۱- تقدم: بیگمان، این نوشته که حدود یک و نیم سده پیش نگارش یافته، جزو نخستین آثار تحلیلی در زمینه رویارویی فرهنگی ایران با جهان مدرن است. از این روی به مثابه یک میراث فکری، ارزشمند و شایسته تکریم است.
۲- نگاه نقدگرایانه و فرهنگی؛ برخلاف بسیاری از تحلیلهایی که درباره راز عقب افتادگی ما در برابر مدنیت غربی نوشته شده و از هرگونه ریشهیابیهای آگاهانه و متدیک بیبهرهاند، این رساله، با حکمیت سنت، به خوبی از عهده این مقایسه و سنجش برآمده است، گرچه با توجه به فضای حاکم بر آن دوران، در برخی تحلیلهای خود نیز، ره بر خطا پیموده باشد.
– نویسنده، خود در جایی از رساله، یادآور این نکته شده است که متاسفانه نویسندگان ما، بیشتر از تاریخ و صنایع فرنگستان، مانند: تلگراف، کشتیها و عرادههای بخار و آلات حربیه که دستاورد هستند، نه پیش زمینهها و مقدمهها، تعریف میکنند، ولی از بنیان و اصول عمل اداره آنها غفلت میورزند و به راز و رمز این شکوفایی و پیشرفت نائل نمیشوند.
۳- ارزیابی مقایسهای و برابرسازی: جنبه مثبت دیگر این رساله و نگاه سنجشگرایانه آن به قانونهای حقوق بشر غرب از نگاه یک اندیشهور مسلمان است. در حقیقت نویسنده میکوشد تا از پایگاه سنت دینی و ملی، توسعه مغرب زمین را به داوری بنشیند و البته چون سخت شیفته پیشرفتها، ترقیها و کمالهای آنان شده است، بیشتر تلاش خود را بر اثبات هم افقی و هماهنگی آموزههای دینی با جلوههای تمدن غرب و آوردن دلیلها و مثالها برای این مدعا، به کار میبندد.
– از نگاه نویسنده رساله، نخست آنکه: تمدن غربی، دستکم در پیوند با حقوق انسانی و پیشرفتهای مادی یک الگو و مدل ایدهآل است.
– و دو دیگر، با توجه به حق بودن باورهای دینی، ناگزیر باید تفسیری از این باورها ارائه کرد که نه تنها با این مظاهر و اندیشههای پشتوانه آنها در ناسازگاری نباشد که چنین درخششها و جلوههایی را برای خود ما نیز فراهم آورد. این همان نگاهی است که پیش از این، به آن اشاره شد که امروزه نیز بر این باورند که با خوانشها و قرائتهای تازهای از اسلام ناب میتوان نظارهگر جلوههای تمدن جدید بود.
۴- حقوق بشر: با توجه به نو بودن بحثهای حقوقی در کشور ما، بهویژه در زمینه حقوق بشر، پرداختن نویسنده به مقوله حقوق بشر، آن هم در دورانی که نام و نشانی از اینگونه بحثها نه تنها در کشور ما. که در بسیاری از کشورهای دنیا وجود نداشت، درخور ستایش است.
۵- قانونمداری: نکته بسیار مهم دیگر در این رساله، توجه بجا و درست نویسنده به مقوله (قانون) است آن هم در روزگاری که تنها دو چیز میان شهروندان ایرانی، بهعنوان مرجع و نمودار درخور پذیرش، پذیرفته شده بود: نخست، حکمها و تکلیفهای دینی که عالمان دینی بیان میکردند و دیگر، دستورها و فرمانهای حاکمان و والیان که پیرو هیچ قاعده و نظمی هم نبود.
– نویسنده «یک کلمه» بر این باور است که آن کلمه واحدهای که زیربنای توسعه غربیان شده است، «قانون» است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰