روایت مادر شهید مسیحی از تعارف چای به رهبری

در آستانه سال نو مسیحی با یادآوری رشادت شهدای دوران دفاع مقدس، سراغ خانواده‌ شهید «ویگن گاراپیدی» از شهدای ارامنه می رویم، خانواده ای که میزبانی رهبر معظم انقلاب اسلامی از افتخاراتشان است.

کد خبر : 53376
تاریخ انتشار : شنبه 9 دی 1396 - 10:23

پایگاه خبر ججین

 

به گزارش پایگاه خبری ججین ، خانواده شهدای ارامنه و اقلیت های مذهبی عزیزان خود را در طول ۸ سال دفاع‌ مقدس دوشادوش خانواده شهدای کشورمان تقدیم این آب و خاک کرده‌اند و آنها هم مثل بقیه هموطنان مسلمان از جان و مال خود برای ایران زمین مایه گذاشته‌اند تا یک وجب از خاک این کشور به دست اجانب نیفتد.
جوانان غیوری از جامعه ارامنه کشور و اقلیت‌های مذهبی که در کنار جوانان مسلمان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در دوران هشت سال دفاع مقدس جنگیدند و در این نبرد قهرمانانه شهید، جانباز یا اسیر شدند.
مشارکت ارامنه در جنگ تحمیلی و دوران هشت ساله دفاع مقدس منحصر به جانبازی رزمندگان و ازخودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامی اقشار جامعه ارمنی با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراکز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ به ندای وجدان به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبهه ها برخاستند.
از نوباوگان و جوانان در سنگرهای مدارس تا بسیاری از خانواده ها و انجمن های مختلف و صاحبان صنایع، همه در جمع آوری کمک برای جبهه های جنگ مشارکت می کردند.

** تکریم و دیدار با خانواده شهید گاراپیدی 
تکریم و بزرگداشت خانواده معظم و معزز شهدا در کنار پاسداشت آرمان های اصیل انقلاب اسلامی همچون ایثار، جهاد، شهادت و مقاومت و همچنین ثبت و ضبط خاطرات شهدا از زبان خانواده معظم آنان به منظور آشنایی بیشتر با سیره رفتاری شهدا و بازنشر این خاطرات ارزشمند از اهداف برگزاری برنامه هفتگی «به تماشای سرو» از سوی فرهنگستان رضوان است.
به قول خانواده شهید ارمنی ویگن گاراپیدی، «امسال هم بی تو سال را نو کردیم» عید که می‌شود بیشتر جای خالی درگذشتگان احساس می‌شود، هرچند سال بگذرد باز هم هیچ چیز و هیچ‌ کسی نمی‌تواند این جای خالی را پر کند.
باز سال نو و باز عید و درخت کریسمس و بچه‌هایی که منتظرند تا بابانوئل برایشان از سرزمینی دور هدیه بیاورد و چه آرزوی محالی است که در بین هدیه‌هایش خبری باشد از عزیزی که دیگر نیست.

** مادر شهید: برای سلامتی بچه هایم نذری می دهم
«سیرانوش زمانی» مادر۹۰ ساله شهید ویگن گاراپیدی درباره پسرش می گوید: ویگن درسال ۱۳۴۴ در روستای خاکباد از توابع الیگودرز به دنیا آمد. ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی می‏کرد دیگران را خوشحال کند. ویگن بسیار مردمی بود و نمی خواست کسی از دستش ناراضی باشد، بسیار به ما احترام می گذاشت. ما تا زمان فوت پدر شهید در این روستا زندگی می کردیم.
ویگن سال ۶۵ و در سن ۲۱ سالگی برای انجام خدمت وظیفه به جبهه رفت. بار آخر که می خواست برود تمام فامیل ها را دید و با همه خداحافظی کرد؛ به خانه های تک تک آنها رفت و حتی با فامیل های خارج از کشور با نامه خداحافظی کرد.
مادر شهید با اینکه از اقلیت های مذهبی است اما در ماه های محرم و رمضان مانند مسلمانان نذری می دهد.
او دراین باره می گوید: ما هر سال گوسفند و برنج نذری می دهیم. محرم و ماه رمضان را دوست دارم. من هم مانند مسلمانان نذر می کنم برای سلامتی بچه هایم.
مادر با چشمانی اشکبار از دیدار رهبر معظم انقلاب بسیار ابراز خوشحالی می کند و می گوید: ایشان با آمدنشان به ما احترام گذاشت و این برای من بسیار ارزش دارد. چایی دارچین برای ایشان ریختم. ایشان یک هدیه به من دادند و هنوز آن هدیه را دارم.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در شب تحویل سال نو ۱۹۹۳ میلادی با حضور در منزل شهید گاراپیدی با این خانواده شهید دیدار کردند.
همچنین مادرشهید درباره دیدن ویگن در خواب می گوید: دو بار خوابش را دیدم، یک دفعه تازه شهید شده بود دیدم ویگن خیلی زیبا شده و در یک باغ سرسبز بود. خیلی جلو نرفتم و گفتم جلو بروم نظرش می کنم. من می دانم که ویگن جایش خوب است و اگر شهید شده است از این دنیا به جای بهتری سفر کرده است.

** خواهر شهید: ویگن دیده بان جبهه بود
«مریم گاراپیدی» یکی از خواهران شهید نیز از زمانی گفت که خبر شهادت برادرش را به خانواده دادند را تعریف می کند و می گوید: یک روز یکی از دوستان ویگن به خانه مان آمد و با برادر بزرگم صحبت کرد و با هم بیرون رفتند. درخانه بودیم که همه فامیل ها آمدند و خبر شهادت را از آنها شنیدیم.
ویگن در جبهه دیده بان بود و چهره دشمن را از نزدیک می دید. سال ۶۶ آمده بود مرخصی گفت «می خوام برم الیگودرز روستایمان را ببنیم». تعطیلات رفتیم منزل همسایه مان برای دیدار آنها. آن روز از الیگودرز به مادرم زنگ زدیم و مادرم به ویگن گفته بود که باید برگردی جبهه تا خدمتت را تمام کنی. ویگن از همان جا عازم جبهه شد.

** برادر شهید: امنیت را مدیون خون شهدا هستیم
ادیب گاراپیدی یکی از برادران شهید درباره ویگن گفت: ویگن در الیگودرز به دنیا آمد و از نوجوانی تا دبیرستان آنجا بود. برادرم ازهمه لحاظ اخلاقی، رفتاری، بخشش و کمک کردن تک بود. آن زمان با برادرانمان کشاورزی می کردیم و برادر وسطی همیشه از زیر کار در می رفت. ویگن همیشه پا درمیانی می کرد و می گفت اشکالی ندارد به او چیزی نگو و از سهم خودش برای او می گذاشت.
در آن روستا ما احساس غریبی نمی کردیم و خیلی ارتباط خوبی با همسایه ها داشتیم، سال ۷۲ ما به هزینه خودمان مخابراتی به اسم شهید ویگن گاراپیدی ساختیم. رئیس مخابرات آن زمان دستور داد که خط مخابرات را دو طرفه کردند.
وی ادامه داد: ویگن وقتی از جبهه می آمد، می گفت جبهه سخت است و باید قبول کنیم که بازی نیست. همرزمانش می گفتند جایی که ویگن خدمت می کرد خیلی خطرناک و سخت بود. ما این امنیت را مدیون خون شهدا هستیم.

** برادر دوم شهید: برای دفاع ازکشورمان حاضریم
برادر دیگر شهید درباره دفاع از خاک وطن می گوید: اگر جنگ شود، ما حاضریم دوباره برویم. ما ایرانی هستیم و باید از خاکمان دفاع کنیم.
شخصیت ویگن خیلی خاص بود و مانند همه شهدا بود. اجباری برای رفتن ویگن نبود، حتی خواهرم شناسنامه اش را مخفی کرد ولی او با کپی شناسنامه خود را معرفی کرد و پس از طی چند ماه دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشکر ۲۱ حمزه در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. دقیقا به یاد دارم که ویگن اول اسفند ۶۵ به جبهه رفت و اوایل فروردین سال ۶۶ نیز در منطقه زبیدات(شرهانی) عراق به شهادت رسید.
ویگن گاراپیدی بعد از دو ماه نبرد در جبهه نبردحق علیه باطل در هفتم فروردین ماه ۱۳۶۶ بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، به خیل شهدای راستین دفاع مقدس می پیوندد و پیکر پاک و مطهرش در قطعه شهدای ارامنه تهران به خاک سپرده می شود.

 

 

 

 



 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.