«دختر تبریز» روایتی از مادری که هم رزمنده است، هم مربی و معلم
هدی مهدیزاد نویسنده کتاب «»دختر تبریز» مگیود که این کتاب روایتی است از زندگی مادری که هم رزمنده است، هم مربی نهضت و هم معلم پرورشی.
به گزارش پایگاه خبری “ججین“، بخش تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چندی قبل، خاطرات مربیان پرورشی مدارس استان آذربایجان شرقی را در کتابی با عنوان «مربای گل محمدی» گردآوری کرده و دفتر اول آن از سوی انتشارات دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (راهیار) منتشر شد. در میان این معلمان پرورشی که خاطرات ماندگاری را از لحظههای حساس پیش از انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی رقم زدهاند، یکی از معلمان وجهه کاملاً متفاوتی از سایرین داشته است. این تمایزها سبب شدند تا خاطرات وی در کتابی مجزا به چاپ برسد.
کتاب «دختر تبریز» خاطرات خانم صدیقه صارمی است و با تحقیق و تدوین هدی مهدیزاد، توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز رونمایی شد.
هدی مهدیزاد درباره اتفاقاتی که منجر به نوشتن این کتاب شدند، عنوان کرد: آشنایی من با خانم صارمی به دهه هشتاد برمیگردد. آن موقع دانشآموز بودم و ایشان از مربیان پرورشی من بودند. در چند اردوی مختلف شرکت کردم و آنجا با خانم صارمی بیشتر آشنا شدم. شخصیت ایشان با بقیه مربیان پرورشی تمایز داشت. از این جهت که ایشان خاطرات گذشتهشان را در جمعهای مختلف برای دانشآموزان تعریف میکردند. در آن دوران نوجوان بودم و دوست داشتم ایشان سرمشق و الگویی برای من باشد. اینها من را مصمم کرد که بیشتر با ایشان آشنا شوم.
وی در ادامه گفت: به همین دلیل وقتی دانشجو شدم، با اینکه دیگر از طریق مدرسه ارتباط نداشتم، ولی ارتباطات شخصی را با ایشان حفظ کردم. از همان ابتدای دوره دانشجویی، با بعضی دوستان کارهایی در حوزه شهدا و دفاع مقدس به صورت تحقیقی انجام داده بودم، ولی خیلی دوست داشتم به صورت اختصاصی روی سوژهها و خاطرات خانم صارمی هم کار کنم. با این حال ایشان خیلی مایل نبودند و میگفتند این کارها وظیفه من بوده و چیزی نیست که کسی بخواهد روی ثبت و ضبطشان وقت بگذارد. ایشان تاکید داشتند این کارها دلی بوده و از سر وظیفه، برای همین ضرورتی نمیدیدند که کسی روی خاطراتشان وقت بگذارد.
مهدیزاد در ادامه گفت: در سال ۹۰ با دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آشنا شدم. یک فراخوان از سوی دفتر اعلام شد که مربوط به سوژههای معلمان پرورشی دهه شصت بود و من خانم صارمی را معرفی کردم. بعدتر فراخوانی آمد که مربوط به زنان فعال در نهضت سوادآموزی بود که ایشان باز سابقه زیادی در آنجا داشتند. باز مدتی گذشت و بنا بود درباره زنان فعال در پشت جبههها، ضبط و ثبت خاطرات انجام شود. آنجا هم دیدیم ایشان قابلیت دارند در این گروه هم خاطراتش ثبت و ضبط شود. اینجا بود که دفتر مطالعات به این نتیجه رسید خانم صارمی متفاوتتر از بقیه زنان انقلابی و مربیان پرورشی است. با توجه به اینکه بنده با ایشان آشنایی قبلی داشتم، پیشنهاد شد خاطرات ایشان را به صورت مفصّل ضبط کنیم. در نهایت با توجه به پیشزمینههای بنده در نویسندگی و علاقه ویژهای که در این زمینه نشان داده بودم، در نهایت کار تدوین نیز به بنده پیشنهاد شد. در نهایت با وجود اینکه خانم صارمی میل به انتشار گسترده خاطرات خود نداشتند، اصرارهایی که دفتر مطالعات تبریز و بنده داشتیم، ایشان با توجه به اینکه میدانستند لازم است این خاطرات ثبت شود تا به نسلهای بعد منتقل شوند، نظرشان عوض شد و همراهمان شدند.
وی توضیحاتی هم درباره فرآیند ثبت و ضبط این خاطرات نیز گفت: مصاحبههای اولیه خاطرات در ۹ جلسه دو ساعته انجام شد که سعی شد خط داستانی خاطرات حفظ شود که کار برای پیادهسازی راحتتر باشد. ولی اقتضاء این فرآیند بود که به هر حال راوی خاطرات گریزی به گذشته یا حال میزد. نکته دیگری که در این مسیر بسیار پیش میآمد این بود که سوالاتی در مسیر تدوین محتوا مطرح میشد که نیاز بود مجدد بررسی شود. گاهی اوقات تا یک ساعت یا بیشتر، تلفنی با خانم صارمی در ارتباط بودم. این اتفاق در مرحله بازخوانی هم افتاد. آنجا بود که دوباره ۴ جلسه دو ساعته مجدداً در خدمت خانم صارمی بودیم تا کار تکمیل شود.
هدی مهدیزاد درباره شخصیت صارمی به عنوان یک فعال اجتماعی و یک معلم پرورشی پرجنبوجوش نیز تصریح کرد: شخصیت ویژه خانم صارمی را میتوان یک نکته مهم دانست. لابهلای شنیدن خاطرات خانم صارمی، خیلی راحت متوجه میشدیم روحیه ایشان از کودکی همینطور جسور و فعال بوده است. در این میان چیزی که توانست کمک مضاعفی باشد تا شناخت خوبی از ایشان و فعالیتهایی که در زمان انقلاب و بعد از آن در دفاع مقدس داشتهاند به دست بیاورم، خاطرهگویی ایشان در مدارس برای دانشآموزانشان بود که بنده هم جزو آنها بودم. ایشان با اینکه روزهای تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی دانشآموز بودند، ولی با همان سن کم در آنجا نقشآفرینی میکردند و حضور داشتند. آن شخصیت متفاوت همانطور که بزرگ میشد، در عرصههای مختلفی ایفای نقش میکرد. ایشان در نهضت سوادآموزی، در جهاد سازندگی و در کلاسهای آموزشی مساجد و به طور کلی در خیلی از نقشهای ممکن حضور پیدا کردند.
نویسنده کتاب دختر تبریز درباره انتخاب نام کتاب اینطور توضیح داد: انتخاب اسم این کتاب، یک کار گروهی بود و این اسم از بین چند اسم پیشنهادی انتخاب شد. افراد دیگری هم در این فرآیند مشارکت داشتند که مایلم از همه آنها تشکر کنم. “دختر تبریز” دو وجه زنانه بودن داستان و جغرافیای آنرا میرساند و تمایزش با دیگر پیشنهادات باعث شد انتخاب شود.
مهدیزاد در پاسخ به این پرسش که به عنوان محقق این کتاب، بهترین بخشهای خاطرات معلم پرورشی خود را کجای کتاب میداند، گفت: هر کدام از خاطرات ایشان ویژگی خاص خودش را دارد و برای من جذاب است. اما به طور کلی میتوانم بگویم نوجوانی خانم صارمی بیش از همه برای من جذاب است. خانم صارمی خیلی نترس بودند، مثلاً وقتی در تبریز تظاهرات بوده، با دوربین میرفتند بین جمعیت و در آن بحبوحه عکاسی میکردند. یا اینکه یکی دو سال منتهی به انقلاب، حضور دختران با حجاب در مدارس قدغن میشود. ایشان اما بدون هیچ ترسی با چادر به مدرسه میرفته است.
این محقق و نویسنده تبریزی، درباره مخاطبان کتابش گفت: طبیعتاً میتوان عامه مردم را مخاطب اینچنین روایتهایی دانست. اما از آنجایی که در مورد زنان انقلابی در کشور کتابهای کمی کار شده است. ما زنانی مثل خانم صارمی کم نداریم، ولی آنها شناسانده نشدهاند. کسانی که دستاندرکار هستند خیلی کم دنبال این دسته افراد رفتهاند. البته وجه دیگر مخاطبین که انتظار میرود درگیر این کتاب باشند، خانمها هستند. در کل با توجه به شرایط خاصی که در مدت اخیر جامعه ما درگیر آن بوده، شاید جوانانی که در فضاهای اجتماعی و سیاسی هستند را بتواند پای چنین کتابهایی بکشاند. امروز جنس مسائل حاکی از آن است که جوانترها مسائلی از قبیل سیاستهای دولتها و اثراتش بر جامعه را با چیزی که نظام اسلامی برای مردم ایران و حتی جهان به ارمغان آورده، به اشتباه یکی میکنند. حتی طوری مشکلات را حل نشدنی میبینند که زیاد میشنوم آرزوی خود را رفتن از ایران میدانند. خیلی دوست دارم این کتاب را این دسته از جوانان این کتاب را بخوانند.
وی در آخرین بخش صحبتهای خود با اشاره به اینکه اعتقاد دارد لازم است این کتاب به دست کسانی برسد که میخواهند از این کشور بروند، گفت: نظرم این است که ببینند میشود انسان در وطن خودش باشد، مقاومت کند و بایستد تا کشورش را آباد کند. قرار نیست کسی بیاید و برای ما یک مملکت خوش و خرمی را آماده کند و تحویلمان بدهد. با روایتی که این کتاب دارد، بیشتر حس میکنیم خودمان باید از خودمان شروع کنیم. این همان خاصیتی است که خانم صارمی داشتند و به نوعی همیشه یک سیاست رو به جلو داشتند. محکم ایستادن برای درست کردن شرایط را میتوان در داستان زندگانی ایشان دید.
برچسب ها :ججین ، معرفی کتاب ، کتاب ، کتاب دختر تبریز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰