسیقی)، غلامحسین خان بنان (خواننده نامدار موسیقی ایرانی)، ابراهیم قنبری مهر (استاد سازنده ساز)، محمد طغانیان دهکردی (استاد کمانچه)، حسین خواجه امیری (معروف به «ایرج»، استاد آواز)، داریوش صفوت (نوازنده سهتار)، فرهاد فخرالدینی (آهنگساز و رهبر ارکستر)، لطفالله مفخم پایان (آهنگساز و ناشر)، مهدی مفتاح (استاد قره نی، ویلون و قانون) و منوچهر صادقی (استاد سنتور).
** استادی که پس از آشنایی با صبا تازه مفهوم ضرب را فهمید
استاد بزرگِ موسیقی و اخلاق، مرحوم حسین تهرانی، بیتردید بزرگترین استاد تنبک در روزگار معاصر است که شاگردانِ ضربنواز بزرگی را پرورش داده؛ شاگردانی که امروز از بزرگترین نامداران تنبکنوازی ایران هستند و پیشاپیش همه آنان نام یادگارِ استادانِ گذشته، استاد محمد اسماعیلی میدرخشد. استاد تهرانی به قدری در کار خود چیرهدست، مسلط و ماهر بود که استاد روحالله خالقی نقل میکند وقتی لئون کنیپر، آهنگساز بزرگ روس، در سال ۱۳۲۳ به ایران آمده بود و کنسرت ارکستر موسیقی ملّی را با حضور استادانی چون حبیب سماعی (سنتور)، علینقی وزیری (تار) و حسین تهرانی (تنبک) میبیند، بهشدت شیفته ضربنوازی حسین تهرانی میشود. بعد از کنسرت میگوید: «در ارکستر شما یک نوع آلت ضربی هست که نوازنده آن توجه مرا بسیار جلب کرد… . روز دیگر حسین تهرانی حضور یافت و وزنهای مختلف را بهتنهایی نواخت که آهنگساز معروف شوروی، سراپا گوش بود. سپس گفت: شما بیجهت نام این آلت را ضرب گذاردهاید؛ من آن را ساز میدانم، چه در عین سادگی، کاملترین آلت ضربیی است که تاکنون ساخته شده است. میدانید چرا نام آن را ساز گذاردم؟ دلیلش این است که سایر آلات ضربی را با چوب مینوازند و این یکی، با دو دست و انگشتان نواخته میشود؛ به همین جهت احساسات نوازنده بهوسیله سر انگشت و کف دست در آهنگ آن تأثیر میکند. ضمناً گفت که من در مقام خود، هنر حسین تهرانی را با مقام هنری بزرگترین استادان شما برابر میدانم» (پیشین، صفحه ۴۰۱ و ۴۰۲).
به هر روی چنین مردی که تنها ۹ سال از صبا کوچکتر بود، صبا را برترین استاد خود میدانست. استاد تهرانی در مصاحبهیی که در فیلم مستند استاد صبا از او منتشر شده میگوید: «بنده پیش از آنکه به مرحوم صبا بربخورم، خود را ضربشناس میدانستم و ضربگیر. اما بعد از برخورد با مرحوم صبا بود که تازه فهمیدم ضرب چیست و چه باید کرد. مثلاً اولبار از مرحوم صبا شنیدم که ضرب نیز انگشتگذاری دارد. ایشان فرمودند هر انگشت یک فشاری دارد مخصوص به خود… . الآن هر کس به اسم مکتبِ بنده ضرب میگیرد، در اصل در مکتب مرحوم صبا دارد ضرب مینوازد».
** کتابها و آهنگهای صبا
مرحوم استاد صبا چندین جلد کتاب آموزش ردیف موسیقی نیز تدوین کرد؛ از جمله سه دوره در آموزش ویلون (به کوشش رحمتالله بدیعی) و چهار دوره در آموزش سنتور (به کوشش استاد فرامرز پایور).
ابوالحسن خان صبا آهنگها و چهارمضرابهای بسیاری نیز ساخته که برخی از آنها را مانند «زرد ملیجه» با الهام از موسیقی محلی ایران پدید آورده است. از معروفترین ساختههای استاد صبا میتوان به آهنگهای «به زندان» یا «چهارمضراب شوشتری»، «کاروان» (دشتی)، «یه یاد گذشته» (دشتی)، «رقص چوبی» (افشاری)، «دوضربی بیات ترک»، «چهارمضراب بهارمست» (سهگاه)، «تمرین دشتی»، «چهارمضراب سامانی» (سهگاه) اشاره کرد.
** صبا برای موسیقی ایران از جان مایه گذاشت
جدای از پرورش شاگردانِ فراوان که تضمینکننده آینده موسیقی ایرانی بودهاند و نیز تدوین کتابهای آموزش موسیقی و ردیف و سالها تدریس در مدرسه موسیقی و حفظ و انتقال تکنیکها و ظرافتهای نوازندگی استادانِ عهد قاجار، مرحوم استاد صبا در تکامل ردیف موسیقی ایرانی نیز نقش اثرگذاری داشته است؛ و این، به تمامی برآمده از روحیه پژوهندگیِ خستگیناپذیر وی و نیز احساس مسئولیتش در قبال موسیقی ایرانی بوده است.
امروزه در ردیف موسیقی ایرانی، تعدادی گوشه وجود دارد که آنها را استاد صبا در سفرهایش به گوشه و کنارِ سرزمین ایران و معاشرت با اقوام مختلف، از موسیقی محلیِ نواحی مختلف ایران وام گرفته و به ردیف موسیقی دستگاهی افزوده است.
مرحوم قباد ظفر بختیار، نوازنده سنتور و از شاگردان حبیب سماعی، درباره پژوهندگی صبا در ردیف ایران گفته است: «افرادی که به موسیقی محلی خود آشنا بودند و به تهران میآمدند، صبا آنها را به خانه خود دعوت میکرد و از آنان میخواست آن موسیقی محلی را به آواز برایش بخوانند و آنها را به نُت تبدیل میکرد».
برای نمونه میتوان گفت که استاد صبا گوشههای امیری (در آواز بیات ترک)، دیلمان (در آواز دشتی)، گیلکی (آواز دشتی) را از موسیقی شمال کشور به ردیف خود افزوده و گوشههای شهابی (آواز بیات ترک) و صدری (آواز افشاری) را از اصفهان به ردیف موسیقی اضافه کرده است.
مرحوم منوچهر جهانبگو، موسیقیدان نامی ایران، نیز گفته است که «صبا دشتی را که گوشهیی از آواز کلاسیک موسیقی ایران بود به شکل یک آواز مستقل، به نام آواز دشتی درآورد».
افزون بر اینها، مرحوم استاد صبا با تحقیق و بررسی موسیقیهای محلی و عشایریِ ایران، ریتمهای لَنگ را از موسیقی محلی و ایلیاتی به موسیقی دستگاهی ایران وارد کرد و آنها را رواج داد.
** صبا از زبان موسیقیدانان بزرگ غیرایرانی
مجاهدتهای موسیقایی استاد صبا در حفظ میراث محلی و ملّی موسیقی ایرانی نهتنها در میانِ اهلِ فن در داخل سرزمین ایران شهره بوده، که حتی به چشم موسیقیدانانی از ممالک دیگر نیز نیک میآمده است. صبا مردی بود که گرچه نگاهی روبه جلو داشت، بشدت نیز نسبت به پاسداری از اصالت موسیقی ایرانی پایبند و حساس بود و مخالف آن بود که موسیقی ایرانی با موسیقیهای دیگر همچون هندی و عربی و ترکی آمیخته شود و از اصالت خود دور گردد.
آلن دانیلو، موسیقیشناس برجسته جهانی درباره صبا گفته است: « کوشش آقای صبا در پاسداری از اصالت هنر موسیقی در ایران بهسان تلاش آن کسانی است که آثار یونانی یا پیکرههای غولآسای اسوان را نجات دادند؛ و همین نکته است که صبا را مردی مدافع ارزشهای انسانی معرفی میکند».
دکتر تران وانکه، از استادان بزرگ موسیقی سنتی ویتنام و معاون اسبق مرکز مطالعات موسیقی شرقی دانشگاه پاریس، نیز درباره استاد ابوالحسن خان صبا گفته است: «استاد صبا در نگهداری و برقراری موسیقی سنتگرای ایرانی سهم بزرگی داشته است. باشد که شاگردانش تعالیم این استاد بزرگ را همیشه به یاد داشته باشند و عنصرهای بیگانه را بهگونهیی در موسیقی ایرانی نیاورند که سبب نابودی روح و ارزش موسیقی ایرانی شود».
** شعر شهریار و مشیری در رثای نادرهمردی که در ظهیرالدوله خفته است
استاد صبا پس از ۵۵ سال زندگی کردنِ با موسیقی و تلاش برای حفظ میراث فرهنگی و هنری ایرانزمین، سرانجام در ۲۹ آذر ماه سال ۱۳۳۶ بهعلت ناراحتی قلبی چشم بر دنیا بست و به رحمت حق پیوست. پیکر استاد را در گورستان تاریخی ظهیرالدوله در شمال تهران بهخاک سپردند؛ همانجایی که گنجینهیی است از آرامگاههای بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر ایران؛ از ملکالشعرای بهار و ایرج میرزا و رهی معیری و فروغ فرخزاد گرفته تا حبیب سماعی و حسین تهرانی و روحالله خالقی و نورعلی خان برومند و حسین یاحقی و داریوش رفیعی.
استاد شهریار، شاعر بلندآوازه ادبیات فارسی، در روزگار جوانی انس و الفتی بسیار با استاد صبا داشته و غزلهای بسیاری را برای دوست و رفیق همراهش سروده است. مرگ استاد صبا برای این شاعر بزرگ بسیار سنگین و کمرشکن بود، بهگونهیی که در مرثیه معروف خود برای صبا (با نام «صبا میمیرد») نیز به این داغ طاقتفرسا اشاره کرده است:
«عمر دنیا بهسرآمد، که صبا میمیرد / ورنه آتشکده عشق کجا میمیرد
صبر کردم به همه داغ عزیزان یارب / این صبوری نتوانم که صبا میمیرد
غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید / این عزیزی است که با وی دل ما میمیرد…
قُدَما زنده بدو بود، خدا را یاران / هم صبا میرود و هم قدما میمیرد…
عمر «شهنازی» و استاد «عبادی» باقی / قُمریان زنده اگر بلبل ما میمیرد
ضرب «تهرانی» و آواز «بنان» را پرسید / گو کجایید که استادِ شما میمیرد
آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا / که هنر میرود و شور و نوا میمیرد…». (کلیات دیوان شهریار، صفحه ۳۰۶)
شهریار چندین سروده دیگر نیز در رثای استاد صبا گفته است؛ از آنجمله، شعری است با عنوان «با روح صبا»:
«ای صبا، با تو چه گفتند که خاموش شدی / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی / چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی…
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها همه گوش / چه شنُفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گُل من / نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست / تو هم آمیخته با خون سیاووش شدی
ناز میکرد به پیراهن نازک، تنِ تو / نازنینا چه خبر شد که کفنپوش شدی…». (پیشین، صفحه ۹۱۷)
روانشاد فریدون مشیری، شاعر زیباسرای معاصر، نیز شعر «ترانه جاوید» را در سوگ ابوالحسن خان صبا سروده است:
«رفت آنکه در جهان هنر، جز خدا نبود
رفت آنکه یک نفس ز خدایی جدا نبود
افسرد نای و ساز شکست و ترانه مُرد
ظلمی چنین بزرگ خدایا روا نبود…
عمری «صبا» به پای نهال هنر نشست
روزی ثمر رسید که، دیگر «صبا نبود»
اما «صبا» ترانه جاوید قرنها است
گیرم دو روز در بَرِ ما بود یا نبود…» (از کتاب «ابر و کوچه»).
خانه مرحوم استاد صبا که در خیابان ظهیرالاسلام حوالی میدان بهارستان واقع شده، پس از مرگ استاد به موزه آثار و میراث هنری او تبدیل شد و امروزه همگان میتوانند از آن خانه – موزه که روزگاریی استاد نغمههای عشقآفرین و خاطرهساز خود را در آن میساخت و مینواخت، بازدید کنند.
برچسب ها :ابوالحسن خان صبا ، ججین ، سالروز درگذشت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰